• وبلاگ : رو به آسمان
  • يادداشت : نقد حال
  • نظرات : 0 خصوصي ، 10 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + وبگردي 
    باسلام
    باشه بابا هرچي شما ميگي همونه!!!
    والسلام
    + وبگردي 

    با سلام

    من اين متن و نظرات و جوابها را خواندم.

    سرجمع خيلي نپسنديدم مخصوصا شما در يکي از پاسخهاي خود آورده ايد که: "قياس هاي تاريخي فقر استدلال را مي رساند وبزرگترين عيبش اين است كه هركس به دلخواه خودمي تواند فرديا افرادي را با شخصيت هاي تاريخي قياس كند يكي الف را فرضا طلحه مي داند ديگري ب را وقس علي هذا واين قياسات تاريخي البته ريشه در تفكرات ماركسيستي دارد كه به تكرار تاريخ اعتقاد را سخ داشتند بهرحال اين مشابه سازي ها فقط براي اغفال خامان واقناع بي اطلاعان مفيد است"

    اما در يکي از نوشته هاي خود با عنوان "شاهکار هاشمي" دقيقا خودتان با همين راه (قياس تاريخي) پيش رفته ايد:

    اين متن شماست: "...خود حضرت امير نه فريب معاويه را خورد ونه فريب زاهد نماياني چون خوارج را لذا در بيان بلندي درباره خوارج فرمود : کور کردن چشم فتنه يعني خوارج فقط از من ساخته بود ،به تعبير استاد مطهري آن عبادتها وشب زنده داري ها وتدين هايي که درخوارج بود واقعا دل هر کسي را درباره آنان به ترديد مي افکند

    که مگر اينان اشتباه مي کنند و درواقع داروي اين درد فقط بصيرت علوي بود که دروراي پيشاني هاي پينه بسته ولب هاي خشکيده ودائم الذکر نفاق واسير دام شيطان بودن را مي ديد درروزگار معاصر هم از اين شبهه افکني ها وعوام فريبي ها درسياست کم نداشته ايم

    که فقط مردان اصيل سياست توانستند درکمند ظاهريسازي ها نيفتند واز جمله اين جريانات جريان احمدي نژاد بود که دل ودين بسياري را با خودبرد وتنها سياست ورزان انگشت شماري بودند که از ابتد پشت پرده اين جريان را مي ديدند وهشدار مي دادند که درراس آنها آقاي هاشمي قرار داشت"

    موفق و مؤيد باشيد

    پاسخ

    سلام عليكم ازدقت نظرشما ممنون ،اما بنده نگفتم جريان احمدي نژاد همان خوارج يا خوارج دوران هستند درواقع تفاوت درنتيجه گيري است درجواب دوستمان هم گفتم كه تشابه وتمثيل غير از قياس است توضيح اين كه درتشبيه وتمثيل قصد اثبات امري را با تشبيه نداريم بلكه امر اثبات شده اي را با تشبيه روشن تر بيان مي كنيم وبه قول علماء تشبيه اگراز جهتي مقرب است از جهات بسيار مبعد است وتشبيه جاي برهان ودليل را نمي گيرد لذا گفته اند درمثال مناقشه نيست ،امادرقياس فرد به جاي برهان ودليل فقط به سراغ مشابه سازي مي رود وقياس جاي دليل را مي گيرد شبيه آنچه درقياس فقهي امثال ابوحنيفه انجام مي دهندمويد باشيد
    + مخالف تعصب!!! 
    "قياس يعني تعيين مصداق وجريان دادن حكمي تاريخي عينا در موضوعي مربوط به امروز درباره افراد"
    عجب! از لحن شما هم برمياد که فقط خودتون را عالم به همه چيز ميدونيد.
    همين تعريفي که از قياس کرديد ببينيد قرآن و روايات و امام و رهبر معظم اين کار را کرده اند يا نه؟؟؟؟
    با عوض کردن اسم که حقيقت مطلب عوض نمي شود!!!!
    پاسخ

    به پاسخي كه به نظر دوست ديگر داده شده توجه فرماييد موضوع فقط عوض كردن اسم نيست بلكه تفاوت دراين است كه تكيه گاه ما چيست ؟اگربعداز اقامه دليل وبرهان سراغ تشبيه وتمثيل رفتيم اين قياس نيست امااگربه جاي برهان ودليل تنهابر تشبيه ومشابه سازي روآورديم اين نشانه فقر استدلال است ومردود خلاصه تشبيه وتمثيل نمي توانند جاي دليل را بگيرند به قول طلبه ها ثبت العرش ثم انقش
    + مخالف تعصب!!! 
    بله. شما که واقعا اصلا انگ نزديد!!!
    فقر استدلال، پيروي از تفکر مارکسيسم، اغفال بي اطلاعان، تبعيت از تکفيري هاو....
    نکنه اينها را هم من گفتم؟؟؟؟
    واقعا که !!!

    پاسخ

    اين ها را بنده به روش فكري شما وارد كردم نه شخص شما ولي حضرتعالي مطالبي درباب شخص حقير كفته ايد با اين حال اگر من هم به شخص شما بي احترامي كردم عذرخواهي مي كنم موفق باشيد
    + مخالف تعصب!!! 
    با عرض سلام
    من بخاطر کار رسانه اي، ميخواستم از تعدادي نوشته هاي شما در نشريات و مجامع معتبر مجازي و غيرمجازي استفاده کنم اما متأسفانه آنقدر بعضي از جوابهايتان دور از منطق و اسلام و نسبت به سخنان و رفتار امام و رهبري، بيگانه است که مرا از اين تصميم منصرف کرد.
    و در آخر، توصيه اي به عنوان يک دوست در فضاي مجازي به شما دارم و آن اينکه بجاي صرف عمر سياسي خود در ميان افکار و نظريات نشريات و حتي بعضي مسئولين، سخنان امام و رهبري گرانقدر را براي تشخيص درست مفاهيم و مصاديق، سرلوحه خود قرار دهيد تا انشاءالله نجات يافته و مثل بسياري ديگر، خداي ناکرده، خود را از کشتي نجات انقلاب، پياده نکنيد.


    پاسخ

    سلام عليكم از لحن گفتارتان معلوم است كه منطق (نحن ابناالله واحباءه) را داريد وفقط خودرا ره يافته وهدايت شده مي دانيد ،البته بنده نيز خودرا مبراازخطا واشتباه نمي دانم وماابرء نفسي ،ولي به ديگران هم انگ نمي زنم خداوند همه مارا هدايت كند موفق باشيد
    + محالف تعصب!! 
    جواب شما را خواندم.
    واقعا غير از تأسف از اينهمه حرف نادرست به ظاهر اسلامي چيزي نمي توان گفت.
    اگر کمترين آشنايي با قرآن، تفسير و روايات داشتيد اين حرف را نمي زديد زيرا در قرآن و روايات، در بسياري از موارد قياسهاي تاريخي صورت گرفته است.
    آيا از نظر شما، خداي متعال و پيامبر و اهل بيت(ع)، دچار فقر استدلال بوده يا متأثر از تفکرات مارکسيستي و يا براي اغفال بي اطلاعان اين کار را کرده اند؟
    شايد بگوييد کلام خدا و معصومين، استثناست. گرچه اين حرف درست نيست اما بسيار خوب، از بزرگان غير معصوم هم اين مضمون بطور مکرر و فراوان وجود دارد.
    امام بزرگوار(ره) درباره حادثه 7تير فرمودند(به اين مضمون): «در اين حادثه، ملت شهدايي به عدد شهداي کربلا از دست داد» يعني از قياس تاريخي استفاده کردند. همچنين در پيام تاريخي به آقاي منتظري، وصيت نامه و موارد فراوان ديگر.
    در سخنان رهبر معظم هم به وفور، اين مطلب را ميتوان مشاهده کرد(به ويژه سخنراني ايشان در خرداد 75 درباره نقش خواص در حادثه کربلا که ابهامي براي افراد غير متعصب باقي نمي گذارد) .مراجعه اي به سخنان ايشان در قضاياي فتنه بنماييد. ايشان، قضيه فتنه و شکي را که براي بسياري امثال شما پيش آمده، مانند جنگ صفين دانسته و نقش عمار را در زدودن اين شکوک تبيين نمودند. همچنين در تبيين انحراف بعضي از خواص، مثال طلحه و زبير را زدند (سخنراني مرقد مطهر امام راحل(ره)، سال 89) که علي مطهري(بزرگ امثال شما)به اين شبيه سازيها که در سطح جامعه انجام ميشود اعتراض کرد اما بعد مجبور شد بگويد منظورم مقام معظم رهبري نيست!!!
    خب آيا امام عزيز و جانشين خلف ايشان هم دچار فقر استدلال و غرق در تفکرات مارکسيستي بودند و براي اقناع بي اطلاعان اين کار را کرده اند؟
    بله بازهم اين حرف مضحک را شايد تکرار کنيد که«مايه گذاشتن و هزينه کردن از امام و رهبري، نشانه ضعف استدلال است»
    پناه مي بريم به خدا از «خطوات شيطان» که از همين راهها، خيليها را از جرگه ايمان و انقلاب خارج کرده است.
    درباره تکرار تاريخ هم بحث مفصلي وجود دارد که مجال آن نيست.
    پاسخ

    شماظاهرا قياس رابا تشبيه وتمثيل اشتباه گرفته ايد كسي مخالف تشبيه وتمثيل نيست آنچه كه از كلام امام ورهبري برداشت مي شود تشبيه وتمثيل است نه قياس ،قياس يعني تعيين مصداق وجريان دادن حكمي تاريخي عينا در موضوعي مربوط به امروز درباره افراد ،موفق باشيد
    + مخالف تعصب!! 
    باسلام
    مطلب شما و نظرات آنرا خواندم.
    درباره پاسخ شما به نظر آخر، نکته اي به نظرم ميرسد:
    در اينکه اقاي هاشمي پايشان در فتنه لغزيد و با کلام يا با سکوت، به آن دامن زدند هيچ ترديدي وجود ندارد (به سخنان و درددلها و عتابهاي رهبر فرزانه در سالهاي 88 و 89 مراجعه کنيد ) اميرالمؤمنين (ع) در پاسخ به کسي که به انحراف و فتنه گري طلحه و زبير شک کرده بود ـ چون آنها هم از بزرگان صحابه و شايد در ذهن مردم، همرديف علي(ع) بودند ـ فرمودند:
    «ان الحق و الباطل لايعرفان بأقدار الرجال؛ اعرف الحق تعرف اهله»
    بزرگي و شأن و منزلت افراد، معيار حق و باطل نيست بلکه، حق و باطل است که معيار شناخت افراد است و بايد براساس آن، شأن و منزلت واقعي آنان را دانست.
    در اين معنا، سخنان فراوان و تعيين کننده اي از امام راحل(ره) بويژه در بحث آقاي منتظري و همچنين مطالب فراواني از رهبر معظم(دام ظله) بخصوص در فتنه 88، فتنه 78، با عنوان ريزشها و رويشها و امثال آن وجود دارد که مراجعه به آنها براي کسي که ادعا دارد رهبر معظم، مشعل هدايت را بدست دارند و ديگران بايد خود را با ايشان تطبيق دهند خالي از ثمره نخواهد بود انشاءالله.
    حالا بااين اوصاف اگر کسي آقاي منتظري يا آقاي ميرحسين يا کروبي و حامي صددرصدي آنها را فتنه گر بداند، به نظر شما کم آورده و خود را در زمره تکفيري ها قرار داده است؟؟
    پاسخ

    سلام عليكم قياس هاي تاريخي فقر استدلال را مي رساند وبزرگترين عيبش اين است كه هركس به دلخواه خودمي تواند فرديا افرادي را با شخصيت هاي تاريخي قياس كند يكي الف را فرضا طلحه مي داند ديگري ب را وقس علي هذا واين قياسات تاريخي البته ريشه در تفكرات ماركسيستي دارد كه به تكرار تاريخ اعتقاد را سخ داشتند بهرحال اين مشابه سازي ها فقط براي اغفال خامان واقناع بي اطلاعان مفيد است وبس ،بحث فتنه 88 مجال وسيعي مي طلبد وداوري منصفانه وعادلانه ونه شعاري ويك جانبه دراين باب به اين راحتي ها نيست ،واما سخن تكفير ربطي به آنچه جناب عالي برداشت كرده ايد نداشت بلكه درباره حكم به فسق وفجور جوانان شركت كننده درنماز بود موفق باشيد
    + عجب استدلالي!!! 
    «دانستن آداب سخن وتحليل واستدلال بد نيست، بحث در اقبال بود نه فتواي به صحت اقتدا يا عدم آن وحكم به فسق وفجور ديگران !اين حربه تكفيري هاست تا در منطق كم مي آورند دست به تكفير مي زنند وبعد حذف فيزيكي اما نحن ابناء الدليل»
    شما که واقعا خيلي ابناء دليل هستيد!! و کاملا آداب سخن و تحليل و استدلال را بلديد!! خيلي هم با دليل و استدلال منتقد خود را شبيه تکفيري ها دانستيد و کاملا هم با ادب سخن و تحليل، او را متهم به کم آوردن نموديد. بنازم به اين طرز فکر که هيچگاه هيچ اشتباهي را در خود نمي بيند و يکسره با متهم کردن ديگران، در صدد تبرئه خود است.
    به اين جمله خود دقت کنيد:
    «درآخرين خطبه آقاي هاشمي بيش از چهارصد هزار نفر شرکت کردند که بعداز خطبه هاي آقاي طالقاني بي سابقه بود»
    به قول طلبه ها، اين اطلاقي که شما در جمله به کار برده ايد شامل مقام معظم رهبري هم مي شود يا نه؟ بهرحال خظبه هاي معظم له هم پس از آقاي طالقاني بوده و هست. پس چرا بجاي عذرخواهي و پذيرش اشتباه ـ لااقل اشتباه در لفظ و بيان مطلب ـ ديگران را تخطئه و متهم مي کنيد؟
    ثانيا اگر فقط بحث اقبال مطرح است و مهم نيست که پشت سر چه کسي نماز خوانده مي شود!!!، افراد بسياري را چه در زمان حاضر و چه در طول تاريخ اسلام مي توان نام برد که اقبال عمومي به آنها چندين برابر اقبال به امثال آقاي هاشمي بوده يا هست ولي امام آن جماعت، مورد لعن و نفرين خدا و رسول و مؤمنين قرار گرفتند. شما که ابناء دليل هستيد!! بگوييد اين ملاک را از کجاي قرآن و سنت يا عقل و اجماع استخراج کرده ايد؟؟؟؟

    پاسخ

    آماري كه بيان شد مطلبي بود كه برخي كارشناسان خبرورسانه مطرح كرده بودند والبته واقعيتي است كه اصل آن قابل انكار نيست ،كسي نگفت صرف اقبال صحت اقتدارا ثابت مي كند بلكه درجواب انكار اقبال آن سخن مطرح شد، ودرآخر باز سراغ لعن ونفرين همان حربه تكفيري ها رفتيد
    + يک نفر يا يک ميليون!!! 
    اولا عليکم السلام.
    ثانيا در روايات خيلي چيزهاي ديگر هم آمده و از جمله مهمترين آنها اين است که اقتدا به يک فتنه گر و حامي فتنه، نه تنها مقبول نيست بلکه صحت آنرا هم زير سؤال مي برد. فرقي هم نمي کند که جمعيت حاضر، يک نفر باشد يا يک ميليون نفر.
    به ويژه اينکه با ديده شدن مظاهر علني فسق و فجور (نماز مختلط دوست پسر و دختر، نماز با کفش و ...) و آتش تهيه خطبه هاي ايشان جهت اغتشاش و آشوب و ادامه فتنه اي که با خون دل و تلاش مقام معظم رهبري يک ماه قبل از آن (29 خرداد 88) فرو نشسته بود حيثيت نماز جمعه هم لکه دار شد و جالب اينکه از آنروز تاکنون ايشان جرأت آفتابي شدن در کسوت امامت جمعه را ـ علاوه بر صلاحيت آن ـ از دست دادند. اين را از سخنان خود ايشان و اطرافيانشان هم مي توانيد بفهميد.
    و نکته سوم اينکه من آمارگير نيستم و ادعايي هم ندارم و شما هم به احتمال زياد نيستيد اما اگر واقعا بحث آماري داريد چرا نگاهتان را بر جمعيت چند صدهزار نفري که نه فقط در يک خطبه بلکه در هر خطبه مقام معظم رهبري (نماز هاي جمعه، عيد فطر و...) و به ويژه در همان خطبه 29 خرداد معظم له شرکت مي کنند، مي بنديد. نکند حب آقاي هاشمي، شما را هم مثل ايشان از جاده ولايت منحرف کند!!!!!
    پاسخ

    عليكم السلام دانستن آداب سخن وتحليل واستدلال بد نيست ،بحث در اقبال بود نه فتواي به صحت اقتدا يا عدم آن وحكم به فسق وفجور ديگران !اين حربه تكفيري هاست تا در منطق كم مي آورند دست به تكفير مي زنند وبعد حذف فيزيكي اما نحن ابناء الدليل ،جايگاه ويژه وخاص مقام رهبري را با ديگران مقايسه نكنيد سخن درباره خطبه هاي ايشان نبود بلكه معمول خطبه خوان ها مطرح بودند از آن جا كه درنظر مردم ولايت فقيه مقامي فراجناحي است همه سلايق به آن پايبند وراغب هستند ودرباره جمله آخر شما فكر نمي كنم ولايت مدارتر ووفادارتر از از هاشمي به جايگاه رهبري دركشور بتوانيد پيدا كنيد موفق باشيد موفق باشيد
    + عجب!! واقعا؟؟ 
    عجب!!!
    اگه واقعا اينا نماينده فکري مردمن، پس چرا مردم براي عدم حضور اونا توي نمازجمعه هيچ اعتراضي نکردن؟ راهپيمايي و تجمع وتحصن به راه ننداختن؟ چرا تعدادشون توي همون روز و هفته هاي بعد کم نشد؟
    بله، طبق معمول، فقط چندتا روزنامه و سايت خبري معلوم الحال که واقعا در موج توفنده انقلاب، ديده نميشن و با سروصداي زيادي، خودشون را بجاي مردم جا ميزنن ( خودمردم پنداري!!!) شروع به تخريب کردن. شما چرا بدون فکر و تحليل، هرچي اونا به خوردتون ميدن تحويل ميديد؟



    پاسخ

    گرچه درروايت آمده که حرف کسي که بدون سلام آغاز به کلام داده را ندهيد اما همين قدر بگويم که درآخرين خطبه آقاي هاشمي بيش از چهارصد هزار نفر شرکت کردند که بعداز خطبه هاي آقاي طالقاني بي سابقه بود