سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دعا می کنیم که بیایی

گناه می کنیم که نیایی

سلام می کنیم تا جوابمان دهی

وفانمی کنیم جوابمان نمی دهی

دعای ظهور بر زبانمان است

 غرور وغفلت درجانمان است

می گوییم خداکند که بیایی

فقط به زبان ونمی آیی

همه در حیرت یک انتخاب

همه در حسرت یک دل ناب

که به جان بخواهیم که بیایی

که جان نخواهیم اگر که نیایی

 






تاریخ : چهارشنبه 92/12/7 | 11:59 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

ازجمله نکات قابل تامل وتوجه در فرهنگ قرآن وسنت پیامبراکرم (ص)وسیره اهل بیت علیهم السلام تکیه وتاکید بر اخلاق واهمیت اولی واساسی داشتن تزکیه وتربیت اخلاقی در آموزه ها وتعالیم اسلامی است.

 باآن که دین اسلام ذو ابعاد بوده ودارای معارف متعدد وعلوم مختلف انسانی واسلامی از فقه وتفسیرتا حکمت وعرفان است اما به هیچ شاخه و رشته ای به اندازه اخلاق تاکید نشده وعلم اخلاق وخصوصا اخلاق عملی و سیره تربیت وتزکیه نقش اولی را دراسلام ایفا می کند.

ودر نگاهی اجمالی به معارف متعالی دین اسلام این مساله  کاملا آشکار دیده می شود و دراین جا به چند نمونه اشاره می کنیم

1-درآیه شریفه ای که وظایف پیامبر اکرم تبین می شود قبل از همه مساله تزکیه مطرح می شود (هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ

 إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی‏ ضَلالٍ مُبینٍ)

 اوست خدایى که میان عرب امى (یعنى قومى که خواندن و نوشتن هم نمى‏دانستند) پیغمبرى بزرگوار از همان مردم برانگیخت تا بر آنان آیات وحى خدا تلاوت کند و آنها را از لوث جهل و اخلاق زشت پاک سازد و شریعت کتاب سماوى و حکمت الهى بیاموزد با آنکه پیش از این همه در ورطه جهالت و گمراهى بودند   /2جمعه )

2- در آیه شریفه دیگر خداوند متعال وقتی می خواهد پیامبر اکرم (ص) را توصیف کند او را با عنوان اخلاق توصیف و تکریم می کند (انک لعلی خلق عظیم) وبا آن که پیامبر گرامی دارای ویژگی های مختلف وبرجسته از عصمت وعلم وعرفان وحکمت است

اما بر اخلاق بزرگوانه ایشان تکیه می شود واین اهمیت موضوع اخلاق را می رساند که خداوند براین خصیصه انگشت می گذارد

3-در آیات مربوط به شیطان وبیان علت سقوط او ودور شدنش از رحمت الهی نه مساله اعتقادی ویا جهالت علمی بلکه ضعف اخلاقی شمرده می شود و تکبر که یک صفت رذیله اخلاقی است به عنوان عامل انحطاط او ذکر می شود، ( إِلاَّ إِبْلیسَ أَبى‏ وَ اسْتَکْبَر بجز ابلیس که از اینکار امتناع کرد و کبر ورزید .34 /بقره )

4- پیامبر اکرم در روایتی نورانی و پرمعنا هدف بعثت خودرا تکمیل مکارم اخلاق بر می شمرد(ا ِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاق بحار ج 68 ص 382)

اما چرا این همه اخلاق با اهمیت است که حتی بر  علم وعرفان و حکمت  و عقاید اولویت می یابد ،دلیل این موضوع از قرآن وروایت دلائل مختلف دارد که به برخی اشاره می کنیم . 

الف- اخلاق به نوعی تجلی وعینیت همه معارف توحیدی وعلوم انسانی اسلامی وخصوصا تجلی ایمان حقیقی  است یعنی یک متخلق به اخلاق الهی در واقع به همه معارف واوامر الهی را درجان ونفس خود پیاده کرده است وعلامت صداقت درایمان ورسیدن به علم حقیقی ورشد معنوی همین است .

که آثار علم وایمان در جان انسان مشهود باشد واین زمانی است نقس آدمی متخلق باشد در واقع صفاتی چون صدق ، حلم  صبر ، متانت ،رازداری ،وامثال آن عصاره ومحصول آموخته ها واندوخته های ایمانی وعلمی است.

 لذا اخلاق به نوعی دربردارنده همه کمالات دیگر است ونقص درآن نشانه نقص در سایر مبانی است به عبارت دیگر زمانی فرد مومن واقعی است که دارای اخلاق مومنانه باشد و صرف اعتقاد وعبادت ظاهری خداوند  کافی نیست.

همان طور که خداوند درباره ابلیس  عابد  اهل تکبر  فرمود : (إِلاَّ إِبْلیسَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ مگر ابلیس که تکبر کرد چون از پیش کافر بود 74/ص. ) کبر ابلیس نشان داد که او در ایمانش صادق نبوده بلکه درحقیقت کافر بوده است .

ب- همه معارف وعلوم دینی وتلاش انبیاء برای انسان حقیقی شدن بشر است واین زمانی حاصل می شود که درون انسان واوصاف باطنی او الهی شود ومظهر اسماء جلال وجمال خداوند گردد.

 واین همان تخلق به اخلاق الهی است در واقع همه علوم ومعارف زمینه انسان سازی را فراهم می کنند وبه نوعی ابزار وراه رسیدن به هدف اصلی که انسان شدن است می باشند ومحور اخلاق هم همان انسان سازی است.

لذا عدالت وجهاد وعلم وسایر فضایل همه مقدمه هستند برای انسان شدن واگر انسانی نباشد وساخته نشود همه تلاش ها وهمه فضایل بی نتیجه وبی ثمر خواهند بود.

ج- با سیری اجمالی در سرگذشت دینداری وانسان می توان به این نکته کلیدی رسید که عامل انحطاط افراد وجامعه ها بیش وپیش از هرچیز عامل اخلاقی دارد از داستان شیطان که اشاره شد تا آدم نبی که مرتکب خطا شد  و دلیلش در روایت حرص عنوان شده تا سرگذشت فرزند آدم وکشتن هابیل که  طبق روایت از حسد ناشی شده است

(وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِیَّاکُمْ وَ ثَلَاثَ خِصَالٍ فَإِنَّهُنَّ رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةٍ إِیَّاکُمْ وَ الْکِبْرَ فَإِنَّ إِبْلِیسَ حَمَلَهُ الْکِبْرُ عَلَى تَرْکِ السُّجُودِ لِآدَمَ فَلَعَنَهُ اللَّهُ وَ أَبْعَدَهُ وَ إِیَّاکُمْ وَ الْحِرْصَ فَإِنَّ آدَمَ حَمَلَهُ الْحِرْصُ عَلَى أَنْ

أَکَلَ مِنَ الشَّجَرَةِ وَ إِیَّاکُمْ وَ الْحَسَدَ فَإِنَّ قَابِیلَ حَمَلَهُ الْحَسَدُ عَلَى قَتْلِ أَخِیهِ هَابِیلَ )

( پیامبر فرمود :از سه خصلت بپرهیزید که ریشه همه خطا ها هستند  بپرهیزید از تکبر که ابلیس را به ترک سجده آدم واداشت ومورد لعن خداوند قرار گرفت بپرهیزید از حرص که آدم را به خوردن درخت واداشت وبپرهیزید از حسد که قابیل را بر کشتن هابیل واداشت )  ارشاد القلوب ج1ص 121

 و موارد کثیر دیگر در تاریخ همه نشان می دهد که مهم ترین عامل سقوط وهبوط ها به اخلاق و داشتن رذیلتی اخلاقی باز می گردد

 بنابراین راه درمان فردی وجمعی وساختن جامعه وانسان ورسیدن به رشد وابسته به رشد وبالندگی اخلاقی است .لذا اول واخر تلاش ها در اصلاح فردی وجمعی باید بر اصلاح اخلاقی متمرکز باشد






تاریخ : دوشنبه 92/12/5 | 7:27 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

درنوشته قبل به عقیم وعلیل بودن علم جدید حتی در ادعای قدرتمند ساختن انسان با اشاره به برخی  نشانه های آن  پرداختیم  درادامه بحث به برخی از  دلائل این ناتوانی و ناکامی می پردازیم

1-اولین ومهم ترین دلیل ناکامی  علم جدید بریده بودن آن از ایمان وسکولاربودن علم است علمی که فارغ از وجود معنا وغیب وخداوند به کشف واختراع می پردازد وتعریف او از طبیعت وانسان تعریفی تک بعدی وناقص وابتر است

 روشن است که نتایج لازم ومفید را درحیات بشری به بار نخواهد آورد علم اگر حتی خودرا مکلف به کشف حقیقت نداند ودرپی قدرت ورفاه بشرباشد باید شناخت درستی از بشر ومنابع دراختیار او چون طبیعت داشته باشد

 به بیان دیگر علوم تجربی بر شناخت های کلی واولی درباره انسان وطبیعت باید متکی باشد وتازمانی که این شناخت های مبنایی  صرفا مادی وتک ساحتی است نتایج هم تک بعدی ویک جانبه است وعلم به جای رشد تورم خواهد داشت

وبه جای تکامل حقیقی به رشد کاریکاتوری روی خواهد آورد این بدان می ماند که در کشف دارویی آن آثار آن دارو بر سایر قسمت های بدن نادیده گرفته شود ودرنتجه محصول کار اگر دردی را درمان کند دردهای دیگری را تولید خواهد کرد وضعیتی که به نوعی درتمام ساحات علم جدید به نوعی جاری است

2-دومین معضل  وعلت ناتوانی علم جدید به تکیه افراطی بر تجربه وحس وعقل جزیی ونادیده گرفتن عقل کلی در روش های تحقیق باز می گردد  علوم جدید که برروش تجربی متکی هستند نه تنها از دین وایمان بریده افتاده بلکه اعتنای چندانی به پیش فرض ها ومبانی کلی عقلی نیز ندارد

وخودرا از هدایت عقل فلسفی نیز محروم ساخته است مراد از عقل کلی وفلسقی عقلی است که از بالا ناظر بر کار عقل جزیی است وتاثیر وتاثرات عمل او و تعامل اورا با سایر اجزاء وساحات انسانی مورد برررسی قرار می دهد

درواقع از اتفاقات نامیمونی که در دوره جدید رخ داد تفکیک وجداسازی افراطی شاخه های مختلف علم وفلسفه از هم بود که درنظر وعمل رخ داد درنظر تحقیقات تجربی خودرا مقید به نگاه ونظر به سایر رشته ها نمی داند درعمل هم عالمان ومحققان تجربی هم اطلاع واشرافی بر مبانی فلسفی وعلوم انسانی ندارند

واین تفکیک وجداسازی که به اسم تخصص گرایی رخ داده باعث شده که هر رشته ای راه خودرا برود وانسانی که از مجموعه دستاوردهای تجربی وانسانی وفلسفی می خواهد بهره گیرد ودارای روح وشخصیت واحد است دچار تناقض وتضاد خواهد شد

چراکه رابطه محصولات علم تجربی با داده های علوم انسانی وفلسفی مشخص نیست و هر رشته  ساز خودرا می زند واز دلائل پریشانی وپارگی شخصیت انسان جدید همین است که جان او  با تضادها وتناقض ها وتکثرهابدون اتکابر محور وحدتی درگیر است

3-سومین  مشکل علم جدید درعدم توجه به عقل عملی واخلاق است گفتیم که علم جدید بر حس وتجربه وعقل جزیی متکی است واز ایمان و عقل کلی منفک است حال اضافه می کنیم علاوه بر این ها  ازعقل عملی نیز به دور افتاده ورابطه علم واخلاق وعقل عملی نیز روشن نیست وعلم تجربی اساسا توجهی به حکمت عملی ندارد

مراد از عقل عملی وحکمت عملی که محور اخلاق هستند عقلی است که متکفل انگیزه واراده درانسان است وعلم نظری را که محصول عقل جزیی است در قسمت انگیزه و اراده وارد کرده وعلم رادر جان  فرد جریان می دهد

ونادیده گرفتن عقل عملی باعث شده است که عالمان  علم تجربی  علم در جان خودآنهارسوخ نکند تاچه رسد به رسوخ درجان دیگران واین موضوع دو اثر نامبارک دارد اول این که گرچه  علم نظری هست اما اعمال جاهلانه است وعالمان ومتخصصان به شدت مادی گرا وسود محور هستند  وبا علمشان بیشتر تجارت می کنند

دوم علم وعالم تجربی  در کاربرد علم نیز به شدت متکی به ابزار است  ودرنبود وسایل عالمان تجربی کارایی ندارند وکوچکترین کار وکشف درد وعلتی  باید برانواع آزمایشات وبهره گیری از تکنیک باشد درحالی که عالمان علوم تجربی در گذشته به دلیل رسوخ علم درجانشان نیاز چندانی به ابزار نداشتند

ودرهمین زمینه می توان به جدا شدن علم وعالمان از امداد والهام الهی نیز اشاره کردکه  ندیدن نقش هدایت گری الهی در عمل وبه کار گیری علوم باعث محرومیت عالمان جدید از منبع لایزال امداد والهام الهی نیز  شده است

Ills Nakami new flag

Writings before Vlyl sterility of modern science , even in a strong claim to the man pointed to some signs discussed later , we will discuss some of the reasons for this inability and failure

1 - The first and most important reason for failure of modern science to be cut free from the belief that there Vskvlarbvdn science scientific sense God Vghyb Vakhtra tries to discover the nature of humans , he defined one-dimensional definition is Vnaqs Vabtr

 
It is clear that the results will not be useful to the human Drhyat science if its even required to know the truth Vdrpy power Bshrbashd welfare must understand the nature of human resources, provided he is

 
In other words, experimental sciences, general knowledge about human nature Vavly Vtazmany should be based on the fundamental understanding of the results of the purely material realm Vtk is one-dimensional and one -way inflation will be a science instead of

the new science is an ongoing

2 - the second leading cause of disability dilemma of modern science to rely on experienced extreme Vhs Vql Vnadydh taking part in the general sense of the research method returns a new science experiment Brrvsh rely not only been detached from religion , but ignores much of the premises Vayman fundamentals total the reason is

Vkhvdra the direction of philosophical wisdom deprived of the means of Intellect Vflsqy rational observer that the above work is part of the reason Vtasrat effects of his action and interaction of human Vsahat him with the other components are examined

In fact, the unfortunate events that occurred in the new era of extreme Vjdasazy separated branches of science Philosophy of empirical studies that consider themselves bound to consider and act occurred at Vnzr practice time scholars in other disciplines do not know experimental researchers also know the basics Vashrafy humanities are philosophical





3 - The third problem with modern science and ethics on practical reason is due Drdm said that modern science is based on sense experience Vql component is separated from the general faith and reason had to add in addition to these practical Azql remote relation to the science and ethics of practical Vql It is not clear empirical science is essentially concerned with the practical wisdom



Vnadydh taking practical reason has caused scholars Empirical science is not science at John Khvdanharsvkh how this issue seems to permeate Darjan other two are inauspicious first theory is that although it is ignorant actions of the severity of professionals Valman knowledge with material oriented axis profitability most businesses do



Vdrhmyn Valman science field can be separated from the divine point of relief Valham observational Gary divine guidance in practice and seeing the result of applying the new reality of exclusion and eternal source of divine aid is Valham






تاریخ : یکشنبه 92/12/4 | 11:55 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

مورخان علم جدید  معتقدند  از زمانی که فرانسیس بیکن گفت که درعلم به جای حقیقیت باید دنبال قدرت بود ،علم پای درپله های پیشرفت گذاشت وبشر به برکت علم جدید هروز قدرتمندتر از گذشته گشت   

  این اندیشه که نظر مرسوم و مشهور زمانه نیز هست می خواهد بگوید بشر جدید با علوم جدید بسیار قدرتمندتر از بشر قدیم است ظواهر امر هم شاهد و موید این نظراست سلطه کم نظیر انسان جدید بر طبیعت واستخراج ذخائر پنهان زمینی کشف نیروها وقدرت های نامرئی

 ودراختیار گرفتن آنها اختراع وسایل وابزار پیشرفته وصنایع گوناگون وتسخیر کرات وجو و فضا وبسیاری از جلوه های دیگر تکنولوژی همه وهمه نشان دهنده رشد تصاعدی قدرت وقوت انسان است

اماامروز  درمقابل این ادعا وآن نشانه هاسئوالات وابهامات وایرادات  مهمی قرار گرفته که نظریه قدرتمند تر شدن انسان جدیدرا به چالش جدی کشیده است که دراین جا به برخی اشاره می کنیم

1-درادعای مذکور قدرت انسان با ابهام مطرح شده ومشخص نشده که این قدرت روحی است یا جسمی واگر صد دلیل بر قدرت گرفتن جسم انسان باشد هزار نشانه ودلیل بر ضعیف تر شدن بعد روحی وروحانی انسان جدید داریم

افزایش غفلت وسست شدن اراده ها و فراموشی عوالم دیگر وغیب ومعنا که به مددرسانه ها اتفاق افتاده وهروز بدتر از دیروز می شود همچنین  بروز وگسترش پدیده هایی چون اعتیاد ومفاسد اخلاقی اجتماعی وبی عاطفگی وگسست روابط انسانی و...که همه ضعف وانحطاط روحی انسان جدید را می رساند

حداقل کلیت ادعای قویتر شدن انسان زیر سئوال می رود ونهایت قدرتمند تر شدن تک بعدی و نامتعادل انسان جدید را می توان مدعی شد

2-اما علاوه بر قدرت روحی قوت جسمی وظاهر انسان جدید هم امروز مورد تشکیک جدی است اگر از جمله نشانه های قدرت را سلامت جسمی بدانیم این سلامت امروز به انحاء مختلف مورد تهدید است

 از تاثیرات مخرب غذاهای مصنوعی وبی کیفیت تا دوری از طبیعت وآب وهوای سالم وپاک تاکم تحرکی وعوامل بسیار دیگرکه  همه باعث ناسالم وضعیف تر شدن انسان جدیدشده است بنابراین بشر امروز علاوه بر جنبه روحی در جسم وتن هم روبه ضعف است

3-مهم تر از ایرادات گذشته معکوس شدن رابطه انسان وابزار در عصر جدید است اگر در اوائل پیشرفت انسان برابزار مسلط بود هرچه زمان می گذرد این رابطه به عکس می شود واین ابزار است که بر فکر وجان واراده انسان حکومت می کند واورا دنبال خود می کشد

این نکته را هرکس درزندگی فردی خود نیز به راحتی می تواند احساس کند سیطره انکار ناپذیر تلویزیون ویارانه وماهواره و امثال آن بر زندگی انسان جدید  قابل انکار نیست از زمانی که تولید و تکثیر ابزار از حیث کمی وکیفی توسعه سرسام آوریافت ورسانه های متعدد ومتکثر همه ساعات وساحات زندگی بشر جدید را تسخیر کردند

دیگر سخن از اراده وقدرت انسان گفتن افسانه پردازی وخیال پردازی ویا فریبکاری بیش نیست و واقعیت تلخ این است که انسان جدید نه تنها قدرتمند تر نشده که بسیار ضعیف تر وذلیل تر از قبل  گشته است

بنابراین علم جدید علاوه برآن که دررساندن انسان به حقیقت ناتوان است والبته ادعای آن راهم ندارد در آنچه که مدعی آن نیز هست یعنی به قدرت راندن انسان هم عقیم وعلیل است  وبه نظر می رسد در اهداف و روش ها و منابع علم جدید باید تجدید نظر اساسی صورت گیرد

ورنساس علمی گذشته که تابه امروز امتداد دارد به رنساس ونقد و اصلاح جدید وجدی محتاج است .

Science sterile

New science historians believe that Francis Bacon once said that science should instead seek power actually had made ??progress in the science of foot Drplh Vbshr prayer, each day stronger than before thanks to modern science was

  
Conventional and well known in terms of the notion that time is going to say the new human sciences too powerful witness appearances and showed the old man will be taken into the new man as dominance of low- hidden reserves terra extraction nature forces invisible power

 
Advanced tools Industry invented various means of getting them hyped Vtskhyr Vdrakhtyar barley, space technology, and many other effects are all human strengths are all indicative of the power of exponential growth



1 - Draday not circumscribe the power of the ambiguity concerning the mental or physical power , if the power of the human body has a hundred thousand marks of the weaker than subsidize the human Vrvhany have new ROUHI

Will increase the mantle of ignorance and forgetfulness other worlds Vghyb meaning that Mddrsanh Vhrvz happened yesterday is worse than the incidence and spread of social phenomena such as addiction , moral Vmfasd Web inhumanity Vgsst human relationships and all the weaknesses of the human spirit Vanhtat new will take

At least the whole claim being stronger more powerful Vnhayt question is one-dimensional and unbalanced new man can be claimed

2 - But in addition to physical strength , mental strength and appearance of the new man today if the signs of power Tshkyk serious physical health to know the different ways in today"s health is threatened

 
The damaging effects of artificial food web and water quality to avoid natural healthy climate Vpak Takm mobility of factors Dygrkh all causes of unhealthy Jdydshdh become so weak that human psychological aspects in addition to the growing body weakness Vtn

3 - Most of the elements of the inverse relationship between humans and tools in the new era of the early development Brabzar dominant as time goes on and this means that the relationship is contrary to the thinking man"s John Varadhan rules are followed Vavra takes

Vsahat new human life captured

In other words, the will power of people telling fiction or deception Vkhyal building is no more than a bitter reality is that the new man is not only more powerful than before have been much weaker Vzlyl

should be

Scientific Vrnsas passed along to the pan today Rnsas Wagdi Vnqd and reform is needed .

 

 






تاریخ : یکشنبه 92/12/4 | 12:57 صبح | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()
<      1   2   3      
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.