سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از جمله عهدهاو وصایای  الهی که به تصریح قرآن  خداوند متعال با انبیاء عظام نمود وحدت  دینی و عدم تفرق در آن است  دراین عهد اصل وحدت بین انسانها در سایه دین وانبیاء الهی مطرح است

قرآن همه ادیان آسمانی را دارای روح واحد معرفی می کند و می فرماید ما وصیت کردیم که دردین تفرقه وتفرق نکنید

(شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ وَ ما وَصَّیْنا بِهِ إِبْراهیمَ وَ مُوسى‏ وَ عیسى‏ أَنْ أَقیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فیهِ)( 131/ نساء)
برایتان از دین همان را تشریع کرد که نوح را بدان توصیه فرمود، و آنچه ما به تو وحى کردیم و به ابراهیم و موسى و عیسى توصیه نمودیم این بود که دین را بپا بدارید، و در آن تفرقه نیندازید. )

درآیه کلمه وصیت آمده اما عهد و وصیت به یک معنا به کار می روند (العهد: الوصیة بشی‏ء العین /ج1/ص /102)بنابراین از جمله عهدهای الهی  متفرق نشدن دردین داری است

و وحدت در دین وعدم تفرق درآن عهد ووصیتی به انبیاء گذشته وپیامبر خاتم واز طریق ایشان با پیروانشان صورت گرفته است و این موضوع از نکات بسیار مهمی است که قرآن برآن انگشت نهاده وعهد اولیه را وحدت دینی برشمرده است

وبرخلاف تصور رایج که تعدد اانبیاء را از علل تفرقه واختلاف دانسته می شود قرآن تعدد انبیاء را به خاطر وحدت روح  و درامتداد هم بودن پیام ایشان  و همچنین عهد خداوند باانبیاء در اتحاد ، مساله ای وحدت آفرین می داند نه تفرقه افکن

حال سئوالی که مطرح می شود این که با اختلافات در دستورات واعتقادات ادیان چه باید کرد ؟به هرحال درهمین ادیان ابراهیمی اختلاف در احکام واصول وجوددارد ؟درجواب می گوییم ادیان توحیدی  یک حقیقت دارند ویک واقعیت، حقیقت یعنی آنچه که باید باشد وحق است و واقعیت آنچه که هست ولی لزوما حق نیست .

به بیان دیگر حقیقت   همان گوهر خالص وناب هردین است که از طرف خداوند بر پیامبر یک دین نازل شده و واقعیت آنچه که امروز به نام فرضا مسیحیت ویا یهودیت واسلام شناخته می شود بنابراین در مرحله اول بین این دو باید تفکیک قائل شد

و حقیقت ادیان توحیدی باهم تضاد واختلاف ماهوی ندارند واختلاف در ادیان موجود و دست کاری شده از ناحیه بشر است البته درحقیقت ادیان توحیدی  ممکن است دربرخی احکام به خاطر اقتضائات زمان تفاوتهایی باشد اما اصولی چون معاد وتوحید ونبوت وهمین طور فروعی چون نماز وزکات درهمه ادیان الهی یکی است

واز آن جا که اختلاف از جهل ناشی می شود نه علم وادیان آسمانی همگی تجلی علم الهی هستند تضادی واختلافی ندارند بلکه وقتی این علم باجهل بشر مخلوط می شود تفرقه ایجاد می شود ومنشااختلاف جهل بشر است نه دین وعلم الهی که فرمود

(وَ ما تَفَرَّقُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ )(شوری /14) (در دین تفرقه نکردند مگر بعد از آنکه به حقانیت دین یقین داشتند، و حسدى که به یکدیگر مى‏ورزیدند وادارشان کرد تفرقه کنند، )

واگر سلسله زمانی انبیاء رعایت شود وفردی که امروز می خواهد تازه ایمان آورد به همه انبیاء الهی از آدم ونوح تا ابراهیم وموسی  وعیسی وتا حضرت محمد (ص) مومن بشود  وادیان این هارا درطول هم ببیند دچار هیچ گونه تفرقه واختلاف نخواهد شد

مشکل از آنجا آغاز می شود که بخواهیم دست به گزینش بزنیم وبرخی از پیامبران الهی  را بپذیریم وبرخی را رد کنیم موضوعی که درقرآن مورد تقبیح قرار گرفته ومومن واقعی کسی شمرده شده که به همه انبیاء الهی ایمان دارد

قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْنا وَ ما أُنْزِلَ إِلى‏ إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِیَ مُوسى‏ وَ عیسى‏ وَ ما أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (136بقره )


بگوئید به خدا و به آنچه بر ما نازل شده و به آنچه به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل شده و به آنچه به موسى و عیسى دادند و به آنچه انبیاء از ناحیه پروردگارشان داده شدند، و خلاصه به همه اینها ایمان داریم و میانه این پیغمبر و آن پیغمبر فرق نمى‏گذاریم و ما در برابر خدا تسلیم هستیم)

بنابراین اولا پیمان خداوند واقتضای ذاتی ادیان الهی این است که با ایمان به آنها مردم از تفرق رها می شوند نه این که دچار تفرقه شوند اما شرط مهم موضوع آن است که ایمان کامل وهمه جانبه باشد نه ایمان به بعض وانکار بعض دیگر

و وقتی این ایمان شامل همه انبیاء وادیان الهی شد هر پیامبر ودینی در زمان خود حجت و هر دین ون بی بعدی مکمل دین سابق خواهد شد وانسان آخر الزمان هم به همه انبیاء مومن خواهد بود والبته در شریعت  وعمل به آنکه کاملتر است وادامه وتکامل یافته ادیان قبلی است ملتزم می شود که احکام اسلام است

بنابراین معنای صحیح قبول کثرت  و پلورالیسم مثبت مورد تایید قرآن کثرت درعین وحدت است نه کثرت با لحاظ کثرت، انسان امروز می تواند هم ملتزم به پلورالیسم باشد وهم دیندار اما نه پلورالسم تکه تکه شده بلکه پلورالیسم متکامل وهمه شمول

لذا فردی که محققانه به اسلام ایمان می آورد خودرا مومن به دین موسی (ع) وعیسی (ع) ومحمد(ص) وسایر انبیاء می داند ونه تنها به انبیاء الهی ایمان دارد بلکه شان وقداست آنهارا با الهام از قرآن به درستی رعایت می کند

 وقرآن نه تنها ایمان به انبیاء گذشته را تبلیغ می کند وبلکه شخصیت حقیقی وپاک ومقدس ونورانی انبیاء واولیاء ادیان الهی را احیاء می کند وغبارهایی که به نام دین بر چهره مطهر ایشان نشانده اند را می زداید

 و قرآن است که مریم مقدس  واقعی و عیسی روح الله حقیقی و یوسف و سلیمان پاک و معصوم را به درستی می نشاند و مومن حقیقی به اسلام در پرتو قرآن هم  ایمان به همه انبیاء دارد هم مهم تر از آن این ایمان  بادید مصلحانه واصلاح گر خرافات وکج اندیشی هاو ظلم و جفاهایی که درتخریب شخصیت انبیاء گذشته شده راکنار می زند.

poloralesm Koran

 Hdhav divine Will and Testament of the Holy Qur"an affirms the unity of God with the great prophets and religious segregation in its lack of unity among the people in the Old Testament in the light of God"s religion is considered Vanbya’

The Quran has all the Divine Spirit introduces the unit and stated that we were advised not to Drdyn division Vtfrq

( Sharia al Lkm my executor to us and we Nvha and click Alzy Vhyna Vsyna Abraham , Moses, Jesus and having it assigned Qymva al la Ttfrqva party ) ( 131 / NESA )
)

But the word element wills and wills Testament are used in a sense ( Alhd : make Alvsyh paced eyes / f 1 / p / 102 ) so as not to disperse the divine Hdhay There is Drdyn

Fragmentation and lack of unity in religion which the Prophet Testament prophets Vvsyty to seal his followers have been carried through , and this further highlights the important points that the Qur"an has been recognized as Vhd of religious unity

Vbrkhlaf common belief that the cause of Aanbya’ frequency division multiple Prophets Quran Vakhtlaf is known for its spirit of unity and togetherness along with his message of God"s covenant Baanbya’ and unity , a unifying it knows neither division

Now the question arises that differences in religious beliefs instructions What to do the same Abrahamic religions , however , there are differences in the provisions and principles ? Response say monotheistic religions have one truth and one reality is the fact that to be right what it is, but not necessarily right .



And in fact contradict each other monotheistic religions have substantial Vakhtlaf Vakhtlaf existing religions and manipulation of human area monotheistic religions , but in fact some orders may be different but the principles are the time requirements for the resurrection Vtvhyd Vnbvt as well as the Prayer Vzkat branches in all divine religions one is

From there , the difference is due to ignorance , not knowledge of the celestial realm are all manifest Divine knowledge no contradiction Vakhtlafy but when the science is mixed human Bajhl divide is not religion, science Vmnshaakhtlaf human ignorance of God that he

( And we Tfrqva Ella I -Alam Ja’hm Bghya Bynhm us ) ( SALT / 14 ) ( in religion did not divide until after a certain religion were true , and Hsdy to whom he boarded another division , they )



The problem starts when you want to let a selection and some prophets and some refuse to accept something that we condemn located Drqran Vmvmn Nobody considered that all the prophets of God have faith

Billah and Alina Amna us and we Qvlva Soaring Soaring to Abraham and Ishmael and Isaac and Jacob and Moses and Jesus , and we Alasbat and we Othee Othee Alnbyvn I Mnhm Rbhm La Nfrq between unit and crush Nhn Mslmvn ( Baqara 136 )


Tell us what Allah and what was revealed to Abraham and Ishmael and Isaac and Jacob and the tribes, and what was revealed to Moses and Jesus , and the Prophets from their Lord what they were , and they all believe in the Summary the median of the prophet and the prophet , and we do not care we submit to Allah )



When the faith of all the prophets were divine realm Vdyny every prophet in his own time without any further proof and every religion will supplement the old religion of all the prophets faithful humans will be the end of the course in the law of action is more complete Vadamh religions have Vtkaml Islam is bound to be similar to previous

The true meaning of diversity and pluralism, accepting diversity positively confirm Quran is not the same unity in diversity and plurality , man today can both also be committed to religious pluralism , but rather torn Plvralsm pluralism evolve Vhmh inclusion

So the person who researched the religion of Islam believes its faithful Moses Vysy Imam Mohammad ( pbuh ) and other prophets prophets of God knows not only their faith, but Vqdast them inspired by the Qur"an correctly , observing that

 
Vqran not only promotes the belief in the Prophets, Prophets Vavlya’ Vnvrany Vmqds Vpak Vblk·h true personality will regenerate religions in the name of religion Vghbarhayy holy figures they have positioned it eliminates

 
Vkj policy of oppression and Jfahayy Howe Drtkhryb personality that does Raknar previous prophets






تاریخ : چهارشنبه 92/11/16 | 2:35 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

در عصر معاصر بشر به مدد علم قدرت انتخاب خودرا افزایش داده است واز جمله این انتخاب ها انتخاب اصل و زمان فرزند دارشدن است البته این که افزایش چنین اختیاراتی تا چه اندازه به نفع مادی ومعنوی او تمام  شده بحث دیگری را می طلبد .

و در کنار این قدرت انتخاب ،موضوع فرد محوری و گریز از مسئولیت و رفاه طلبی که در انسان معاصر وجود دارد باعث شده است که غالبا خانواده ها ترجیح  دهند چند سالی بچه دار نشوند تا به  قول عامیانه آزاد باشند و راحت بگردند و خوش باشند و بعد هم به یکی دو فرزند اکتفا کنند .

این نگاه که حاصل علم و فرهنگ جدید است البته عوارض منفی خانوادگی و اجتماعی از کم شدن عواطف درون خانواده ها تا مسئولیت گریزی و تا پیر شدن جمعیت جامعه و عوارض دیگر را به دنبال دارد بنابراین باید به گونه ای عمل شود

تا اختیار وانتخاب رفاه ظاهری  و مسئولیت گریزی  به اضطراب واستیصال بعدی ختم نشود و یکی از راه های آن تلفیق علم وایمان و در نظر گرفتن مبانی دین فطری اسلام و آموزه های قرآن است .

و در موضوع مورد بحث آگاهی به فلسفه فرزندار شدن و تداوم نسل از نظر اسلام ونگاه قرآن به زندگی و مسئولیت هر فرد نسبت به رندگی خانوادگی  می تواند ما رابه انتخاب صحیح هدایت کند در واقع به تعبیر شهید صدر گرچه ما علم را از طریق تجربه وامثال آن بدست می آوریم ولی باید ارزش هایی بر علم حاکم باشد که این ارزش ها از مبانی دینی وفطرت اخذشود .

 لذا در این موضوع هم ما با توجه به ارزش های دینی باید این انتخابی که علم در اختیار ما قرار داده را سامان دهی کنیم  و تحت ارزش ها و فرهنگ خودی  درآوریم تا این که علم خود محور وبریده از ایمان وارزش ما را از جاده فطرت خارج نکند .

اما نگاه قرآن به زندگی و رفاه چیست ؟ باید گفت اولا از نظر قرآن استفاده از نعمات توصیه شده واصل در زندگی استفاده از نعمات الهی است اما یک شرط مهمی که در استفاده از نعمات وجود دارد شکر نعمت است.

 (.فَکُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلالاً طَیِّباً وَ اشْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ (114) نحل ،‌

از این چیزهاى حلال و پاکیزه که خدا به شما روزى داده است بخورید و اگر خدا را مى‏پرستید شکر نعمتش را به جاى آورید.)

وشکر دارای مراتب مختلف است از شکر زبانی آغاز می شود تا شکر عملی و از جمله مصادیق مهم شکر زکات دادن وانفاق است یعنی هر صاحب نعمتی موظف است در کنار استفاده از نعمت بخشی از ان را نیز به عنوان زکات وانفاق پرداخت کند.

 وطبق بیان روایات زکات منحصر در مال نیست بلکه زکات هر چیز به حسب خود اوست، زکات علم نشر وتعلیم است زکات جمال عفت است زکات قدرت عفو است  و لذا ز کات زندگی زناشویی وبرخورداری از نعمت زندگی خانوادگی فرزند است .

در واقع  زمانی حق زندگی زناشویی و شکر آن به جا آورده می شود که همراه تولید نسل و فرزند دار شدن باشد که صاحب فرزند شدن توام مسئولیت پذیری و انتقال زندگی به دیگران است و همان طور که زکات گندم وجو پرداخت بخشی از آن به مستحق و فقیر است .زکات زندگی هم واسطه شدن در اعطای آن به  فرد دیگر است.

 و طبیعتا همه برکات و لوازم زکات در آن هست  که از جمله آنها پاکی و برکت زندگی زناشویی است وهمان طور که زکات مال آن را تطهیر می کند زکات زندگی زناشویی نیز آن را طهارت می بخشد همچنین در روایت آمده که فرزند دارشدن موجب رزق و جلب روزی می شود .

 بنابراین درنگاه دینی اولا فرزند دار شدن وظیفه وادای شکر الهی وزکات زندگی است از سوی دیگر باعث تطهیر معنوی فضای زندگی  و همین طور باعث جلب روزی و برکات می گردد .






تاریخ : چهارشنبه 92/11/9 | 11:14 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

یادمان نرفته که دراواخر دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد ایامی که تحریمها تشدید می شد ومدیریت کشور نیز دچار فساد وبی تدبیری  گشته بود  ونرخ تورم وبیکاری به اوج می رسید وانواع واقسام مشکلات اقتصادی واجتماعی گریبان اجتماع را می فشرد

موضوعی که هنوز عواقب وآثار آن باقی است، صداوسیما دائم از بحران اقتصادی  غرب گزارش می داد و تیتر نخست اخبار اعتراضات مدنی و مردمی اروپاییان به وضعیت اقتصادیشان بود انگار نه انگار که وضعیت داخلی مادههابرابر بدتر از وضعیت شهروندان اروپایی بود

آن دوره گذشت وحال که در دوره جدید بارای مردم دولتی روی کار آمده که می خواهد با تدبیر و واقع بینی مشکلات مهلک را از سر راه بردارد و پیشرفتهایی نیز داشته وتوافق ژنو وارد مرحله عملی شده است

صداوسیما به گونه ای گزارش وتحلیل می دهد و فضا سازی می کند که گویا  سخنگوی امریکاییها و وزارت خارجه امریکاست !ونه رسانه ملت بزرگ ایران تیتر اخبار سخنان وزیر خارجه امریکا وکری خوانی های کری است

 وحضرات اوباما وکری بیش از سیاست مداران کشور ما سخنان وتصاویرشان به نمایش گذاشته می شود !درست است که نباید از دشمن غافل بود ومواضع او را به دقت زیر نظر داشت اما نه این که درانعکاس وبازتاب سخنان آنان به گونه ای  عمل شود

که حتی در رسانه های داخلی خود آنها نمونه ندارد به فرض وقتی سخنگوی کاخ سفید گفت که سخنان ظریف در مصاحبه با c n n مصرف داخلی دارد بلافاصله برخی خبرگزاریهای داخل امریکا به این سخن اعتراض کردند

 که مگر ظریف با رسانه داخلی ایران مصاحبه می کرده که چنین می گویید ؟اما در صداوسیمای ما این مقدار هم انصاف وجود ندارد که این گونه یک طرفه سخنان دشمنان را با آب و تاب نقل نکند و خودرا درجایگاه ارگان سخنگوی دشمنان قرار ندهد

 و  همه نتایج سفر سویس ریس جمهور  را در موضع گیری وسخنان وزیر خارجه امریکا کرده  و از کنار توفیقات مهم ریس جمهور درآن اجلاس به راحتی بگذرد  ، البته این روش صداو.سیما که به خیال تاثیر گذاری منفی علیه سیاست های دولت درجامعه انجام می شود

 تاثیر خود را از دست داده و همان طور که مردم در انتخابات نشان دادند آنها واقعیات را نه در شیشه تلویزیون داخلی و نه حتی در امواج رسانه های بیگانه بلکه در زندگی خود می بینند و می یابند

واین تبلیغات بیش ازآن که خواسته سیاست گذارانش را تامین کند حقیقت باندی وجناحی وغیر ملی بودن متولیان صداوسیما را به نمایش می گذارد و فاصله آنها را بامردم بیشتر می کند

والبته یک ضرر و زیان مهمی هم که برای کشور و نظام به دنبال دارد این است که بابی اعتماد شدن مردم به رسانه داخلی زمینه رو آوردن به رسانه های بیگانه که  امروزه به راحتی هم امکان دارد را فراهم می آورد.






تاریخ : شنبه 92/11/5 | 2:46 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

درنوشته قبل در نقد  ادعای رویا ء بودن قرآن  که می گوید آیات قرآن خوابهای پیامبر اکرم است و به جای تفسیر احتیاج به تعبیر دارد نکاتی مطرح شد و دراین نوشتار به نقد برخی ادله مدعی این نظر می پردازیم 

  1-اولین دلیل ایشان روایتی است که می گوید خواب های پیامبر وحی است ایشان با استناد به این روایت مدعی می شود که وحی پیامبر خواب است این گونه تنیجه گیری که کاملا عاری از منطق است مایه تعجب است

 به فرض که چنین روایتی از معصوم صادر شده مدلول روایت آن است که خواب پیامبر نوعی وحی است اما عکس آن یعنی وحی هم خواب است از کجای روایت استنتاج می شود ؟

آنچه روایت درپی آن است ارتقا دادن مقام نبی ودارای ارزش استثنایی دانستن خواب پیامبر است  و نه تبدیل وحی به خواب ،این مثل آن می ماند که کسی با استناد به روایات که خواب روزه داررا عبادت برمی شمرند بگوید عبادت در روزه داری همان  خواب است

این گونه استنتاجات نه تنها با اولیات وبدیهیات عقل و منطق ناسازگار است بلکه موجب خنده افراد متوسط و عامی نیز می شود و این که نظریه پرداز محترم چگونه چنین استنتاجی کرده جای تعجب و تاسف فراوان است

2-دلیل دیگر ایشان نظم پریشان و ناهمگونی آیات است ایشان ابتدا به طرح سئوال علت نظم پریشان قرآن می پردازد  ومی گوید (اینک سؤال بدین برمی‌گردد که چرا نظم قرآنی پریشان است،

و چرا ابتدای سوره با میان و انتهای آن پیوند ندارد، و چرا سخنان خدا در هم می‌رود و قصه و اخلاق و فقه و غیب و شهادت به هم می‌آمیزند و درک مراد را بر مفسّر دشوار می‌سازند؟)

وبعد درجواب می گوید (گویی باید پذیرفت که این پراکندگی نه معلول تصرّف دشمنان، نه غفلت جمع‌آورندگان، نه بی‌خبری صاحب وحی و خدای آداب‌دان، بلکه از آن است که ساختار روایی سوره‌ها تابع ساختار مه‌آلود و خواب‌آلود رؤیاهاست که غالباً نظم منطقی ندارند .)

کشف مهم مدعی آن است که این نظم پریشان دلیل خواب بودن قرآن است چراکه درخواب نیز ازاین پریشانی ها وعدم رعایت نظم و ترتیب به چشم می خورد دراین دلیل پردازی دوباره و صدباره ایشان به قیاس رو آورده و قرآن را با سایر کتاب های بشری مقایسه کرده است 

 و چون نظم حاکم بر سایر کتب را دراین جا ندیده قائل به زبان وفضای خواب شده است ،واز این مطلب غفلت کرده که قرآن کتاب خداوند است نه کتاب بشر واگر جهان خارج وطبیعت کتاب تکوین الهی است قرآن کتاب منطوق ومکتوب الهی است

 وهمان طور که درتکوین قدرت خداوند ظهور و بروز کرده است در قرآن هم علم الهی بلکه خود خداوند متجلی شده است و دروایات هم به این اشاره شده است

از جمله این سخن حضرت امیر (ع) که فرمود : فتجلی لهم سبحانه فی کتابه یعنی ذات اقدس اله در کتابش برای مردم تجلی کرد

 (خطبه 147 نهج البلاغه ) 

واین بی نظمی های ظاهری نه تنها دلیل ضعف ودست کشیدن از اعتقاد به زبان وفضای بیداری و هوشیاری نمی شود  بلکه دلیل انباشته و پربودن و ذوابعاد و جاودانه بودن این کتاب و عظمت باطن آن است

که وقتی درظاهر لفظ می آید الفاظ وکلمات تاب تحمل آن را ندارند و دچار اضطراب و پریشانی می شوند و اگر قرآن مثل سایر کتب دریک سطح ویک بعد وکاملا قابل دسترسی برای عقول بود دیگر اعجاز وجاودانگی درآن نبود

و مثل کتاب های دیگر بشری قرن ها پیش  راز و رمزهایش کشف شده بود و اشتباه اساسی درهمین است که قرآن را با محصولات بشری مقایسه کنیم قرآن درعدل ودر عرض بشر است نه درطول او

وهمان طور که طبیعت و انسان هرکدام جلوه ای از جلوهای خداوند هستند و هرکدام در بردارنده رازها ی بسیار از خدای خود هستند قرآن هم درکنار آن ها و بالاتر از آن ها محل تجلی اسماء واوصاف الهی است

 و طبیعت این قضیه آن است که  ذو اضلاع و ذو ابعاد و ذو بطون باشد و اگر غیر از این بود جای شک و شبهه داشت

همچنین ایشان تکرار درقرآن را مثال می زند و آن را نشانه دیگر خواب بودن قرآن برمی شمرد ومی گوید نویسندگان بشری این همه تکرار نمی کنند و همچنان برقیاس پامی فشرد درپاسخ به این سخن باید گفت

 اولا تکرارهای قرآن غالبا تکرار اجمالی است نه تفصیلی به این معنا که ممکن است چند جا اصل قصه آدم یا موسی تکرار شده اما غالبا درهر تکرار از زاویه ای نو به مطلب نگاه شده است

 فرضا در قصه آدم درجایی بر غفلت و خطای آدم تکیه می شود در جای دیگر بر فریب و استکبار شیطان و در هرکدام درکنار تکرار اصل قضیه نکاتی نو ومتفاوت از نقل دیگر  ارائه می دهد

ثانیا  تکرار همیشه مذموم نیست مادر زندگی طبیعی بسیاری از امور برایمان تکرای است مثل طلوع وغروب آفتاب و تکرار فصلها وغیره

ثالثا تکرار اتفاقا از تشطط ذهنی جلوگیری می کند اگر درقرآن انبوه قضایا و اتفاقات بدون تکرار مطرح می شد درس گیری وعبرت آموزی از آنهارا دشوار می کرد اما وقتی این قضایا محدود باشند ذهن وجان فرصت می یابد زوایای مختلف آنهارا مورد اندیشه قرار دهد

رابعا قضایای تکرای درقرآن مربوط به اصول واساس تاریخ حیات بشری است فرضا قصه آدم فقط یک قضیه شخصیه در مقطع خاص نیست بلکه عملی است که همواره در زندگی انسان ها به نوعی دائم تکرار می شود

 و به بیان حکیمانه استاد جوادی آملی مطالبی درقرآن تکرارشده که در زندگی ما تکرار می شود  قصه وسوسه و فریب ابلیس دائمی است و دم به دم رخ می دهداز این رو درقرآن تکرار می شود 

و نکته آخر دراین بخش تذکار سخن قبلی است که نباید قرآن را با متون بشری قیاس کرد  واگر هم برای ذهن گریزی از مقایسه نباشد باید آن را با منابع دیگر شناخت چون اصل وجود انسان و طبیعت که چون قرآن مخلوق خداوند هستند مقایسه کرد

 نه با نوشته بشر که فعل و تولید بشری است  و متوجه بود که اگر در طبیعت تکرار حیاتی است اگر درحیات انسان تکرار ضروری است در قرآن هم به شرح ایضا  

این مطلب ادامه دارد و درنوشته بعد به نقد سایر ادله می پردازیم انشاالله

 
 

 

 

 

 

 






تاریخ : سه شنبه 92/11/1 | 8:21 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()
<      1   2   3      
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.