خب اينطوري رهبري يک چيزي هم بدهکار شد!! آقاي هاشمي اگر مي خواست کمک کار باشد دست آقازاده هايش را از بيت المال جدا مي کرد تا با احمدي نژاد درگير نشود. درگيري احمدي نژاد باهاشمي در واقع از دولت اول احمدي نژاد شروع شد. از آنجا که هاشمي فشار سنگيني بر دولت آورد و از تمام ابزارها استفاده کرد، تمام پيمانکاران عمده يکدفعه پا پس کشيدند و البته سپاه جاي آنها را در مدت کوتاهي پر کرد، دانشگاه آزاد زير بار قيمت گذاري نرفت و البته احمدي نژاد با پيام نور جلوي آن ايستاد، رانتها را از دست بستگان و وابستگانر هاشمي و ساير آقازاده ها گرفت (بماند که کم کم در دست رانتخوارهاي جريان انحرافي افتاد) و اينها باعث شد که هاشمي و فرزندانش شمشير را از رو بستند براي زمين زدن احمدي نژاد. شما اين مفاهيم را عجيب است که باور نداريد، اين که فرزند هاشمي در چند مفسده ي اقتصادي کلان دست داشته است و با فشارهاي پدرش تا کنون پاسخ آنها را نداده است کم هزينه براي خوشنامي نظام نداشته است. همين هاشمي با اين فرزندان غيرقابل کنترلش کم بدنامي براي انقلاب نخريده است، اگر هاشمي اينقدر دلسوز بود بايد بدون دست و دامن آلوده نصيحت مي کرد نه با دامني که فرزندانش آن را به رابطه بازي، رانتخواري، رشوه دادن و ... آلوده کرده بودن. در مورد آن نامه اي هم که گفتيد من خبري ندارم و رويش حساب نمي کنم و اگر اثباتش کرديد پاسختان همان دامان پاک رهبر و دامان آلوده هاشمي است. شما مکالمات فرزند هاشمي را نشنيديد!؟ عدم برائت هاشمي را حتي از توهين کنندگان به امام حسين را نشنيديد؟! اينها آيا ربطي به دلسوزي براي رهبر داشت؟! اين که گراي تحريم و فشار بدهي به دشمن از هر تريبوني آيا اين ربطي به دلسوزي دارد؟! آيا اين که هنوز از فتنه گران برائت نکرده است ربطي به دلسوزي دارد؟!! دوست من دلايل و مستندات بيش از آن حد است که بتوانيد از آنها فرار کنيد.