سلام همان طورکه دراين چندنظرتان عيان شد غير ازتشبيه وتمثيل ديگران به اين روشنفکر وآن تفکر تاريخي چيزي در انبان نداريد مدعي بصيرت هستيد وخلق بصيرتتان رادر به قدرت رساندن جريان انحرافي وتحميل سالها عقب افتادگي سياسي واقتصادي واخلاقي بر کشور نظاره کردند

سلام ، متاسفانه دريافت شما از مقام رهبري به معناي تعطيل کردن عقول وعدم ابراز نظر است موضوعي که چند ماه پيش رهبر انقلاب آن رادرچمع دانشجويان نفي کردند

سلام ،شمادنبال پاسخ گرفتن نيستيد دليل آن که باراول پاسخ ندادم چون شماهارا خوب مي شناسم فقط بلديد به مغالطه پناه بريد و متوسل به فنون مغالطه که ازجمله آنها تخريب واهانت است بشويد ،تمثيل شما مثل آن است که کسي بگويد مخالفان رييس چمهور يا رهبر در جاي ايشان بنشينند وسخن بگويند چه کسي چنين سخني را مي پذيرد ؟درزمان حضرت امير نفس حضور آزادانه درمسجد وبازار وسخن گفتن به منزله داشتن تريبون بود کاري که امير مومنان درحکومتش ميکرد اما امثال معاويه به مخالف نه تنها اجازه سخن که اجازه حضور دراجتماع وگاه اجازه حيات نمي داد

سلام اگرواقعا به دنبال پيروي ازسيره حکومتي اميرمومنان هستيد شمارا ارجاع مي دهم به نامه امام به مالک اشتر و فرمان هاي متعدد به حفظ حقوق حتي مخالف ازجمله اين بيان که بعداز توصيه به حفظ حقوق همه افراد اعم ازمسلمان وغير مسلمان ،دليل آن را چنين بيان فرمود: مردم يا نظير تو درخلق يا همدين تو هستند (نامه 53)وبه برخورد آرام حضرت با فردي ازخوارج که نسبت کفر به امام داد در حکمت 412 نهج البلاغه وآنچه که شهيد مطهري درکتاب جاذبه ودافعه نقل کرده که خوارج آزادانه درمسجد سخن مي گفتند تاحدي که وقتي امام به نماز مي ايستادند خطاب به ايشان اين آيه را مي خواندند که (اگر مشرک شوي اعمالت ازبين خواهدرفت ،65 /زمر )ونسبت شرک به حضرت مي دادند وبا اين حال حضرت فقط در جواب اين آيه را تلاوت مي فرمود (صبر کن وکساني که يقين ندارند تورا به سبک سري واندارند ،60/روم)(مجموعه آثار ج 16ص 313)

سلام اگرمنظورتان ازجمله ( نمايندگي و نوشتن و انتقاد شما به نمايندگي ازطرف جريان فتنه را، رد مي نمايم) اين است که به زعم شما حقير نماينده جريان مذکور هستم ،دراين صورت متاسفانه باهمين انگ زني راه گفتگورا مي بنديد البته واقعيت تلخ چند سال اخير اين است که کاسبان فتنه که خود ازجمله زمينه سازان فتنه بوده اند آن را ابزاري براي کوفتن رقيب والبته پوشاندن بي منطقي خود قرار داده اند وفتنه ابزاريشده براي انتقام گيري از افراد خصوصا درهنگامه نداشتن منطق واستدلال کافي ، ومهارت ديگر امثال حضرتعالي متوسل شدن به قياسات خام ومع الفارق تاريخي است ظريفي مي گفت اگر چند شخصيت خاص تاريخي زمان حضرت امير نبودند اينان براي رفوي ادعاهاي خودبه چه موسل مي شدند؟ به جاي اين شبيه سازي ها سست به اسناد معتبر تمسک کنيد وبراي زير پا نهادن حقوق افراد وجامعه که در شرع وقانون به صراحت آمده به اين تمثيل هاي من دراوردي روي نياوريد که طرف مقابل شما هم مي تواند چنين مشابه سازي هايي در جهت عکس نظر شما بکند ،اما ادعاي ديگرشما (البته جنابعالي به طريقي که قطعاً نقطه ضعف برجسته شما مي باشد، متعرض حضور بزرگان حوزه در صدا و سيما شده ايد، که چرا تريبون را در اختيار آنها قرار داده اند و به شما نداه اند.)واقعاازغيب گويي شمادرحيرت مي افتم که کجاي سخن بنده به صراحت يا به ملازمه چنين دلالتي داشت ،وازسوي ديگر مگر انديشه بزرگان حوزه در صداوسيما حضوري تعيين کننده دارند ؟يامعناي بزرگي را نمي دانيد يا شعاردادن وادعارا با عمل اشتباه گرفته ايد ، ودرپايان دوباره متوسل به حربه انگ زني شده ايد اما برچسب زدن نمي تواند جاي استدلال را بگيرد