علامه طباطبایی از شخصیت های بزرگ معاصر است که به همان اندازه که مشهور است ناشناخته هم هست شخصیت علامه دارای وجوه مختلف است به جرات می توان گفت ایشان بزرگترین مفسر تاریخ تشیع هستند وتفسیر المیزان ایشان کامل ترین تفسیر شیعه محسوب می شود .
از سوی دیگر علامه حکیم وفیلسوفی کم نظیر است که جزء سرآمدان حکمت متعالیه وفلسفه صدرایی شناخته می شود وجه دیگر شخصیت ایشان جنبه اخلاقی وعرفانی است علامه عارفی است که عرفان را درمکتب عارف بزرگ مرحوم قاضی فرا گرفته است.
و بعد دیگر شخصیت سترگ علامه، استادی مسلم و پر برکت آن بزرگوار است ایشان شاگردان برجسته وفرهیخته ودانشمندی پروش داده است که هرکدام جزو وزنه های علمی وفلسفی معاصر شناخته می شوند از شهید مطهری وشهید بهشتی تا مرحوم آشتیانی تا بزرگانی که در قید حیات هستند از جمله استاد بزرگوار آیت الله جوادی آملی مفسر وحکیم نادره دوران همه دست پرورده مکتب حکمت وتفسیر ایشان هستند .
تفسیر گرانسنگ المیزان دارای روش نو در تفسیر ومحتوای عمیق وعلمی است ودراین جا به برخی خصوصیات این تفسیر اشاره می کنیم .
اولین ومهم ترین خصوصیت تفسیر علامه تکیه تام بر خود قرآن در تفسیر است یعنی علامه اولین وبیشترین تلاش را در تفسیر آیات قران به وسیله آیات دیگر دارد وگویا این روش نو ومبارک را از کلام نورانی حضرت امیر در نهج البلاغه الگو گرفته است که فرمود( ان الکتاب یصدق بعضه بعضا بعض )
دومین ویژگی تفسیر ایشان این است که از خلط مباحث فلسفی وعرفانی وسایر علوم با مباحث تفسیری به شدت اجتناب شده است با آنکه علامه خود یک فیلسوف عارف است اما در تفسیر خود بیشترین سعی را دارد که نظریات ومبانی فلسفی وعرفانی را وارد وحاکم بر آیات قران نکند که در نوع خود کم نظیر است
خصوصیت سوم تفسیر ایشان تکیه بر برداشت اجتماعی از دین اسلام در قرآن است با آنکه علامه کمتر به عنوان شخصیت سیاسی اجتماعی شناخته شده است اما تفسیر ایشان به شدت مدافع قرائت اجتماعی وسیاسی از اسلام است .
واهمیتی که ایشان به مباحث ومعضلات اجتماعی سیاسی در تفسیر خود می دهد وراه حل های قرانی برای آنها ارائه می دهدبسیار جالب توجه ودرس آموز است ولذاست که امروز تفسیر ایشان جزو منابع دست اول تحقیقات علمی ودانشگاهی در زمینه نظریات اسلام اجتماعی سیاسی در زمینه های مختلف است .
باردیگر محرم می رسد وما همراه وهمنوای کاروان کربلا می شویم واز مدینه تا کربلا گام به گام با سالار شهیدان راه می پیماییم واین نه فقط یک بزرگداشت صرف ونه یک همدردی تنها بلکه یک درس آموزی مدام از سفری است که به اندازه یک تاریخ درس ودرد وعبرت با خود دارد.
امروز یکی از شبهاتی که برخی درباره بزرگداشت عاشوراء وتکرار هر ساله ان مطرح می کنند، این است که چه سودی برای امروز ما دارد ؟به فرض قرن ها پیش امام حسین ویارانش مظلومانه کشته شدند تکرار مدام این موضوع حلال کدام مشکل ماست ؟
مطرح کنند گان این سئوالات دو دسته هستند دسته اول جوانانی که واقعا دغدغه ذهنی دارند واین سئوال مثل خیلی از پرسش ها در ذهنشان ایجاد می شود ودر پی حقیقت ویافتن جواب هستند ودسته دوم کسانی که سئوال را بهانه قرار داده اند ومقاصد سیاسی را دنبال می کنند.
کسانی که از مکتب امام حسین ضربات سختی را خورد ه اند و این گونه می خواهند نام ویاد عاشوراء را در جامعه وجهان کمرنگ کنند که دوطیف سیاست مداران جهانی واذناب فکری آنها تحت عنوان روشنفکر وغیره جزو دسته دوم هستند .
دسته دوم با بحث وگفتگوی منطقی قانع نمی شود چون اساسا مشکل این ها عملی است نه علمی اما برای روشن شدن مساله برای دسته نخست نکاتی را مطرح می کنیم
اول این که بزرگداشت نام ویاد امام حسین بزرگداشت یک رویداد تاریخی نیست بلکه بزرگداشت یک مکتب زنده است و تکرار یک معرفت وبینش است ما معتقدیم که روح وجان دین اسلام بازگشت به دوعنصر اساسی توحید وعدالت دارد وحرکت امام حسین عصاره ونماد ونمود این دو حقیقت متعالی است ما عاشوراء را زنده نگه می داریم تا همیشه وهمه نسل هامان یاد شان باشد که گوهر اسلام ودین چیست ؟وسرمشق دینداری حقیقی کدام شخص است ؟
در واقع از آنجا که بعد از رحلت حضرت رسول تفسیر ها وتاویل های مختلف از دین شد که تا به امروز هم ادامه دارد برخی دین ظاهر گرای توجیه گر ظلم وستم را ترویج کردند برخی دین را خلاصه در احکام عبادی کردند ودین بی تفاوت به انسان وسرنوشت او را تبلیغ کردند وتفاسیر دیگر ی که مطرح شد ه است .
و پاسداشت محرم به این معنا ست که ما الگو ی خود را درمیان گم نکنیم و نادانان عالم نما مکاتب انحرافی را به نام اسلام به خورد مان ندهند وسیاست بازان، دین قلابی توجیه گر ظلم را به جای حقیقت به قلب ما غالب نکنند ،بدانیم که حسین علیه السلام وکربلا عینیت اسلام است.
وبدانیم که توحید در کنار عدالت هستند بدانیم که ایمان وعزت مومنانه هیچگاه با ظلم وزور وتزویر جمع نمی شود بدانیم که جهاد ادامه و مکمل حج است وامر به معروف ونهی از منکر ثمره ولازمه غیر منفک نماز است که در قرآن فرمود( ان الصلاه تنهی عن الفحشاء والمنکر )
حسین علیه السلام در واقع جان محمد صلوات الله علیه است که در زمانه تحریف والتقاط ظهور کرده تا به مسلمانان مسلمانی حقیقی را بیاموزد که پیامبر فرمود (حسین منی وانا من حسین ) حسین از من است ومن از حسین
دراین باره باز سخن خواهیم گفت انشا الله
(ما اسلامی حرف می زنیم وقارونی فکر می کنیم )این جمله را استاد جوادی آملی غالبا در درس تفسیر خود تکرار می کنند تفکر قارون این بود که می گفت (اوتیت علی علم من عندی )من ثروت خود را با علم خود به دست آورده ام .
واین اندیشه متا سفانه کم وبیش در غالب ما وجود دارد ونتایج تلخ آن راهم کم وبیش چشیده ایم البته اگر در برخی مسئولان چنین نگاهی پیداشود آثار آن مهلک تر خواهد بود چراکه عمل واندیشه مدیران علاوه برخود جامعه راهم متاثر می سازد .
بالفرض اگر به برکت عنایت الهی وبارش باران وامثال آن محصولات کشاورزی پربار باشد مدیران دم از برنامه ریزی بزنند ومدعی شوند که این ها نتیجه تلاش وبرنامه ریزی وکار ماست اگر مردم به خاطر این که فردی را در خط دین می دانند به او توجه کنند که در واقع به خاطر حب به خدا ودین او ست نه شخص خاص ، فرد مورد اقبال دچار توهم کاذب شود که لابد نادره ونابغه دوران است که این همه به وی توجه شده است.
اگر با الطاف خفیه الهی مکر وکید دشمنان ناکام بماندو کشور ی با این همه دشمن غدار به راه خود می رود ،مقتدرانه وعزت مندانه باز برخی سوار مرکب خیال وخودبینی شوند که تدبیر وبرنامه ما نقشه هارانقش برآب کرد
اگر به برکت ادعیه امام عصر ومومنان ومتقین ،جامعه با تمام اختلاف سیلقه ونظر وبلکه نفاق های داخلی همچنان همدلانه به پیش رود آن گاه برخی ریاست اجماعی ومورد قبول همه را عامل آن دانسته و وخود را مستظهر به پشتیبانی همه ملت بپندارند.
آن وقت همه این پندارهای خام باعث می شود که گاه برای تذکار و تنبیه ما بندگان جاهل وجاه طلب خداوند کمی رهایمان می کند که بفهیم که تدبیر ومدیریت وکارشناسی وعقل واقبال ما بدون پشتوانه الهی هیچ است. بدانیم که محبوبیت ومغبوضیت ،عزت وذلت، دست خداوند است
و امروز که کشور از معضلات مختلف رنج می برد از گرانی وتورم تا تحریم اقتصادی واختلافات داخلی در ورای مباحث وجنگ ونزاع های مرسوم و این وآن را مقصر جلوه دادن کمی هم به این فکر کنیم که شاید نوع نگاه وایمان ما زمینه ساز برخی مسائل شده است.
مگر نه این که یوسف نبی به خاطر یک درخواست از غیر خدا برای تنبیه سال ها در زندان ماند (فلبث بضع سنین) استاد بزرگواری چند ی پیش می گفت که شاید مواقعی خدارا فراموش کرده ایم کمی در اعتقادات وتفکرات خود تجدید نظر کنیم
خدارا به یاد آوریم وازاو کمک بخواهیم واز نگاه وتفکر قارونی به اندیشه پیامیران که همه نعمات را فضل ورحمت الهی میدانند (مابنا من نعمت فمنک) باز گردیم ومحرم وعاشوراء وشفاعت ووساطت اباعبد لله فرصت مناسب این توبه وبازگشت می توند باشد .
محرم برای همه حال وهوای دیگری دارد وبرای اهل تبلیغ البته این حال وهوا خاص تر است مهم ترین وبارزترین ویژگی که طلبه وروحانی باآن شناخته می شود پیوند او با منبر ومحراب است در حوزه های دینی حتی دروس علمی بر بالای منبر ادا می شود ونام ویاد وذکر اهل بیت جزء جدایی ناپذیر وبلکه روح وروان درس وبحث طلبگی است
از قال الصادق وقال الباقر هایی که متن ومحور مباحث است گرفته تا حتی ذکر مصیبت هایی که در منبر تدریس می شود همه دلیل ونشانه این مساله است بنابراین درس وعلم طلبه با مهر ومحبت اهل بیت وبا یاد ونام ابا عبدا الله عجین گشته است ودر کنار تعلم وتفکر ،ندبه وناله قرار می گیرد ومرکب قلم با اشک چشم جلا می یابد طلبه با علوم ومعارف اهل بیت زندگی می کند
واین فراتر از آموختن صرف است در آموختن تنها عقل وذهن کافی است.اما در زیستن علاوه بر اندیشه، احساس ودل وعشق وایمان نقش برجسته دارد بنابراین محرم که می رسد گرچه دروس رسمی حوزه در مقاطعی تعطلیل می شود اما دروس اصلی حوزه تازه آغاز می شود منبرها ومحراب مساجد وهیئت ها هر کدام شعبه ای از حوزه امام صادق وباقر می شود تا علم وعمل اهل بیت برای همه تعلیم وتذکار داده شود.
والبته محور این درس اموزی حماسه سترگ وخونین وجاوید سالار شهیدان آقا ابا عبدالله است وطلبه حسینی در محرم حس دیگری دارد او باید آموخته ها ی علمی وعملی خود را از مکتب اهل بیت و آقاابا عبد لله نه فقط با زبان که با تمام احساس و وجودش به شیعیان شیفته منتقل کند وچه وظیفه شیرین والبته مسئولیت مهمی را برعهده دارد .
انتخاب ایام محرم برای تبلیغ اسلام انتخابی هوشمندانه وافتخار آمیز در تاریخ تشیع است که می رساند گوهر دین داری وایمان بازگشت به ظلم ستیزی وعدالت محوری دارد این که عاشوراء ومحرم وحماسه حسینی محور تبلیغ دین قرار گرفته می رساند که تشیع وعالمان وارسته آن دین واسلام را در اعمال ظاهری وبرخی مناسک عبادی صرف نمی بینند
بلکه اسلام را در اقامه عینی توحید وعدل می شناسند ومی شناسانند عدالتی که از شاهراه جهاد وشهادت وامربه معروف ونهی از منکر می گذرد وآینه اسلام ناب را در کربلا وآموزه ها ی ابا عبد الله در عاشوراء می جویند ودر حوزه حسینی که در محرم بر پا می شود معرفت وایمان وعشق واشک باهم هستند وپیر وجوان وکودک وزن ومرد در خیمه خون رنگ ابا عبد الله خدا وخوبیها را می جویند .
از معایب هنر جدید دور افتادن آن از حکمت واخلاق است در سنت ما علم وهنر وحتی ورزش همه در گوهر وباطن رجوع به حکمت عملی واخلاق داشت لذا علم بدون عمل، اندیشه بدون معرفت ، هنر بدون حکمت و ورزش وقهرمانی بدون پهلوانی وجوانمردی معنی نداشت واین ها درکنار هم بودند ،
اما متاسفانه در عصر جدید این جدایی ها رخ داده است وعلم از عمل ومعنی، اندیشه از معرفت وایمان ،وهنر از حکمت و پند واندرز، وقهرمانی از پهلوانی ومردانگی فاصله گرفته اند .وازجمله در هنر به شدت از اخلاق دور گشته ایم
یکی از این هنرها هنر نمایش است هنر نمایش و فیلم اگر به درستی اجرا شود می توانداز سویی ارائه دهنده صورت زندگی انسانی و متعالی واز سوی دیگر آینه نشان دهنده عیوب وزشتی های موجود در اجتماع باشدکه هم می تواند نشان دهد که چگونه باید زندگی کرد ؟وهم می تواند بگوید که چگونه زندگی می کنیم وچه نواقصی در زندگی داریم .
والبته مهم ترین ژانری که در بخش دوم یعنی نمایاندن عیوب اخلاقی جامعه می تواند نقش ایفا کند طنز است ،طنز صحیح در واقع زشتی های رفتار وگفتار مارابازبان خاص خود به بهترین وجه می تواند ارائه دهد
اما متاسفانه در نمایش ها و برنامه های سیما طنز حکیمانه وآموزنده جای خود رابه لودگی وتمسخر داده است که خود یک ضد ارزش وامر غیر اخلاقی است به عنوان مثال در برنامه (خنده بازار) با آنکه گاه به جا به بیان مشکلات جامعه می پردازد.
اما غالبا گرفتار نوعی لودگی ومضحکه وتمسخر است این که برخی افراد که در جامعه شناخته شده هستند در مقابل میلیون ها بیننده به تمسخر گرفته شوند وبه گونه ای برنامه اجرا شود که مصداق خاص آن کاملا برای مخاطب روشن باشد و به جای نقد یک فکر یا کردار به مسخره کردن یک شخص خاص پرداخته شود.چه هدفی دنبال می شود ؟
این روش نه تنها با هنر دینی وطنز حقیقی فاصله ها دارد بلکه خود بزرگترین گناه است که می خواهیم با خرد کردن وله کردن یک شخص دیگران را بخندانیم در واقع به نظر می رسد گاه برنامه سازان برای رسیدن به اهداف خود وسیله را توجیه می کنند و برای شاد کردن ظاهری ولحظه ای عده ای شخصیت و حرمت انسان دیگری را لگدکوب می کنند .
و طنزی که بناست غیرمستقیم به ترمیم واصلاح رفتار واخلاق جامعه کمک کند خود ترویج گر ضد ارزشها ورذائلی چون استهزاء وتمسخر وپرده دری وتهمت وافترا می گردد .