سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ستاره?ای بدرخشید و ماه مجلس شدنگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشتبه بوی او دل بیمار عاشقان چو صبابه صدر مصطبه?ام می?نشاند اکنون دوستخیال آب خضر بست و جام اسکندرطربسرای محبت کنون شود معمورلب از ترشح می پاک کن برای خداکرشمه تو شرابی به عاشقان پیمودچو زر عزیز وجود است نظم من آریز راه میکده یاران عنان بگردانید

 

 

 

 

 

دل رمیده ما را رفیق و مونس شدبه غمزه مساله آموز صد مدرس شدفدای عارض نسرین و چشم نرگس شدگدای شهر نگه کن که میر مجلس شدبه جرعه نوشی سلطان ابوالفوارس شدکه طاق ابروی یار منش مهندس شدکه خاطرم به هزاران گنه موسوس شدکه علم بی?خبر افتاد و عقل بی?حس شدقبول دولتیان کیمیای این مس شدچرا که حافظ از این راه رفت و مفلس شد






تاریخ : جمعه 89/4/18 | 10:48 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

                                                         جمعه های بی حضور

                                                         مانده درحسرت ظهور

                                                         دیده های درانتظار

                                                          خیره درافق های نزار

                                                          لحظه های بی حس معنای هبوط

                                                گم گشته درهای مملو سقوط






تاریخ : جمعه 89/4/18 | 7:36 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()


امام موسی بن جعفر (ع)  درمدت بلند امامت پربرکت خویش مبغوض ظالمان زمان خود بودو سالها در زندان هارون بسر برد ودرنهایت به دست آن ملعون به شهادت رسید از علم وادب وکرامات وعرفان آن امام همام بسیار در تاریخ ثبت شده است


از ملاطفتی که بادشمن شخصی خود می کند وبه عیادتش می رود از کراماتی که در جوانی در سفر حج ،شفیق بلخی از ایشان می بیند تا محاجه های عالمانه که با عالمان وحاکمان زمان دارد تا توصیه های اخلاقی واعتقادی وسیاسی پر معنی که با دوستان ویارانش دارد به گونه ای که تکه تکه شدن خود را بهتر از همکاری با اهل ظلم می شمارد وصدها مورد دیگر درس هایی است که هویت تشیع  رادرتاریخ شکل داده است  


صفوان جمّال - که یکى از اصحاب و دوستان امام موسى کاظم علیه السلام است - حکایت کند:


روزى در محضر مبارک آن حضرت بودم ، که یکى از مؤمنین به نام زیاد بن مروان عبدى - که در دستگاه حکومت بنى العبّاس همکارى داشت - به مجلس آن حضرت وارد شد.


امام کاظم علیه السلام به او خطاب کرد و فرمود: آیا با آنها همکارى و هماهنگى در کارها دارید؟


زیاد گفت : آرى ، اى مولا و سرورم !


امام علیه السلام فرمود: چرا چنین مى کنى ؟!


گفت : اى سرورم ! من مردى آبرودار و آبرومندم ، و نیز عائله مند مى باشم ؛ و مال و ثروتى هم ندارم که تاءمین معاش و زندگى کنم .


حضرت فرمود: اى زیاد! به خداى یکتا سوگند، چنانچه از آسمان به زمین بیفتم و قطعه قطعه گردم و گوشتهاى بدنم را پرندگان جدا کنند، این برایم بهتر است تا آن که با این این ظالمان همکارى و معاشرت داشته باشم .


صفوان گوید: پرسیدم : یا ابن رسول اللّه ! پس در چه صورتى مى توان با آنها همکارى نمود؟


امام علیه السلام فرمود: در صورتى مى توان کنار آنها بود و با آنها همکارى نمود که براى نجات مؤمنى یا آزادى اسیرى باشد، که در چنگال آنها گرفتار باشد.


و در غیر این صورت ، خداوند متعال به کمک دهندکانِ ظالمان وعده عذاب دردناک داده است .


بعد از آن ، امام علیه السلام افزود: پس مواظب باش ، که خداوند متعال شاهد و ناظر همه حالات و همه کارها است ؛ و آنچه را که اراده نماید، انجام مى دهد.(30)


مستدرک الوسائل : ج 13، ص 136، ح 15. و مشابه همین داستان را مرحوم علاّمه مجلسى (رحمه الله )در کتاب شربف بحارالا نوار: ج 48، ص ‍ 136، ح 10، در رابطه با علىّ بن یقطین آورده است .


سخنان ارزشمند امام کاظم (ع)


1-اءداءُالاْ مانَةِ وَالصِّدقُ یَجْلِبانِ الرِّزْقَ، وَالْخِیانَةُ وَالْکِذْبُ یَجْلِبانِ الْفَقْرَ وَالنِّفاقَ.(78)


فرمود: امانت دارى و راست گوئى ، هر دو موجب توسعه روزى مى شوند؛ ولیکن خیانت در امانت و دروغ گوئى موجب فلاکت و بیچارگى و سبب تیرگى دل مى باشد.


تحف العقول : ص 297، بحارالا نوار: ج 75، ص 327، ضمن ح 4.


2-یُسْتَحَبُّ غَرامَةُ الْغُلامِ فى صِغَرِهِ لِیَکُونَ حَلیما فى کِبَرِهِ وَ یَنْبَغى لِلرَّجُلِ اءنْ یُوَسِّعَ عَلى عَیالِهِ لِئَلاّ یَتَمَنَّوْا مَوْتَهَ.(90)


فرمود: بهتر است پسر را در دوران کودکى به کارهاى مختلف و سخت ، وادار نمائى تا در بزرگى حلیم و بردبار باشد؛ و بهتر است مرد نسبت به اهل منزل خود دست و دل باز باشد و در حدّ توان رفع نیاز کند تا آرزوى مرگش را ننمایند.(91)


وسائل ج 21 ص 540 ح 1.


-


3-وَجَدْتُ عِلْمَ النّاسِ فى اءرْبَعٍ: اءَوَّلُها اءنْ تَعْرِفَ رَبَّکَ، وَالثّانِیَةُ اءنْ تَعْرِفَ ما صَنَعَ بِکَ، وَالثّالِثَةُ اءنْ تَعْرِفَ ما اءرادَ مِنْکَ، وَالرّبِعَةُ اءنْ تَعْرِفَ ما یُخْرِجُکَ عَنْ دینِکَ.(62)


فرمود: تمام علوم جامعه را در چهار مورد شناسائى کرده ام :


اوّلین آن ها این که پروردگار و آفریدگار خود را بشناسى و نسبت به او شناخت پیدا کنى .


دوّم ، این که بفهمى که از براى وجود تو و نیز براى بقاء حیات تو چه کارها و تلاش هائى صورت گرفته است .


سوّم ، بدانى که براى چه آفریده شده اى و منظور چه بوده است .


چهارم ، معرفت پیدا کنى به آن چیزهائى که سبب مى شود از دین و اعتقادات خود منحرف شوى


کافى : ج 1، ص 50، ح 11، اءعیان الشیعة : ج 2، ص 9، نزهة النّاظر: ص 121، ح 1.


 





تاریخ : پنج شنبه 89/4/17 | 10:29 صبح | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

 

امام موسی بن جعفر (ع)  درمدت بلند امامت پربرکت خویش مبغوض ظالمان زمان خود بودو سالها در زندان هارون بسر برد ودرنهایت به دست آن ملعون به شهادت رسید از علم وادب وکرامات وعرفان آن امام همام بسیار در تاریخ ثبت شده است

از ملاطفتی که بادشمن شخصی خود می کند وبه عیادتش می رود از کراماتی که در جوانی در سفر حج ،شفیق بلخی از ایشان می بیند تا محاجه های عالمانه که با عالمان وحاکمان زمان دارد تا توصیه های اخلاقی واعتقادی وسیاسی پر معنی که با دوستان ویارانش دارد به گونه ای که تکه تکه شدن خود را بهتر از همکاری با اهل ظلم می شمارد وصدها مورد دیگر درس هایی است که هویت تشیع  رادرتاریخ شکل داده است  

صفوان جمّال - که یکى از اصحاب و دوستان امام موسى کاظم علیه السلام است - حکایت کند:

روزى در محضر مبارک آن حضرت بودم ، که یکى از مؤمنین به نام زیاد بن مروان عبدى - که در دستگاه حکومت بنى العبّاس همکارى داشت - به مجلس آن حضرت وارد شد.

امام کاظم علیه السلام به او خطاب کرد و فرمود: آیا با آنها همکارى و هماهنگى در کارها دارید؟

زیاد گفت : آرى ، اى مولا و سرورم !

امام علیه السلام فرمود: چرا چنین مى کنى ؟!

گفت : اى سرورم ! من مردى آبرودار و آبرومندم ، و نیز عائله مند مى باشم ؛ و مال و ثروتى هم ندارم که تاءمین معاش و زندگى کنم .

حضرت فرمود: اى زیاد! به خداى یکتا سوگند، چنانچه از آسمان به زمین بیفتم و قطعه قطعه گردم و گوشتهاى بدنم را پرندگان جدا کنند، این برایم بهتر است تا آن که با این این ظالمان همکارى و معاشرت داشته باشم .

صفوان گوید: پرسیدم : یا ابن رسول اللّه ! پس در چه صورتى مى توان با آنها همکارى نمود؟

امام علیه السلام فرمود: در صورتى مى توان کنار آنها بود و با آنها همکارى نمود که براى نجات مؤمنى یا آزادى اسیرى باشد، که در چنگال آنها گرفتار باشد.

و در غیر این صورت ، خداوند متعال به کمک دهندکانِ ظالمان وعده عذاب دردناک داده است .

بعد از آن ، امام علیه السلام افزود: پس مواظب باش ، که خداوند متعال شاهد و ناظر همه حالات و همه کارها است ؛ و آنچه را که اراده نماید، انجام مى دهد.(30)

مستدرک الوسائل : ج 13، ص 136، ح 15. و مشابه همین داستان را مرحوم علاّمه مجلسى (رحمه الله )در کتاب شربف بحارالا نوار: ج 48، ص ‍ 136، ح 10، در رابطه با علىّ بن یقطین آورده است .

سخنان ارزشمند امام کاظم (ع)

1-اءداءُالاْ مانَةِ وَالصِّدقُ یَجْلِبانِ الرِّزْقَ، وَالْخِیانَةُ وَالْکِذْبُ یَجْلِبانِ الْفَقْرَ وَالنِّفاقَ.(78)

فرمود: امانت دارى و راست گوئى ، هر دو موجب توسعه روزى مى شوند؛ ولیکن خیانت در امانت و دروغ گوئى موجب فلاکت و بیچارگى و سبب تیرگى دل مى باشد.

تحف العقول : ص 297، بحارالا نوار: ج 75، ص 327، ضمن ح 4.

2-یُسْتَحَبُّ غَرامَةُ الْغُلامِ فى صِغَرِهِ لِیَکُونَ حَلیما فى کِبَرِهِ وَ یَنْبَغى لِلرَّجُلِ اءنْ یُوَسِّعَ عَلى عَیالِهِ لِئَلاّ یَتَمَنَّوْا مَوْتَهَ.(90)

فرمود: بهتر است پسر را در دوران کودکى به کارهاى مختلف و سخت ، وادار نمائى تا در بزرگى حلیم و بردبار باشد؛ و بهتر است مرد نسبت به اهل منزل خود دست و دل باز باشد و در حدّ توان رفع نیاز کند تا آرزوى مرگش را ننمایند.(91)

وسائل ج 21 ص 540 ح 1.

-

3-وَجَدْتُ عِلْمَ النّاسِ فى اءرْبَعٍ: اءَوَّلُها اءنْ تَعْرِفَ رَبَّکَ، وَالثّانِیَةُ اءنْ تَعْرِفَ ما صَنَعَ بِکَ، وَالثّالِثَةُ اءنْ تَعْرِفَ ما اءرادَ مِنْکَ، وَالرّبِعَةُ اءنْ تَعْرِفَ ما یُخْرِجُکَ عَنْ دینِکَ.(62)

فرمود: تمام علوم جامعه را در چهار مورد شناسائى کرده ام :

اوّلین آن ها این که پروردگار و آفریدگار خود را بشناسى و نسبت به او شناخت پیدا کنى .

دوّم ، این که بفهمى که از براى وجود تو و نیز براى بقاء حیات تو چه کارها و تلاش هائى صورت گرفته است .

سوّم ، بدانى که براى چه آفریده شده اى و منظور چه بوده است .

چهارم ، معرفت پیدا کنى به آن چیزهائى که سبب مى شود از دین و اعتقادات خود منحرف شوى

کافى : ج 1، ص 50، ح 11، اءعیان الشیعة : ج 2، ص 9، نزهة النّاظر: ص 121، ح 1.






تاریخ : چهارشنبه 89/4/16 | 7:6 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

 

 

دل از اضطراب تنهایی آشفته

از التهاب بی سامانی آسیمه

دل از تکرار تردید تکه تکه

از پندار تشکیک پاره پاره

دل در غیبت یقین افسرده

در دوری از اهل یقین پژمرده

دل در درد بی دردی درمانده

از کاروان عشق ونیاز جامانده

درزمانه شک وغرور انسان

دل شکسته از وفور عصیان

 

 

 






تاریخ : سه شنبه 89/4/15 | 7:51 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()
<      1   2   3   4   5   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.