سفارش تبلیغ
صبا ویژن

امروز برای خرید به فروشگاه رفته بودم طبق معمول پنجشنبه ها شلوغ وپرازدحام بود وارد فروشگاه که می شدی اولین چیزی که جلب توجه می کرد صف طویل خرید مرغ بود باآن که التهاب بازار مرغ مدتی است که فروکش کرده اما  همچنان این صف ها در برخی جاها دایر است .

 آقایی در صف مرغ گفت :قبلا صف برای گرفتن مرغ را شنیده بودیم اما امسال آن را دیدیم وتجربه کردیم  ومن گفتم البته با یک تفاوت که صف های دهه شصت برای مرغ ارزان و به اندازه نیاز بود وامروز برای مرغ گران وبیش از نیاز ، مردم هم باید گران بخرنند وهم صف بایستند و هم حرص خرید بیشتر وجود دارد .

بعد از خرید یک مرغ به قسمت های دیگر فروشگاه میروم همه نوع جنس هست اما همه گران هستند در حین گشت در فروشگاه ذهنم به نکته ای جلب شد وآن علت راه اندازی فروشگاه های زنجیره ای است .

 می دانیم که فروشگاه زنجیره ای هم مثل بسیاری از وجوه زیست اجتماعی ما وام گرفته از غرب است وغربیها هم بدون حساب وکتاب کاری انجام نمی دهند البته محاسبات آنها سود وسرمایه اندوزی برای شرکت ها وتراست های بزرگ تولید کننده است .

حال ببینیم با این ابتکار عصر جدید در شیوه خرید چه هدفی را وچگونه دنبال می کنند ؟ ظاهر قضیه این است که خرید راحتتر صورت می گیرد مشتری به همه اجناس مورد نظر دسترسی دارد وخود انتخاب می کند وبعد هم با ارائه یک کارت خرید کلی خرید می کند وبرای یک هفته یا بیشتر خیالش از خرید ورفت وآمد در مغازه های مختلف راحت است .

خوب این که به نفع مصرف کننده وقشر متوسط است اما نه قصه به همین جا ختم نمی شود اگر در ساختار این فروشگاهها دقت کنید می بینید هدف اصلی فروختن هرچه بیشتر جنس تولید کننده ومصرفی بار آوردن جامعه وترغیب وتحریص برای خرید بیشتر است .

مثالی را برای شما می زنم کتابخانه ها معمولا دو جور اداره می شوند برخی کتابدار دارند وشما از روی لیست کتابها نام کتابی را می نویسید وبه کتابدار می دهید او از مخزن کتابخانه  کتاب را برای شما می آورد نوع دوم کتابخانه هایی است که فرد خود بدون مانع وارد مخزن می شود.

وکتابها در دسترس است وخود هر کتابی را بخواهد بر می دارد ومطالعه می کند وطبیعی است که دراین نوع دوم اشتیاق برای مطالعه بیشتر است چون بدون واسطه می تواند  در کتابخانه بگردد وکتابها را بردارد ومطالعه کند اگر از مطالعه یکی خسته شد کتاب دیگری را انتخاب کند.

در فروشگاههای زنجیره ای هم از روش دوم البته در خرید خوردذنیها وپوشیندیها استفاده شده وخریدار ناخود آگاه با قرار گرفتن در فضای دسترسی آسان ومواجهه با تنوع کالاها دست به خرید بیشتر می زند .

و متاسفانه غالب کتابخانه های ما از سیستم اول که دسترسی برای خواننده به کتاب دشوار است تبعیت می کند در حالی که  بازار خرید  ما به سمت سیستم دوم می رود یعنی ما روش  دسترسی آسان  را به جای استفاده در امور فرهنگی ومعنوی در امور مادی به کار می گیریم .

در جایی که منافع صاحبان سرمایه وسود تامین می شود وجیب مصرف کننده خالی وحرص خوردن وخرید وامثال آن تشدید می شود در حالی که دربازار اسلامی به جای حرص ورزی ومنفعت طلبی باید به دنبال برکت وبرآوردن حاجت مردم بود، بازار اسلامی به دنبال تامین احتیاج مردم  است نه ترویج نیاز کاذب ، بگذرم

 بعد از خرید از فروشگاه خارج می شوم  صف تاکسی های دربستی در بیرون فروشگاه هم جالب است واین در واقع ادامه همان موضوع ترغیب به خرج بیشتر است وقتی شمااز فروشگاه خرید زیاد کرد ه اید و وسیله شخصی هم نداری طیبعتا مجبور می شوی دربست به خانه بروی که حمل این همه کالا مشکل است .

بنابراین می بینیم فروشگاه زنجیره ای یک کلاه گشادی است که بر سر مشتری قشر ضعیف ومتوسط نهاده می شود تا عده ای سود وسرمایه بیشتر به جیب بزنند وهمچنان جامعه  به سمت مصرف بیشتر برود .






تاریخ : پنج شنبه 91/9/23 | 2:51 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

در ادامه بحث امربه معروف ونهی ازمنکر به نکته دیگری که از آیه شریفه ای که این اصل را بنا نهاده استفاده می شود می پردازیم وآن دخالت ونقش داشتن دو بخش ودوجنس جامعه ایمانی یعنی زنان ومردان مومن در اجرای این اصل حیات بخش است .

در آیه شریفه با آوردن دو کلمه( المومنون والمومنات )در واقع به مشارکت حتمی وموثر هردو بخش اجتماع تاکید ورزیده است واین که اکتفاء به مومنون که مردان مومن باشند نشده ودر کنارش از مومنات نیز نام برده شده اهمیت نقش زنان مومن را در جامعه ایمانی در موضوع امربه معروف ونهی از منکر می رساند.

 کمتر حکمی در قرآن این گونه بیان شده حتی در احکام دیگر که مشترک بین زن ومرد مومن است با عنوان کلی ناس ویا ایها الذین آمنوا آمده که گرچه هردوگروه زن ومرد را خطاب می کند اما جدا جدا هریک مورد خطاب قرار نگرفته اند.

واز مواردی که این اتفاق افتاده وهریک از زنان ومردان جداگانه مخاطب قرار گرفته اند درباره همین اصل امربه معروف ونهی از منکر است واهمیت نقش زنان مومن در کنار مردان مومن در موضوع حیات بخش امر به معروف ونهی از منکر از چند جهت است .

اولین جهت اهمیت بازگشت به ابتدای خلقت حضرت آدم واولین خطا می کند که به نوعی هردو ی آدم وحوا دراین موضوع مقصر بودند وشاید اولین موردی که امربه معروف به فراموشی سپرده شد همین قضیه است اگر  از این که دربرخی روایات آمده که حوا زمینه ساز شد وآدم را به خوردن درخت ممنوعه ترغیب کرد بگذریم

 اما یک چیز انکار ناپذیر است وآن این که اگر هم به فرض آدم به شخصه قصد خوردن درخت را کرد اما حوا اورا نهی نکرد که اگر نهی می کرد شاید اتفاق نمی افتاد در قرآن هم خطا به هردو نسبت داده شده است (ربنا ظلمنا انفسنا )که ضمیر جمع است وحداقل خطای حوا نهی نکردن بوده است  واز آن جا که آدم وحوا اصل همه انسان ها هستند.

 بنابراین چه بسا در زمان های بعد هم فعل وعمل مردم گرایش به آن ریشه کند وهمان ترک امر ونهی رخ دهد لذا قرآن به خاطر اهمیت موضوع  هردو مرد وزن مومن را تکلیف به امربه معروف ونهی از منکر می کند تا آن غفلت تکرار نشود .

دومین جهت اهمیت نقش زنان در کنار مردان در امربه معروف بازگشت به نوع نگاه تربیتی دراسلام دارد وآن اهمیت دادن واولویت بخشیدن به اولین واساسی ترین نهاد تربیت یعنی خانواده دارد اسلام در واقع در بسیاری از احکام پایه ومایه کار را از خانواده شروع می کند .

که می داند اگر اعمال دراین نهاد به ظاهر کوچک اما پر تاثیر وجامعه ساز  اصلاح شود وسامان گیرد بسیاری از معضلات اجتماعی حل خواهد شد بنابراین با طرح این اصل آن هم به این بیان می خواهد اساس امر به معروف را از خانواده بنیان گذاری کند وتربیت را از درون خانه ها آغاز کند.

 لذا گرچه در مسائل عرفی مرد حق تصمیم گیری نهایی دارد وبه تعبیر قرآن قوام است امادر مسائل ایمانی هم مرد وهم زن بر هم ولایت دارند ومی توانند وباید یکدیگررا امر ونهی کنند وطرف مقابل هم باید بپذیرد.

 ومردان به  بهانه  مرد بودن واولویت در مدیریت خانه داشتن نمی توانند امربه معروف ونهی از منکر همسر خودرا نادیده بگیرند وهمین طور زنان هم به بهانه زن بودن نمی توانند شانه از مسئولیت خالی کرده وبگویند این موضوع فراتر از محدوده ووظایف ماست زن ومرد هردو باید در امربه معروف ونهی ازمنکر دخیل وسهیم باشند .

جهت دیگر اهمیت، بازگشت به امرونهی زنان مومن در درون محیط های زنانه است به این معنا که امر ونهی زنان نسبت به هم اولویت دارد واین حق و وظیفه را خداوند به آنها داده است که در محیط های زنانه همدیگر را امربه  معروف ونهی از منکر کنند .

تا اساسا زمینه خطا وگناه زنان در محیط های وسیع تر که مردان نیز حضور دارند فراهم نشود به گونه ای که دیگر احتیاج نباشد که در اجتماع بزرگتر مردان بخواهند زنان را امربه معروف کنند که تاثیر وتبعات آن امرونهی درون محیطی بیشتر وبهتر است .

 






تاریخ : پنج شنبه 91/9/23 | 2:18 صبح | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

چند روز پیش فایل صوتی منتسب به مهدی هاشمی در اینترنت منتشر شد که برخی طرفداران جریان انحرافی  وبرخی سایت ها با شور وشوق آن را منتشرساختند درباره این فایل وانتشار آن چند نکته قابل تامل است.

1- نویسنده از آن جا که شناخت دقیق از شخص مهدی هاشمی ندارد درباره خود او کارها واتهاماتش نفیا واثباتا نظری ندارد اما از جهت انتساب مهدی به آقای هاشمی این ماجرا را بررسی می کند.

اولین موضوع مورد توجه دراین ماجرا  اتحاد دو جریانی  که از مدتها پیش پیوند نامریی با هم داشتند ولی در ظاهر  دشمن همدیگر نشان داده می شدند دراین ماجرا پیداست، پیوند جریان انحرافی وجریان به اصطلاح اصلاح طلب افراطی که از نقاط مهم پیوند این دو گروه دشمنی با آقای هاشمی بود ه است.

 جبهه مشارکت وامثال گنجی فراری که در طیف اصلاح طلبان برانداز قرار می گیرند اولین کسانی بودند که حمله  مستقیم ومفصلی را علیه آقای هاشمی تدارک دیدند ودراین مسیر از هیچ کوشش وتلاشی فرو گذار نکردند.

 وهمین خط بعدها توسط جریان انحرافی در مناظرات انتخاباتی وبعد از آن شدیرتر وکاملتر ادامه یافت وامروز نیز کاریکاتوریستی متعلق به اصلاحات طلبان برانداز آتش بیار معرکه ای شده که جریان انحرافی را سر ذوق وشوق آورد ه است.

واین مساله نشان می دهد که جنگ ونزاع های بین این دو گروه بیشتر زرگری است واهداف مشترک وشاید همکاریهای مشترک وپشت پرده بین این دوطیف وجود دارد.

2-در آیه شریفه فرمود( ان جاءکم فاسق بنبا فتبینوا) یعنی وقتی فرد فاسقی خبری راوگزارشی داد بدون تحقیق نپذیرید ودرباره صحت وسقم آن تحقیق کنید سئوالی که از برخی باید کرد این که چگونه است که فردی فراری وضد انقلاب که سوابقش روشن است به عنوان سند ودلیل قرار گرفته است.

 همین کاریکاتور زمانی از طرف برخی از اصول گرایان به ارتداد متهم شد حال چگونه شده که یکباره منبع موثق خبری برای برخی گشته است ؟

3-افزایش محبوبیت آقای هاشمی در کشور به معنای بازگشت اعتدال وعقلانیت به صحنه سیاسی است وهر طیفی که از عقلانیت متعهد می ترسد ومنافعش با آن در خطر می افتد قطعا راضی به چنین فضایی نیست.

لذا دو سر جریان تخریب گر آقای هاشمی یعنی اصلاح طلبان برانداز وجریان انحرافی که هردو در حضور روحیه اعتدال وعقلانیت دینی ومتعهد آسیب می بینند گویا تدارک ماجرایی دیگر را داده اند تا مانع از حضور آقای هاشمی در جامعه شوند

 که می داننداگر نقش ایشان در کشور وسیاست ها پرنگ شود اولین کسانی که آسیب خواهند دید همین دوگروه است که یکی ساز ملیت وایرانیت ومکتب ایرانی را کوک کرده برای حذف اسلام فقاهتی ودیگری ندای جامعه جهانی ودموکراسی ولیبرالیسم را سر داده تا اسلام سیاسی واسلام ناب محمدی را تضعیف کند.

 هرد و جریان با اسلام اجتهادی وعقلانی ومدبرانه مخالفند ویکی به دنبال ملیت وکوروش مسلکی است ودیگری دموکراسی افسار گسیخته وتحت نفوذ وسیطره قدرت های جهانی را می خواهد وهر دو گروه به درستی دریافته اند که یاران صدیق وراستین خمینی کبیر چون هاشمی و رهبری مانع تحقق خواسته های انها هستند.

 وچه چیزی بهتر از ایجاد اختلاف ویا القای اختلاف وتضاد بین این دو استوانه انقلاب وملتزم به  راه وروش امام خمینی می تواند آنها را درپیشبرد مقاصدشان یاری کند؟

دوباره متذکر می شوم که بنده به هیچ عنوان مدافع مهدی هاشمی نیستم وتحلیل خود را بر اساس موضوع اصلی ماجرا که تخریب شخص آقای هاشمی است ارائه نمودم






تاریخ : چهارشنبه 91/9/22 | 12:6 صبح | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

درادامه بحث امربه معروف ونهی از منکر به ارتباط وثیق ایمان و بعد ولایت با این موضوع می پردازیم درآیه شریفه که حکم امربه معروف ونهی ازمنکر را بیان می کند ابتدا به این دو عنصر اساسی وزیر بنایی اشاره می کند با تعبیر (المومنون والمومنات بعضهم اولیاء بعضر یامرون بالمعروف وینهون عن المنکر )

 بنابراین امربه معروف ونهی از منکر باتکیه بر ایمان و ولایت شکل می گیرد و در این گفتار به موضوع ایمان ورابطه آن با امر به معروف می پردازیم  اولا دراین جا سخن از ایمان در برابر نفاق است چرا که آیه بعد می فرماید منافقان به عکس مومنان امربه منکر ونهی از معروف می کند این نکته می رساند که برای اجرایی شدن امر به معروف ونهی از منکر باید ایمان جامعه ارتقا یابد.

 ودر جامعه ای که مبتلای به بلیه نفاق است چنین اصلی قابل اجرا نیست ومبنا بودن ایمان در این اصل اساسی از این روست که  از آنجا که در امربه معروف ونهی از منکر دو طرف وجود دارد آمر ومامور وناهی ومنهی یکی امر می کند ودیگری باید بپذیرد یکی نهی می کند ودیگری باید قبول کند.

 واین در فضایی رخ خواهد داد که روحیه خضوع وپذیرش حق در افراد باشد واز آنجا که خود ایمان با خضوع دربرابر خداوند پا می گیرد واستوار می شود لوازم آن از جمله امر به معروف هم محتاج همین خضوع وخشوع مومنانه است تا که آمر نه از سر برتری جویی بلکه از جهت پاسداشت حدود وحریمهای الهی وانسانی دیگری را امر ونهی می کند.

 وطرف مقابل هم به خاطر این که باور دارد که این امر ونهی برای حفظ ایمان ودین او وجامعه است به جای انکار ومقاومت ولجاجت سر تسلیم فرود می آورد در واقع وجه مشترک هردو ایمان است یکی به خاطر ایمان احساس مسئولیت می کند وتذکر وتذکار می دهد ودیگری به خاطر ایمان با جان ودل می پذیرد.

 بنابراین اگر در جامعه ای به ظاهر اسلامی اصل امر به معروف معطل ماند اولین علت بازگشت به ضعف ایمان در جامعه است ضعف ایمان هم در ناحیه کسانی که مسئولیت امر ونهی دارند که چرا احساس مسئولیت نمی کنند وهم کسانی که بعد از امر ونهی به جای پذیرش استکبار وعناد می ورزند.

در واقع جامعه ای که در آن امر به معروف رونق ندارد هنوز به بلوغ ایمانی لازم نرسیده است وابتدا باید به این جایگاه برسد همان طور که جامعه ای که گرفتار فرضا خرافه است به بلوغ عقلی نرسیده وجامعه ای که مبتلای به عقب ماندگی است به بلوغ علمی نرسیده وقس علی هذا

ونکته مهمی که که متفرع بر ایمان در موضوع امربه معروف است این که نفس ایمان حق وتکلیف امر به معروف را ایجاد می کند واین گونه نیست که امر ونهی اختصاص به طبقه یا افراد خاص داشته باشد.

واز آنجا که هر مومنی ممکن است در حوزه وبخشی از تکالیف جدیت بیشتر داشته ودر بخش دیگر اهمال کاری کند هر کسی در بخشی جدیت بیشتر دارد حق وتکلیف بیشتر دارد که دیگری را امر ونهی کند .

لذا ممکن است یک فرد مومن از جهتی آمر باشد واز جهتی مامور فرضا یکی به حق الله اهمیت بیشتر می دهد واهل نماز اول وقت است ودیگری به حق الناس این دو هر کدام دیگری را در بخشی که کمتر به آن بها می دهند باید امر ونهی کنند .

وهمان طور که در زندگی اجتماعی هر کسی در بخشی که مهارت کاری دارد دیگری را یاری می کند واحتیاج اورا برآورده می کند در حیات اجتماعی دینی هم هر مومنی در بخشی که اراده وعزم جدیتری برای اجرای فرامین الهی دارد مومن دیگر را با امرونهی یاری می دهد.

نکته دیگر دراین باب این است که چون منشا امر ونهی وپذیرش آن ایمان است لذا نه آمر وناهی باید دچار غرور کاذب شود ونه مامور ومنهی احساس سر خوردگی کند که هردو این اوصاف  منافی روح ایمان است .

در این باره باز سخن خواهیم گفت انشا الله






تاریخ : دوشنبه 91/9/20 | 11:14 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

وقتی حق علی (ع)  وحق یک تاریخ ایمان وانسان غصب شد وزهرا(س) فریاد زد، نفرین کرد ،احتجاج کرد ولی جماعت جهل وکفر یا چون عقل از دست داده ها هاج هاج فقط نظاره کردند ویا چون دژخیمان مست ریاست وقدرت تازیانه ظلم بر کف گرفته ورخ ملکوتی آفتاب عالم انسانیت صدیقه طاهره را هدف کین وکفر ورذالت خود گرفتند.

 وعلی(ع) این مظلومترین دلیر ودلاور هستی جز صبر وسکوت چاره ای برای خود ندید، که می دانست درد لشگر  جهالت وحماقت  را دوایی نیست جزء صبری تلخ وسخت  چون  استخوان در گلو وخار در چشم

 و دوباره  تاریخ بر خاندان کرامت ومظلومیت تکرار می شود واین بار فرزند زهرا (س) عزیز محمد(ص) ویاد گار مرتضی (ع)فریاد می زند. بر وجدان های خفته ودلهای مرده ،برترین وزیباترین حجت هایش را عرضه می کند پرد ه از چهره دلربای  علی اکبر این نمود ونماد مصطفی خاتم (ص)  بر می دارد.

 واین آیت محمدی که آینه خلق وخلق محمد است را به سمت روح های خفته ودلهای بیمار می فرستد بلکه بیدار شوند بلکه راه سلامت یابند علی اصغر این تجلی عصمت وفطرت وطهارت فاطمی را به دست می گیرد شاید در قساوت سنگ گونه دلهای مرده زمان رخنه ای حاصل شود.

 شاید دلهایی هوای حیات کنند وزند ه شوند شاید سکوت سرد وسیاه این قبرستا نیان بشکند شاید دلی بلرزد ولی این قوم آن چنان بخت برگشته وبه شقاوت خو کرد ه است وآن چنان ظلمت سیاهی بر سر این قوم شوم ریخته که هیچ راهی به سمت نور وهیچ نگاهی به سوی آسمان پرستاره ای که حسین بر پا کرده است نمی افتد.

 واین گونه می شود که سر حسین (ع) مصباح هدایت  بر نیزه می رود وقصه پرغصه حکومت رذالت ودنائت بر حماقت وجهالت ادامه می یابد ودراین فضا علی بن حسین(ع) چون علی مرتضی (ع) چه چاره دارد جز سکوت وصبر؟ وقتی آدم نماهای زمان به جای امام زمان خود شیطان زمینی را اطاعت می کنند وارج می دهند جزعزلت وتحمل یک تنه تمام مصیبت چه می تواند بکند ؟

 اما این امام کرامت وحقیقت البته همچنان دراندیشه انسان است وبه تعبیر بزرگی با لب دوخته فریاد می زند اگر آموزه های خاندان علم وکرامت را نگذاشتند که در درون مساجد وخانه ها برود

 نگذاشتند که قلبها با نور معرفت اهل بیت منور شود نگذاشتند که چشم ودل بشر در شعاع خورشید علی وحسین(ع)  روشن شود اگر نگذاشتند نور خدا آشکار شود اما از هر راهی که شده باید پیام خاندان امامت به گوش تاریخ وانسان هابرسد باید همه معارف قرآن رادر ندبه ها وناله هایش  با معشوق ومحبوبش  نجوا کند

بایدسفیر فریاد گر  درد های این دل دریایی وحامل  معرفت های این قلبی الهی کلمه وصفحه وصحیفه باشد ، باشد که در امتداد زمان وتاریخ دلها وچشمهای جویای نور قره العین خود را دریابند وراه سلوک به حق را از صفحه صفحه صحیفه بجویند .

(اللهم صل علی محمد وآله ،وارزقنی صحه فی عبادةو فراغا فی زهادة ووعلما فی استعمال وورعا فی جمال اللهم اختم بعفوک اجلی وحقق فی رجاء رحمتک املی ،وسهل الی بلوغ رضاک سبلی وحسن فی جمیع احوالی عملی ) صحیفه سجادیه دعای بیستم

(خدایا بر محمد وخاندانش صلوات بفرست وروزی من کن تندرستی در عبادت وآسایش در زهد ودوری از دنیا وعلم با عمل وپرهیز کاری از روی میانه روی  بار خدیا بسر رسیدن عمرم را با گذشت خود به پایان رسان وارزویم را درامید برحمت خویش پابر جانما وراه هایت را برای رسیدن به خوشنودیت اسان فرما )

السلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین وعلی اولاد الحسین وعلی اصحاب الحسین






تاریخ : دوشنبه 91/9/20 | 12:33 صبح | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()
<      1   2   3   4   5   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.