سفارش تبلیغ
صبا ویژن

استاد معظم آیت الله جوا دی آملی دیروز در درس خارج تفسیر فرمودند که تاریخ انقلاب ودفاع مقدس رشادت ها وحماسه ها وکرامت های فراوان دارداما دریغ که کسی چون فردوسی نیست تا آنها رابه تصویر ماندگار هنری تبدیل کند 

وامروز در خبرها خواندم وویدیو کلیپ مصاحبه جوانی خام را که به هنرمند وکارگردان شهره شده، را  دیدم که می گفت اشعارفردو سی فاشیستی است ومقایسه  این دو نظر  می رساند که برخی از هنرمندان ما چقدر از فرهنگ ملی اسلامی واز حکمت وحکیمان دور افتاده اند

 البته خدا را شکر که هنوز حکمای برجسته ای چون جوادی آملی هستند تا در فضای حکمت سوزی های دهه های اخیر که محصولش این کارگردان حکمت وفرهنگ ناشناس است حجتی برای خلق باشند ومرز دانایی و جهالت وتفاوت داوری عالمانه و قضاوت نابخردانه را به منظر اهل نظر گذارند

 حقیر در نوشته ای درباره ارزش های فردوسی به اختصار نکاتی را قبلا قلمی کرده ام و حال فقط چند جمله خطاب به این جوان جویای نام و بزرگ ناشناس وبیگانه از تاریخ وفرهنگ وادب  گوشزد می کنم ، نمی دانم این جوان مفهوم فاشیست را به درستی می داند چیست یانه ؟فاشسیت که نوعی روش حکومتی بود توسط موسو لینی در ایتالیا بنا شد که بر نژادپرستی واستفاده از خشونت و طریقی در ترویج  نوعی استبداد ودیکتاتوری بود روشی که اخلاق را قربانی حکومت وسیاست می کند وبه اصالت قدرت معتقد است 

ونمی دانم نسبت این مفاهیم با حکمت نامه فردوسی وشاهنامه اخلاق محور  چیست؟ و فردوسی که در  آیین ودین وروش خودرا  پیرو  روش پیامبر وعلی  علیمهاالسلام می داند چه نسبتی با مکتب قدرت طلبان بی اخلاق چون موسو لینی وهمراه او هیتلر دارد ، به راستی نسبت اشعار ذیل از آن شاعر حکیم باسیه رویانی چون موسولینی چیست ؟


منم بنده? اهل بیت نبی

ستاینده? خاک و پای وصی


چگونه مروت انسانی می پذیرد که نام  سراینده این ابیات رو در کنار رسوایان تاریخ قرار دهیم 

خردمند کز دور دریا بدید

کرانه نه پیدا و بن ناپدید


بدانست کو موج خواهد زدن

کس از غرق بیرون نخواهد شدن


به دل گفت اگر با نبی و وصی

شوم غرقه دارم دو یار وفی


همانا که باشد مرا دستگیر

خداوند تاج و لوا و سریر

اگر چشم داری به دیگر سرای

به نزد نبی و علی گیر جای


گرت زین بد آید گناه منست

چنین است و این دین و راه منست


و زهی بی انصافی که شاعر این  ابیات را فاشیست بدانیم 


برین زادم و هم برین بگذرم

چنان دان که خاک پی حیدرم


و خطاب به آن نارسته باید این حکمت فردوسی را گوشزد کرد 


دلت گر به راه خطا مایلست

ترا دشمن اندر جهان خود دلست


و رمزی از از دریای معرفت فردوسی وراز بقای اورا در جهان پس از قرن ها  را به آن درشت گوی سخن ناشناس یاد آور می شوم 


هر آنکس که در جانش بغض علیست

ازو زارتر در جهان زار کیست


و اگر فرد و سی آن گونه که این فرد ناپخته  درباره اش ادعا کرده ، بود قطعا محبوب مستبدی  چون سلطان محمود عزنوی می شد نه مطرود او وچه زیبا سرود جامی این وصف حال را 


برفت شوکت محمود، در زمانه نماند

جز این فسانه که نشناخت قدر فردوسی


قدر فردوسی رابدانیم که  هنر بزرگ فردوسی این بود که اخلاق خسروانی ایرانی را  در ظل ودر ذیل بندگی خدا حیات دیگر داد وبا لطا فت و ظرافت هنری هویت ایرانی را با عبودیت اسلامی گره زد و هویت ایرانی را در قامت نو و با پیوند با روح  آیین محمدی وعبودیت الهی حیاتی ابدی بخشید ،  ابیاتی از شاهنامه  فردوسی را  درتوصیف آغاز نبرد رستم است و از نمونه های دمیدن روح بندگی ومعنا در  صحنه نبرد است را حسن ختام نوشته قرار می دهم 


 زبهر نیایش سرو تن بشست 

 یکی پاک جای پرستش بجست 

 از آن پس نهاد از بر خاک سر 

 چنین گفت کای داور دادگر 

 زهر بد تویی بندگان را پناه 

 تو دادی مرا گردی و دستگاه 

 توانایی و مردی و فر و زور 

 همه کامم از گردش ماه وهور 

 تو بخشیدی ار نه زخود خوارتر 

 نبینم به گیتی یکی زارتر 

 ز داد تو هر ذره مهری شود 

ز فرت پشیزی سپهری شود 

 ستایش چو کرد آن یل سرفراز 

 بتن باز پوشید هر گونه ساز






تاریخ : پنج شنبه 96/11/19 | 1:41 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()
.: Weblog Themes By SlideTheme :.