متاسفانه منطقي که براي اثبات ادعاي خود، مطرح ميکنيد بکلي از دايره‌ي توصيه‌هاي ديني خارج است. شما ميگوييد چون زمان فتنه سپري شده بنابراين، نبايد ديگر از آن سخن گفت. در حاليکه لازمه‌ي مصون ماندن از اتفاقات مشابه، يادآوري و ريشه‌يابي آن قضاياست و اين همان امري است که در منابع ديني با تعبير «لزوم عبرت گرفتن» از تاريخ، از آن ياد شده است. اين منطق شما يعني نپرداختن به جوانب فتنه، دقيقا خواسته‌ي همان فتنه‌گراني است که با دروغ و صحنه‌سازي، اقدام به تحريک مردم کردند؛ چون دراينصورت است که دست آنان براي مردم رو ميشود و ديگر قادر به خلق چنان فتنه‌اي نخواهند بود.

علاوه براينکه قضاوت بسيار سطحي و نادرستي از سريال معراجيها داشتيد. هيچ جاي اين سريال، درصدد القاي مخالفت کل دانشگاه با شهدا نيست بلکه نشان ميدهد که چطور با سوءمديريتهاي يک عده رياست‌طلب و اهمال در شناساندن شهدا به نسل جوان، فضاي احساسي و غيرعقلاني بوجود ميايد تا برخيها ازآب گل آلود ماهي بگيرند. اگر دقت کرده باشيد بارها در ديالوگهاي اين سريال، بيان شد که اکثريت دانشجويان، با امضاي طوماري خواستار دفن شهدا در دانشگاه هستند.

فکر ميکنم بخاطر حرفهايي که درمورد ده‌نمکي زديد نياز به استغفار و حلاليت‌طلبي داريد.

موفق باشيد

کاربر گرامي، سلام
در تاريخ چهارشنبه 93 مهر 2 نوشته شما با عنوان عشق به فتنه در پس يک سريال برگزيده شده و در جايگاه پيوندها در مجله پارسي نامه قرار گرفته است. دبير تحريريه ي اين انتخاب هما و دبير سرويس آن حامدگودرزپور بوده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.