سفارش تبلیغ
صبا ویژن

درادامه بحث شناخت امام زمان (عج )به این سئوال می پردازیم که چگونه است درجوامعی که می دانیم امام زمان را نمی شناسند واعتقادی به ایشان ندارند مثل جوامع غربی دارای پیشرفت های علمی وحتی نظام های به ظاهر عالمانه اجتماعی وسیاسی هستند

درحالی که در روایت نشناختن امام زمان مساوی جاهلیت شمرده شده است درواقع سئوال این است که وضعیت این جوامع با توجه به این روایت چگونه توجیه می شود ؟

درپاسخ به این مساله توجه به این نکته وتمایز مهم لازم است که بدانیم  جهل با جهالت متفاوت است  وجهل گاه درمعنای عدم العلم به کار می رود وگاه به معنای جهالت به کار می رود یعنی علم بدون کارایی لازم و درواقع جهل اولی  به معنای عدم علم وعدم اطلاع از حقیقت است و مربوط به قوه ادراک وذهن و عقل است

 اما جهل به معنای جهالت حالتی نفسانی است به معنای عدم نفوذ علم درجان انسان و همراه نبودن علم با ایمان وعمل وعدم استفاده مناسب از علم است که این بیشتر به قلب ونفس مربوط است وچه بسا افراد وجوامعی هستند که جهل ندارند اما جهالت دارند

 درمثال های فردی فراوان از خود و دیگران سراغ داریم که حقیقتی را می دانیم اما عمل نمی کنیم در وجودمان نفوذ نکرده است این همان جهالت است یعنی با داشتن علم عمل جاهلانه استو  عمل تناسبی با علم ندارد فرضا کسی می داند سیگار برای بدن مضراست وچه بسا خود پزشک است امااراده وایمان  لازم برای ترک آن ندارد این گرفتار جهالت است نه جهل

درباره جوامع نیز وضعیت به همین شکل است ودر نبود معرفت وارتباط با امام زمان فرد یا جامعه دچار جهالت می شود وچه بسا به حقیقت وحقایق فهم پیداکند اما باور وعمل متناسب را ندارد بنابراین موضوع اصلی در نشناختن امام بازگشت به جهالت دارد

واین البته در جوامع غربی به عیان نمود و بروز دارد که اعمال آنها تناسبی با علوم ودانش های پیشرفته شان ندارد وبا آنکه در شناخت طبیعت و قوا و نیروها کشف های محیر العقول کرده اند اما سطح حیات انسانی آنها به شدت تنزل یافته است

 ودرنبود هدایت واتصال به امام با تمام علومی که دارند گرفتار انواع جهالت ها هستند  وعلم خودرا درخلاف مسیر انسانی به کار می گیرند و درواقع علمشان اسیر فرمان هوای نفس است این همان نکته کلیدی است که حضرت امیر در بیان عمیقی فرمودند: َ کَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِیرٍ تَحْتَ هَوَى،  چه بسا عقلی که اسیر هوای نفس است(حکمت 207 نهج البلاغه )

 ویا فرموند :رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ وَ عِلْمُهُ مَعَه لاینفعه ) ،چه بسا عالمی که نادانیش اورا به هلاکت کشاند درحالکه علم او همراهش بود ونفعی به او نداشت ،(حکمت 107 نهج البلاغه ) که حضرت به همان جهالت وعدم پیوند علم وعمل وایمان اشاره دارند .

 و درواقع علمی که اثر بخش ونور آفرین است زمانی برکت واثر خودرا ظاهر می کند که تحت هدایت امام قرار گیرد والا همان علم جز گمراهی وسرگشتگی .تاریکی درپی نخواهد داشت بنابراین نکته مهم  تمییز دادن بین جهل علمی وجهالت عملی است

امام جهالت عملی را از بین می برد وعلم ذهنی را منشا عمل صالح وپیوند دهنده با قلب و دست وزبان قرار می دهد لذا در امثال جوامع غربی گرچه درزمینه هایی علوم جریان دارد اما این علوم نتیجه نوری وحیات بخش به جوامع وانسان ها را به خاطر عدم ارتباط با امام ندارند  ودرواقع علمشان جاهلانه است

این بحث را انشاء الله ادامه می دهیم






تاریخ : جمعه 92/9/15 | 3:19 صبح | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()
.: Weblog Themes By SlideTheme :.