شاعر عارف

به سالروز درگذشت استاد محمدحسین بهجتی ملقب به شهریار یکی از بزرگترین شاعران تاریخ فرهنگ مان نزدیک می شویم  اما شهریار ملک سخن فقط به عنوان شاعر نزد ما شناخته شده نیست

شهریار یک عاشق یک سالک ویک صاحبدلی است که شعر و غزلش عطر و بویی خاص دارد شعر او حکایتگر دلی شیدا و پاک وزلال است  شهرت عاشقی شهریار وگذراز عشق مجازی به حقیقی معروف ترازآن است که درباره اش سخن بگوییم

حریت شهریار

حریت و وارستگی شهریار را در پشت پازدن به دنیا و مادیات و  ترک تحصیل رشته پرطمطراق پزشکی و روآوردن به شعر و ادبیات و زندگی زاهدانه  می توان دید و حرکت در خلاف جریان روشنفکری  حاکم بر محافل ادبی  و فرهنگی دردوره خود و شعرخودرا درخدمت انقلاب وجنگ قراردادن که باب طبع بسیاری از شاعران و هنرمندان غرب وشرق زده نبود نمایی دیگراز روح بلند و مردمی و دردمندانه ودین دارانه او ست شهریار شاعراهل بیت ونظرکرده مولا علی (ع) نیزهست باشعر فاخر همای رحمت    

  علی ای همای رحمت توچه آیتی خدارا                     که به ماسوافکندی همه سایه همارا

 شاعر فطرت و معنا

 شهریار سراینده حیدربابا بهترین شعر مردمی وبومی روزگا نیز هست، چکامه ای که زندگی ساده و فطری و خدایی روستایی را به بهترین شکل ممکن تصویرمی کند شعری که فراتر از کلام یک تصویر دقیق و نقاشی محیرالعقول از زندگی زلال روستایی است .

شهریار ازجمله کسانی است که در (سلام بر حیدربابا)  برابر مدرنیته وتحولاتی که بسیاری از وجوه زندگی انسانی والهی بشررا پامال پیشرفت ظاهری کرده است موضعی منتقدانه دارد وازوضعیت معنا وحقیقت سوز دوره جدید می نالد 

                                 تمدونون ایدوخ یالان سوزونه    فریب دروغ تمدن را خوردیم

شهریار از بین رفتن روح بندگی وخضوع را دردمندانه فریاد می کند

   ذی حجه مزمحرم اول ماخ دادر      بهشتمزجهنم اولماخ داددر 

او وضعیت مارا رفتن به سمت جهنم توصیف می کند و با حسرت به یاد می آورد که در گذشته حتی درختان دربرابرخدا خاضع بودند .

  اقاشلاردا اللاها باش ایردی 

  شهریار از آوارگی انسان معاصرمی گوید ودورافتادن ازاصل ونسل خود      هیچ بیلمدم گزللرم نجولدی 

شهریار آن چنان ازدوره کودکی خود سرمست است دوره ای که هنوز زندگی هارنگ خداودلها دردهم داشتند، که آرزو می کند کاش یکباردیگربه آن دوره بازمی گشت

                  کاش قیدب بیرده اوشاق الایدم          بیرگول اچب اونان سورا سولایدم

شهریاردرحیدربابا زبان فطرت انسان معاصراست که خود را دردنیای جدید غریب وتنها می بیند زبان روح خدایی بشر که خودرادرقفس مدرنیته اسیرمی بیند وشهریارمعصومیت ازدست رفته انسان رادرعصرخسران فریاد می زند ستایش حیدربابا ستایش زندگی بامعنا ستایش حیات طیبه وستایش فطرت است

 حیدربابا گونی شاد اولسون     دورت بیر یانی باغ اولسون بولاغ اولسون

حیدربابا دلت شادباشد               در چهار طرفت باغ و چشمه باشد

 روح بلندش شاد و محشوربا اجداد طاهرینش باد .

حیف ومیل بودجه های عمومی این روزها در بسیاری از مدیریت ها به یک عادت تبدیل شده است از  فدراسیون فوتبال برای خرج های میلیاردی با نتیجه گیری های منفی و مفتضح  گرفته تا مدیریت های فرهنگی از جمله مدیریت صدا وسیما و دراین میان تنها چیزی که گویا برای آقایان اهمیت ندارد شعور واحساس مردمی است که چشم به مدیریت اینان دوخته اند

 مدتی است که شبکه سه سیما سریالی سطحی ونازل و بی محتوا به نام (خانه اجاره ای) پخش  می کند که یک افول و عقب گرد در عرصه طنز است که هم در محتوا وهم فرم بشدت نازل است کارگردان سریال که مطرح ترین فیلمش (چند می گیری گریه کنی ؟)است موضوع همان فیلم را به نوعی دراین سریال کش داده است و با تمسخر مساله مرگ و مراسم آن می خواهد مخاطبان را بخنداند که به نظر نگارنده در همان فیلم سینمایی چند سال پیش هم موفق نبود تا چه رسد به کلیشه و تکرار آن در سریالی تلویزیونی ،

در پرانتز به این نکته اشاره کنم که  مایه تمسخر قراردادن موضوعات مهمی چون مرگ مساله ای نیست که در جامعه ورسانه داعیه دار دین قابل توجیه باشد مرگ از جمله منابع معرفت وعبرت گیری واندیشه ورزی است که بزرگان دین توجه و تفکر در باره آن را مایه تزکیه و رستگاری دانسته اند وآن وقت سیمای مدعی دین داری نه تنها برنامه های سازنده در توجه دادن مخاطبین به این مقوله نمی سازد بلکه اصل آن راهم به تمسخر می گیرد و معلوم نیست چه هدفی را دنبال می کند ؟

اما فرم طنز  به کار رفته در این سریال هم کودکانه است و بیشتر تقلیدی ناشیانه از برخی فیلمهای  کارتونی با مایه طنز است  که نوعی لودگی کودکانه است تا طنز اندیشمندانه ،براستی  چرا مدیران سیما با وجود فیلمسازان مطرح طنز در کشور، بودجه وفرصت های ملی را در اختیار افرادی ناشی ونابلد قرار می دهد ؟چرا در همه ارگان های فرهنگی وغیر فرهنگی برای گرفتن بودجه اندک هزار شرط وشروط قرار داده می شود آنگاه سیمای به اصطلاح ملی براحتی وحاتم وار بودجه کلان را درخدمت کسانی قرار می دهند که غیر از اتلاف عمر وسرمایه جامعه  سودی برای آن ندارند ؟

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏
تَبَّتْ یَدا أَبی‏ لَهَبٍ وَ تَبَّ

ما أَغْنى‏ عَنْهُ مالُهُ وَ ما کَسَبَ

سَیَصْلى‏ ناراً ذاتَ لَهَبٍ

وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ

فی‏ جیدِها حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ

 به نام خداى بخشاینده مهربان‏
دستهاى ابو لهب بریده باد و هلاک بر او.

دارایى او و آنچه به دست آورده بود به حالش سود نکرد.

زودا که به آتشى شعله‏ور درافتد

و زنش هیزم‏کش است.

و بر گردن ریسمانى از لیف خرما دارد.

یکی از سئوالاتی که درباره اهانت اخیر وپشتیبانان مادی ومعنوی آن مطرح است این که چرا درمیان ادیان ومکاتب مختلف اینان به اسلام  وساحت مقدس  پیامبر اکرم (ص) اهانت روا می دارند؟ برای یافتن  جواب این پرسش در باره  سوره مسد و مخالفت و کینه ورزی معاصران پیامبر ازجمله ابولهب  با ایشان کمی تامل کنیم .

 ابولهب از مستکبران مغرور دوره پیامبر است که در اذیت وآزار رسول خدا می کوشید کسی که به ثروتش می نازید و پیامبر را به خطر اندازنده منافع خود می دید به تعبیر برخی بزرگان و دانشمندان از جمله دکتر شهیدی کینه ورزی سران شرک  نه به خاطر صرف مخالفت پیامبر با بت پرستی بلکه به خاطر لوازم دعوت پیامبر اکرم است که همان دعوت به قسط وعدل وانفاق است   .

 (بسیار ساده لوحی می خواهد که بگوییم که اینان بتان را خدا می دانستند و می پرستیدند بتهادر نظر اینان جزوسیله ای برای سرگرم نگاه داشتن مردمان ساده دل نبود می خواستند ازاین طریق آنان را بفریبند و سپس استثمار کنند برای کسی که جز افزودن مال وقدرت چیزی نمی خواهد چه فرق می کند که بت پرست باشد یا ستاره پرست یا افتاب پرست )(قیام حسین (ع) ص 23)

 درواقع باید گفت خداو توحیدی که پیامبر اکرم(ص) از آن سخن می گفت در کنار عدالت وبرابری بود و همین نکته است که قدرتمندان وزراندوزان را همواره جزء مخالفان آن حضرت قرار داده است

 و امروز امریکا و صهیونیزم (وحتی برخی شیوخ دنیاپرست منطقه که طبق برخی گزارشات از حامیان مالی  آن کارگردان تیره بخت بود ه اند) که ثروت و قدرت جهان را درقبضه خود گرفته اند از تنها صدا و فریادی که وحشت دارند اسلام ناب محمدی است اسلامی که معنویت را درکنار عدالت وتوحید را همراه توجه به توده مردم می بیند

 وهمواره درکنار اقیموالصلوه به آتوالزکاه دستور می دهد و پیامبر اکرم در کنار دریافت وحی به اقامه قسط مامور می شود (لیقوم الناس بالقسط)  و حضرت پای اقامه عدل تا دست بردن به شمشیر وجهاد وشهادت می ایستد .

امروز سرمداران سرمایه وسود تقزیبا همه مکاتب وادیان را دربرابر زیاده خواهی وافزون طلبی خود اخته وناکارامد می بینند به جز دین اسلام و به جز مکتب عدالت محور محمد عزیز از این روست که هرازچند گاه خشم شیطانی خودرا این گونه بروز می دهند

خوش آن دل که به کویت ره دارد

خوش آن دیده که به مهرت بصر دارد

خوش آن سینه که به اسرارت آشناست

خوش آن دل که به عشق پاکت مبتلاست

خوش آن قلبی که به سویت قبله نماست

خوش آن دستی که از دعایت پر عطاست  

خوش آن که پرتوی از نور جمالت دیده

خوش آن که عطرحضورت چشیده

خانه دل ها خالی از معنی است

پایه عهد ها همه پوشالی است

قبله قلبها قلابی  است

شادی دلها رو کاری  است

ای حیات و قبله وامید ما باز آ

ای نیاز و معنی و خورشید ما باز آ

ای عهد ووفا واخلاص ما باز آ

ای سرور وبهجت و ایمان ما بازآ

از زمان سلمان رشدی پلید تا امروز این چندمین باری است که غرب وامریکا تحت لوای هنر به مقدسات مسلمانان توهین می کند وچنگ بر چهره خورشید نبوت می کشد براستی سر این خیره سریها  که در نهایت حتی به ضرر مادی قدرتمندان تمام می شود ولی دوباره تکرار می شود چیست ؟در تبیین مساله غالبا  به برخی علل سیاسی پرداخته می شود ولی نگارنده از نگاه فرهنگی می خواهد به موضوع بنگرد

 برای شناخت علت فرهنگی موضوع باید درباره  فرهنگ جدید  وهنر غرب  کمی واکاویی کرد ودانست  که غرب در وجهه هنر وفرهنگ چه اهدافی را دنبال می کند و اساسا انتظار سردمداران رسانه وهنر غرب از نتایج کار خود چیست ؟می دانیم که انسان امروز بارسانه و هنر دمخور است وشخصیت و هویتش در پای تلویزیون و ماهواره و اینترنت و سینما شکل می گیرد غرب قبل از اجرای برنامه اقتصادی و سیاسی  و نظامی طرح و نقشه فرهنگی می ریزد چون می داند برای پیشبرد اهدافش ابتدا باید ادم این کار را بسازد وآماده کند

 واین جاست که با فرهنگ ورسانه ابتدا انسان هارا طبق میل خود شکل می دهد و آن گاه دیگرنیاز به زحمت زیادی ندارد  واین افراد دست ساخت فرهنگ غرب خود به رغبت در راه اهداف او پای می نهند وبلکه جان می سپارند و چون ذات هنر و فرهنگ غرب امروز به سمت نفی معنا وایمان و نوعی حیوانیت مدرن می رود انسان مد نظر غرب یعنی کسی که از ارزشهای فطری والهی تهی گشته و استحاله روحی یافته و سرشت انسانی او   به سرنوشتی حیوانی دچار گشته است.

 وخداوند خالق انسان برای حفاظت گوهر وجودی او نیرویی را به نام غیرت در درون او  به ودیعه نهاد ه است و این غیرت نمی گذارد هر اراده ای در اوتاثیر گذارد واورا از مسیر الهی منحرف سازد  واین غیرت هم در عقل و هم در بخش دافعه فطرت و هم در قلب سلیم متجلی است  ودین اسلام وتعالیم ومعارف پیامبر اکرم بهترین وبیشترین اهتمام را در پرورش نیروی غیرت انسانی دارد با معارف و دستورات سترگی چون جهاد وامربه معروف و حجاب وحدود وامثال آن

 وسردمداران رسانه وفرهنگ غرب هم به خوبی این موضوع را دریافته اند ومی دانند که مانع بزرگ دربرابر استحاله وبرنامه مسخ انسان امروز غیرت مقدس است و معلم و مربی غیرت پیامبر اکرم (ص) است و هر از چند گاه به دست مزدور مریض القلبی به  وجود مبارک توهین روا می دارند وحداقل دوهدف عمده را دنبال می کنند اول تخریب چهره مقدس پیامبر اکرم (ص)و دور کردن فطرت هااز تعالیم این بزرگ مرد است ودوم ومهم تر ،تست وآزمایش مردم خصوصا مسلمانان در داشتن رگه های غیرت است.

 درواقع غرب هر چند مدت برای آن که فرایند ونتیجه تلاشهای خود را در غیرت سوزی واستحاله انسان جدید بداند دست به تست عمومی می زند تا ببیند واکنش ها چگونه است ؟وآیا آن همه سرمایه گذاری توانسته غیرت را از صحنه قلب و فطرت مردم بیرون کند یانه ؟ومیزان ونحوه واکنش  انسان امروز خصوصا مسلمانان دراین زمینه تعیین کننده است.

در اواخر دهه شصت غرب به خیال این که ما  از جنگ وجهاد خسته ایم وبه سلاح غیرت کم اعتنا گشته ایم پروژه سلمان رشدی بدبخت را کلید زد که با فتوای حیدری خمینی کبیر وخروش مسلمانان در سراسر جهان  جواب دندان شکنی گرفت امروز هم با دلخوش شدن به برخی تحلیل ها که انقلاب های خاور میانه را نه دینی بلکه صرفا آزادی خواهانه می دانند و نه  احیای فرهنگ اسلام که  احیای عربیت می دانند، دوباره بیچاره دیگری رابه میدان فرستاده تا ببیند تا چه اندازه غیرت وغرور مقدس دینی در رگ های مسلمانان منطقه  زنده است ؟و البته مردم مصر ولیبی وسایر مسلمانان جواب مناسبی به این خوش خیالی ها دادند .