استاد جوادی آملی در درس تفسیر خود تعبیر زیبا وحکیمانه ای داشتندو آن این که مومن در تقلید خود نیز محقق است ایشان با تکیه واستناد به آیات قران در اتباع عالمانه می فرمود ( جامعه ایمانی در همه امور محققانه عمل می کند آن که پیشرو است محققانه هدایت می کند وآن که مقلد وپیرو است نیز محققانه پیروی می کند)
این نگاه به جامعه دینی وایمانی هم عقل نواز است وهم منظر زیبایی از حیات اجتماعی را به تصویر می کشد در فضایی که از سویی برخی روشنفکران سکولار اندیش اصل واساس تقلید وپیروی را زیر سئوال می برند .
واز سوی دیگر عده ای متعصبانه فقط بر پیروی وتقلید صرف پافشاری می کنند، تبیین دقیق ودرست موضع قرآن کریم آن هم از زبان عالمان به زبان وفرهنگ قرآن چون استاد جوادی املی نوری بر دلها وشوقی بر قلب های جویندگان حقیقت می افکند.
تقلید وپیروی محققانه یعنی اولا مومن به دلیل تعصب وحب وبغض فردی وگروهی تابع کسی نیست بلکه به خاطر حکم عقل وایمان در پذیرش و اطاعت از آگاهان پیرو ومدافع کسی وصاحب اندیشه ومعرفتی است
ثانیا پایبندی به این پیروی نیز وابسته به حفظ حریم تحقیق از سوی هدایت کننده اوست واگر ببیند که کسی که بناست حرف ومشی وهدایت محققانه داشته باشد خود از جاده تحقیق وحق محوری خارج گشته دیگر پیروی واطاعت ودفاع معنای خودرا ازدست می دهد
وهمچنین هدایت گران وکسانی که حرفشان مطاع ومتبوع جامعه است این مقام وموقعیت را مدیون حق محوری وحق جویی می دانند ومی دانند که اگر از مسیر حق منحرف شوند نباید توقع پیروی وهمراهی مومنان را باخود داشته باشند
همین باعث می شود که در جامعه حقیقتا دینی هم هادیان جامعه مقید باشند که سخن محققانه بگویند وراه وروش حق وعدل را زیر پا نگذارند وهم توده مردم سخنی را می شنوند که از سر حقیقت جویی وعدالت طلبی ادا شده است
در چنین وضعی جامعه داری، توام رشد وحرکت خواهد بود واین موضوع اگر درهمه عرصه های کوچک وبزرگ حیات اجتماعی ما پیاده شود و همه پیروی ها با قید علم وشرط تحقیق باشد بسیاری از مشکلات فرهنگی اجتماعی سیاسی ما که به خاطر جانبداری ها وپیروی های متعصبانه شکل می گیرد حل خواهد شد.
اگر عهد وعقد های ما بر این اساس باشد به جای توجیه انحرافات وتزیین زشت کاریها ی افراد موثر در جامعه به تذکار وتذکر وتوجه دادن به اصلاح آن روی می آوریم ودر جامعه ای که اصل پذیرش تحقیقی تحقق داشته باشد
هیچ فرد برجسته ای که سخنش تابعینی دارد فکر عوام فریبی وخلط حق وباطل را به خود راه نخواهد داد وهیچ جمع وجناح وگروهی خودرا تاابد ملتزم به حمایت بی قید شرط از فرد یا افرادی نخواهد دید که همه با حق عقد اخوت دائمی دارند نه با افراد وجریان ها
این روزها نمایش فیلم رستاخیز در جشنواره با واکنش های منفی از جانب برخی مراجع معظم تقلید وعلماء وهمچنین برخی اصناف مذهبی چون مداحان مواجه شده است ومحور اعتراضات بازگشت به نشان دادن چهره حضرت عباس علیه السلام درفیلم دارد دراین زمینه چند نکته قابل توجه است
1-نشان دادن چهره ذوات مقدسه حرمت ذاتی ندارد بلکه بیشتر به خاطر عوارض منفی آن است لذا فرضا فقیه بزرگی چون آیت الله سیستانی با قید نداشتن عوارض منفی وعدم خدشه به ساحت شخصیت مورد نمایش آن را بلامانع می دانند
(سؤال: صورتگری یا صحنه سازی از زندگانی محمد (ص) یا دیگر پیامبران گذشته یا معصومین (ع) یا هر راز و رمز مقدس تاریخی و نشان دادن آنها بر پرده سینما یا صفحه تلویزیون یا تئاتر وغیره جایز است؟
پاسخ آیتالله العظمی سیستانی: «اگر اصل حرمت و بزرگداشت آنان رعایت شود و شخصیت مقدّس آنان را در اذهان مردم خدشه دار نکند، مانعی ندارد.») سایت شفقتنا
2-سالهای سال درکشور ما تعزیه اجرا می شده وودرآن افراد نقش امام حسین وحضرت عباس علیهما السلام را اجرا می کردند و به حرمت وحتی کراهت آن حکمی صادر نشده است واین ابهام مطرح است که تفاوت این دو (تعزیه وسینما ) درچیست ؟وچرایکی جائز ودیگری حرام اعلام می شود ؟این موضوع ومساله ای فقهی است که اهل فن باید درتبیین آن نظر بدهند
3-واکنش برخی مراجع وعلماء به موضوع قابل درک است چرا که آنان وظیفه پاسبانی از ارزش ها واحکام شرعی را دارند ومسئولان وهنرمندان نیز باید رویه ای اتخاذ کنند تا مخا لف احماع یا مشهور نظر علماء نباشد وبه هرنحو ممکن نظر این بزرگواران را تامین کنند
اما واکنش مداحان درنوع خود جالب است کسانی که سالهاست با انواع روشها از جمله تقلید از برخی ترانه هاوترویج سبک های مذموم در عزادری ها و یا ترویج غلو وامثال آن خود ارزش ها ومقدسات را ملکوک کرده اند حال دربرابر این فیلم گارد گرفته اند! وای کاش درادعای خود صادق می بودند اول خود وهم صنف های خودرا اصلاح می کردند
4-وزارت ارشاد باید قبل از دادن پروانه ساخت به این نوع فیلمها این گونه مقررات را درنظر داشته وبه فیلمسازان متذکرمی داد تا باعث بر انگیخته شدن احساسات و هدر رفتن سرمایه ها وناامید شدن هنرمندان نگردد واشتباه صداوسیمارا که درسریال مختار مرتکب شدند تکرار نمی کردند
وحال هم باید به درحد امکان بین اصلاح فیلم واستفاده از آن جمع کند وبا استفاده از تکنیک هایی چون هاله نور هم امکان نمایش عمومی را فراهم آورد وهم نظر مراجع وعلماء را نامین کند
در کتاب فروشی همین طور که کتاب ها را نگاه می کردم یکدفعه چشمم به تصویری که روی جلد کتابی بودافتاد خیلی آشنا بود، کتاب را برداشتم وبه دقت نگاه کردم خودش بود اسماعیل سریشی ،از بچه های هم محلی ومسجد که چند سال پیش در درگیری با گروهک ریگی به شهادت رسید
در باره اسماعیل با این که هم محلی قدیمی بودیم خیلی نمی دانستم کتاب را خریدم وبعد از خواندن آن حس غریبی به هم دست داد انچه که درباره این شهید از زبان خانواده ودوستانش نوشته شد ه بود برایم درس آموز وشگفت بود
جوانی که با دیپلم به استخدام نیروی انتظامی درآمده ودر سن بیست ودوسالگی به آرزوی دیرینش رسیده است وبعد از شهادت هم(در رویاءهای صادق ) همواره مرشد و هادی خانواده و دوستانش در زندگی وامور معنوی است
یاد جمله امام افتادم که (شهداء راه صدساله را یک شبه طی کردند )اسماعیل نه حوزه رفته بود نه تحصیلات بالای دانشگاهی ومطالعات عمیق عرفانی داشته نه از خانواده ای خاص بو ده است نه استاد ومرشدی داشته است
وعجیبتر این که متعلق به همین زمان ودوره است اوسال 65 متولد شد ه و87به شهادت رسیده است اوفرزند یک کارگر ساد ه است کارگری زحمت کش ومتدین اجمال آنچه که از زندگی اسماعیل می توان گفت این که اولا مقید به حلال وحرام بود ه است
دوم این که آنچه را که از روایات ومعارف می دانسته عمل کرد ه است رعایت حق الناس ،رعایت حقوق پدر ومادر ،ودر خدمت اهل بیت بودن، زندگی وشهادت او درسی وبلکه حجتی است برای ما که بدانیم هدایت ومعرفت ومقامات معنوی در همین نزدیکی است ،
این که انباشتن معلومات بدون عمل را هگشا نیست بلکه اویس وار واسماعیل گونه به آنچه که می دانی عمل کن خداوند هدایت وعنایت ویژه به تو خواهد کرد وبالاتر از آن تورا مجرای هدایت دیگران خواهد کرد
اسماعیل درعمل نشان داده که یقین به تعالیم قرآن واهل بیت(ع) دارد او در شبی که دیر از هیئت به منزل برگشته است برای این که پدر ومادر را از خواب شبانه بیدار نکند ساعتها در هوای سرد زمستان همدان پشت در می ماند ولی زنگ در را نمی زند
او زمانی که کارگری می کرده وبه خاطر این که بعضی روزها برای شرگت در کلاس رانندگی یک ساعت زودتر کار را تعطیل می کرده روز بعد یک ساعت اضافه کاری به خود می داد ه است تا نانی که به خانه می برد حلال باشد
،او وقتی که خود ونا محرمی را در کوچه ای خلوت تنها می بیند به سرعت از آنجا دور می شود مبادا به گناه بیفتد وچنین چشم ودلی پاک لایق می شود تا زهرای مرضیه در خواب به او بشارت شهادت دهد ،
انبیاء از ما ایمان وعمل می خواستند وائمه وبزرگان همواره تاکید کرد ه اند که عمل به دانسته ها وترک محرمات انسان را به مقامات عالی می رساند وامثال اسماعیل حجت وشاهد عینی این ادعا هستند
او شیفته شهادت بو ده و در زیارت امام رضا آن را خواسته است زندگی ومرگ اسماعیل آینه روشنی است مقابل چشمان ما تا بدانیم در همین دوره وبا این شرایط هم می شود به سعادت وکمال رسید
اگر خودمان بخواهیم که فرمود:والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا ، آنان که در راه ما تلاش کنند ما آنان را به راههای خود هدایت می کنیم
عنکبوت /69
قبل از این که غرب و تمدنش وارد زندگی مان شود زندگیها رنگ و بوی طبیعی داشت درکنار طبیعت بود و وابسته به طبیعت طبیعتی که مخلوق بکر الهی است از چشمه ها و جویبارها آب می گرفتیم از درختان میوه می چیدیم دردامن کوهساران جان خود را جلا می دادیم
طبیعت هم ،طبیعی برایمان جلوه گری می کرد زمستانمان زمستان بود پربرف و باشکوه وتابستانمان هم تابستان بود پرثمر و پرجمال و جلال، زندگیمان هم فطری و الهی و دوست داشتنی بود
شب ها زود می خوابیدیم وسحر خیز بودیم ،چست وچابک وچالاک و پرتلاش وسخت کوش و البته قانع وشکرگذار ،ساعت زندگیمان خورشید خدابود و اوقات را با اندازه سایه ها می فهمیدیم همه چیز برایمان معنا و زیبایی و شکوه داشت
صبح را با طلوع آفتاب و وقت به صحرارفتن گله آغاز می کردیم و غروب را با بلند شدن سایه ها و رفتن خورشید درپس کوهها با جان حس می کردیم و لذت شب را با صدای جیرجیرک ها و آبشارها و رودخانه ها و نور مهتابی که بر خانه ها می تابید می چشیدیم
بین ما و مام ما طبیعت فاصله نبود ، میان ما و خدا ی درخت و جنگل وانسان و طبیعت هم فاصله ها کم بود، موسیقی دلهایمان صدای دل انگیز شرشر آب و چکاوک دلنشین پرندگان بود هیچ کس احساس غربت نمی کرد همه جا جای آرامش وزندگی ومعنا بود
اما امان از وقتی که سایه سرد و بی روح غرب بر زندگیهامان افتاد کم کم و یلکه یکباره گویی همه چیزمان همه زندگی و شور و شوق و زیباییهایمان از رمق افتاد دیگر زمان را باطلوع وغروب خورشید نمی شناختیم
دیگر اصلا خورشیدرا نمی دیدیم آن قدر گرفتار خود و اسیردر خانه های کوچک و آهنی خود گشته بودیم که دیگر فرصت سر به آسمان کردن نداشتیم به جای کوه و درخت وآب وآبشار آهن و دود اطرافمان را پرکرد
و کم کم دلهایمان نیز آهنی شد سرد و بی روح، غذاهایمان مصنوعی و تنفسمان مسموم شد ،رستوران و کافی شاب جای باغ و دشت وجنگل وکوه را گرفت آسمان وآفتاب و مهتاب مان شد صفحه تلویزیون و کامپیوتر و موبایل و روزبه روز جداتر و رهاتر از اصل واساس خود گشتیم
ابتدا زندگیمان صنعتی شد و غذایمان مصنوعی وبعد زندگی فراصنعتی و فضای زندگیمان همه مجازی براستی به کجاداریم می رویم؟ ازدامن طبیعت به زندان صنعت افتادیم و حال درچاه مجاز گرفتار گشته ایم!
دیگر نه تنها از حقایق آسمانی فاصله گرفته ایم بلکه بین ماو واقعیات زمینی هم حجاب ها زده اند! همه سحر شده ایم دنیا و زندگی و حتی خود را از چشم جادوگران زمان می بینیم ،مسحور تکنیک و پست مدرنیته و این نه تشبیه و مجاز گویی که عین حقیقت و وصف حالمان است
مگر سحر چه می کند ؟غیرازآن که باطل و فریب را حق جلوه می دهد غیر ازآن که انسان را دربرابر خود و سرشت وسرنوشتش خنثی و بی تحرک و سر د و سر و سست می کند و مگر ابزار وارباب ابزار زمان با چشم ودل ما همین را نکرده اند؟
ساعتها پای اوهام و خیالاتی که با ترفند و شعبده تکنیک و سینما وامثالهم فراهم شده می نشینیم وآن چنان مات ومبهوت ابزار هستیم که گویی تمام رسالت انسانی ما همین است ،اعتکاف د ربرابر بتهای مدرن غرب وتکنیک ،خدایا سحرجدید و ابزارش با روح وجان و دین و دنیای ما چه می کنند ؟
ای خدای موسی (ع) و محمد(ص) از دست ساحران زمان به تو پناه می بریم ما را از این منجلاب مجلل بیرون کش که دیگر نای نفس هم نمانده است !
چندی پیش نقدی در دو قسمت درباره نظریه رویاهای رسولانه آقای سروش ارائه کردیم وحال به بخش سوم نقد که ناظر به بخش سوم نظریه وادله پردازی ایشان است می پردازیم
آقای سروش در ادامه برای توجیه نظر خود درباب خواب بودن وحی پیامبر اکرم (ص) به ادعای دیگر ی تحت عنوان تناقض های قرآنی اشاره می کند ومی گوید :
(در قرآن، خدا چنان از لابه لای حوادث می درخشد و جا را چنان بر اسباب طبیعی تنگ می کند و پیوندهایی چنان ناآشنا و ناآزموده میان حوادث برقرار می کند و صحنه هایی چنان غریب و خلاف عادت می آراید که از آن ها جز در رؤیا نشانی نمی توان یافت)
ومدعی می شود که قرآن حاوی قضایای پارادوکسیکال و دارای تناقض است وشواهدی از معجزات وکرامات پیامبران وهمچنین احوالات معاد می آورد :
(پیامبری که تختش بر باد می رود )سلیمان(، ملکه یی که تختش به طرفه العینی نزد سلیمان حاضر می شود )سبا(، گناهی که بنیاد قومی را برباد می دهد )هود(، فرشتگانی که شهری را زیر و زبر می کنند )لوط و...
(درتصاویر سوره ی مکی تکویر روزرستاخیز باحوادثی چون کسوف خورشید وپراکندگی ستارگان ورها شدن شتران وحشروحوش وآتش گرفتن دریاها روییدن گیاهی در دل آتش، با شکوفه هایی مانند کلّه شیاطین، فراتر از همه ی عادات ذهنی و نمودهای رؤیایی می رود)
بعد چنین نتیجه می گیرد :
(پارادوکس ها و تناقض ها، لازمه ی حضرت خیال و عالم خواب و زبان رؤیایند و آنچه در بیداری ناشدنی و ناسازگار می نماید، در خواب، سازگار و شدنی است. ) و از نظر ایشان راه حل این تضادها و تناقض ها آن است که بگوییم که زبان قرآن زبان خواب است نه بیداری
اما ایرادات متعدد وجدی بر ادعا ودلیل تراشی نویسنده وجوددارد که به برخی اشاره می کنیم
1- درهم آمیختن انواع مختلف از آیات قرآن که هرکدام درمرتبه وسطح وفضای خاص به خود است وبرهمه حکم واحد راندن اولین خبط ایشان است نویسنده دربرشمردن به خیال خود تناقض ها ویا تضادها بیان های مختلف قرآن که برخی مربوط به فضای دنیاست
برخی مربوط به آخرت ومعاد برخی مربوط به اعجاز وبرخی بیان کرامات انبیاء است همه را درهم می آمیزد او گلستان شدن آتش برابراهیم که اعجازی الهی است و حرکت تخت سلیمان که کرامتی نبوی است
و آتش گرفتن دریا در رستاخیز که اعجاز وقدرت نمایی ویژه خداوند درعالمی متفاوت از دنیا است و خطاب خداوند متعال به پیامبر اکرم دردنیاکه فرمود:مارمیت اذرمیت تو تیر نیافکندی وقتی تو تیر افکندی )،که نکته ای باطن بینانه و عارفانه است
همه را باهم مخلوط کرده وبر همه یک حکم می کند ومدعی تناقض ویا تضاد دراین موارد می شود واز اولین وبدیهی ترین نکته تحقیق غفلت می ورزد که همه این بیانات دریک سطح وبعد وفضا نیستند و هرکدام حکم و دلیل خاص خود را دارد
2- درهم آمیختگی و طرح ادعاهای بی ربط با مدعای اصلی (تناقض درقرآن ) علاوه بر مثالها در بیان کیفیت تضاد ویا تناقض نیز مشهود است به گونه ای که نویسنده دربیان تناقض ها گاه نفی ظاهری علیت گاه اختلاف بین معتزله واشاعره درفهم آیات را شاهد می آورد که ربطی به مدعای اصلی (تناقض درقرآن ) ندارند
این که قرآن نظام علیت را قبول دارد یانه ؟مساله ای جدا ومتفاوت از بحث تناقض است همچنین این که دو طایفه از متکلمان اسلامی دو برداشت متضاد از آیات قرآن نموده اند نیز دلیلی بر وجود تضاد قرآنی نیست
وچرا ایشان در زمینه دعوای جبرواختیار به تفسیر ائمه علیهم السلام توجه ندارند که با لحاظ هردو بخش آیات قرآن درباره جبر واختیار به حل مساله پرداخته ونظریه بین الامرین را مطرح نموده اند
3- مشکل اساسی دیگر در ادله ایشان این است که ادعای جدیدی را به عنوان دلیل برای ادعای قبل آورده اند ادعای اصلی ایشان این است که( زبان قرآن زبان خواب است )وبراین ادعا این گونه دلیل می آورد که چون درقرآن تضاد وتناقض هست پس زبان آن زبان خواب است
اما این خود ادعای دیگری بدون دلیل است است به ایشان باید گفت اولا تناقض وتضاد با شرایط منطقی آن را درقرآن اثبات کنید بعد آن را دلیل یا شاهد ادعای دیگری قرار دهید درحالی که شما هیچ دلیل متقنی براین که درقرآن تضاد وتناقض واقعی نه تضاد وتناقض ظاهری وادعایی وجود دارد،نیاورده اید
حصول تضاد وتناقض دارای شرایط خاص خود از جمله وحدت زمان و مکان وجهت و موضوع است و اگربه شیوه استدلال شما که به شرایط تناقض وتضاد پایبند نیستید بخواهیم عمل کنیم علاوه برقرآن می توان ادعای تضاد درتکوین هم کرد ! چراکه شب و روز و سیاه و سفید در عالم وجوددارند ! درحالی که مبتدی منطق و فلسفه نیز می داند که تضاد یا تناقض دارای شرایط مختلف است وبا دید ظاهری وسطحی وبدون لحاظ شرایط نمی توان حکم به تضاد وتناقض که از محالات عقلی هستند نمود
در مثالهایی هم که زده اید درهیچکدام شرایط منطقی تضاد یا تناقض وجودندارد فرضادر آیه ای که فرمود :(مارمیت اذرمیت تو تیر نیافکندی وقتی تو تیرافکندی ) هرکدام ناظربه سطحی از وجود وفاعلیت هستند ، خداوند وپیامبر اکرم دو فاعل در عرض هم نیستند بلکه درطول هم هستند
و پیامبر در مرتبه زمینی فاعل است وتیرافکن امادرمرتبه بالاتر وعالی این قدرت خداوند است که فاعل است پس فاعلیت پیامبر درمرتبه ای(وموضوعی ) اثبات و درمرتبه دیگر (وموضوعی دیگر) نفی می شود واین کجایش تضاد است ؟
مثالی را برای روشن شدن بحث می زنم وقتی دست کسی دری را باز می کند هم می توان گفت دست دررا باز کرد وهم می توان گفت دست باز نکرد بلکه اراده شخص عامل وفاعل فعل بود و هرکدام از دو جمله اشاره به مرتبه ای باشد
درمرتبه ظاهری فعل از آن دست است امادرمرتبه باطنی فعل از آن اراده شخص است والبته این هادرطول هم هستند ومنافی یکدیگر نیستند وتضادی هم نیست
و درباره نفی علیتی هم که با استناد به معجزات مطرح کرده اید باید گفت که براستی آیا شما معجزات وکرامات را که که درآنها علیتی فراتر از علیت مادی برآنها حاکم است منافی قانون علیت می دانید؟ هر نو اندیشی می داند که معجزه نفی علیت نمی کند بلکه تسریع در علت می کند وزمان وقوع را سرعت می بخشد
فرضا اگر چوبی در حالت عادی بخواهد مارشود سالها وگاه قرنها ممکن است طول بکشد خداوند قادر این زمان را کوتاه می کند ودرآنی رخ می دهد که واسطه ها حذف نمی شوند بلکه سرعت دروقوع پیدامی کنند
اگر قیاس شما را بخواهیم لحاظ کنیم باید این تشکیکات را دراختراعات جدید بشری نیز بکنیم سرعت انتقال با امواج که قابل قیاس با انتقالهای دیگر نیست آیا نفی علیت می کند یا سرعت به علیت می بخشد
و آیا این که شما یا اعجاز را قبول ندارید ویا برایتان قابل فهم نیست ، دلیل ومجوزی می شود که قرآن را متهم به رویایی بودن بکنید؟! درقرآن علاوه براین معارف مطالب بلنددیگر غیبی وغیرغیبی نیز طرح شده که فهم ودرک آنها به سهولت امکان ندارد
واما این ها نه دلیل رویایی بودن که نشانه متعالی وغنی بودن معارف آن است روشن است قرآنی که اگر برکوه نازل می شد آن را متلاشی می کرد(لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا متصدعا )
وقتی بر ذهن و فهم قاصر ماارائه شود ممکن است تناقض وتضادنماباشد اما این ناشی از ضعف ماست نه نقص یا رویایی بودن قرآن والبته راه فهم معانی بلند بسته نیست و راسخون درعلم که خود را ازبند پندار رهانیده اند به مراتبی از فهم جامع معانی قرآن می رسند
وسئوالی که از نویسنده باید کرد این که جای ایمان دراین جا چه می شود؟ آقای سروش را به مباحثی که خود سالهای قبل در شرح نامه حضرت علی به امام حسن علیهما السلام در نهج البلاغه مطرح کرده اند ارجاع می دهم
که بدرستی آنجا می گویند به این مضمون که ( به برخی معارف باید ایمان آورد ولو درفهم ظاهری ما نگنجد وخصوصیت دینداری همین است که اعتراف به جهل خود کنیم واگر باطن وحقیقت مساله ای را نفهمیدیم با اعتراف مومنانه ومتواضعانه آن را بر نقص خود حمل کنیم)
آیا ایشان از آن سخنان عدول کرده وجایگاه ونقش ایمان را ازیاد برده اندوبه کشف جدید خواب بودن قرآن رسیده اند ؟براستی این کشف، خواب پریشان است یا آن کتاب آسمانی ومتین ؟
درباره حوادث قیامت هم که تجلی قدرت ویژه وظهور حق آن هم درعالمی متفاوت از دنیاست نیز روشن است که فضای قیامت وقوانین وقواعد آن غیر از قواعد دنیوی است که فرمود (یوم تبدل الارض غیر الارض)، زمین به غیر زمین (فعلی ) مبدل می شود ) ابراهیم /44 و درباره آن باید متناسب با آن عالم سخن گفت
وقیاس آن با این دنیا وکشف تناقض وتضاد ازآن بر طبق تعریف این جهانی که البته تازه برآن هم دلیلی ارائه نمی شود ، دوراز روحیه تحقیق واندیشه ورزی است
Cash recently presented in two parts Theory of Dreams Rsvlanh Mr. Soroush and now we have the third part of the criticism relates to the third part deals with the theory of their processing Vadlh
Mr. Soroush went on to justify his opinion about the dreams of revelation, the Prophet (PBUH ) as a contradiction to the claims of the Qur"an is trying to say:
( In the Qur"an , God shines so amidst the events that take place on a normal rig is tight and so unfamiliar and clumsy links between events and builds a strange habit ; He is arranging scenes so that it is only a dream could not display )
Vmdy is that the Koran contains contradictory and paradoxical cases is the evidence of the miracles of the prophets Vkramat Resurrection Council will also :
( Wind is a prophet in his bed ) , Sulaiman ( Solomon, Queen Yi in his bed with his eyes and the way it is now ) Sheba ( sin which will destroy the racial basis ) Hood ( urban angels who are reeling ) Lot and ...
( The Meccan sura Drtsavyr Tkvyr Rvzrstakhyz Bahvadsy the eclipse of the sun Vprakndgy Vrha stars camels Vhshrvhvsh Vatsh plant grow in the heart of the seas catch fire, with blooming ox- like head , beyond all mental habits and dream symbols are )
Then concluded :
( Paradoxes and contradictions, requires imagination and the world of his dreams , and languages ??Rvyaynd and what is incompatible nonrenewable waking , sleeping , consistent and doable. ) And the solution of the conflicts and contradictions that they say that language is the language of the Quran not gotten sleep
However, several discrepancies Wagdi on the claim that there is some point to subsidize shaving author
1 - Drmrtbh combination of different types of verses , each level has its own conference space Vbrhmh shall drive his boner is the first author Drbrshmrdn your imagination inconsistencies or contradictions in the Koran, the expression of some of the world"s space
Some to everlasting life and some to express greatness Vmad some miracle of all the Prophets , he mixes Golestan fire Brabrahym the divine miracle and prophetic dignity of the throne of Solomon.
And ignite the miraculous resurrection of sea power in the world is a different view of the world of God and the call of God to the Prophet Drdnyakh said: Marmite Azrmyt July Nyafkndy you when you cast the beam ) , the point inside the realistic and mystical
All the Weber mix all these cases, a verdict that is contrary to or inconsistent Vmdy from the first Vbdyhy research neglects the fact that all these statements are in one area and space after each sentence , and the reason has its
which related to the basic argument ( contradicting Drqran ) do not
The PATH system accepts the Qur"an succeed issue Vmtfavt separate discussion of the two parties contradict Islamic theologians are two opposing perceptions of conflict of Quranic verses have also found no evidence
Why they fight Jbrvakhtyar interpretation of Imams al have noted that in both verses focused on solving algebra Vnzryh Vakhtyar to have raised between Alamryn
its language is sleeping
Vadayy there, have not
Vtnaqz conflict with its own conditions of achieving the unity of time and space to ride and is subject Agrbh your argument that contradict the conditions are not complied Vtzad want to act
Brqran can be claimed in addition to the conflict Drtkvyn ! There are black and white, night and day , because the world ! While novice knows that conflict or contradict logic and philosophy in different situations and with visual acuity level , without regard to conflict situation can not be ruled Vtnaqz which are impossible to be rational
Examples that have been in conflict or inconsistent Drhychkdam logical conditions exist Frzadr a verse saying: ( Marmite Azrmyt July Nyafkndy you when you Tyrafkndy ) Nazrbh each level there are Vfalyt , the Holy Prophet of Allah, are not within the span of two subjects are
Holy Land and the order is subject Vtyrafkn sumptuous Amadrmrtbh higher power is God who is the subject of subjectivity Drmrtbh Prophet ( subject ) of proven Drmrtbh other ( another subject ) is negated and this contradicts Kjaysh ?
Drmrtbh apparent actuality it is the inner act of will, a person Amadrmrtbh are Hadrtvl course, this is not Vtzady Vmnafy are not
And on causal rejection citing the miracles that have brought you to the truly miraculous Vkramat the causal chemists ignored the law of causality governs them beyond the physical path you know? Each knows that the miracle of new thinking does not negate causation will expedite the cause and time of occurrence of speeding
If you want to compare the new human Drakhtraat we must do this Tshkykat the transmission speed of the waves is comparable with other transfers you would deny causality , or fast path
And whether you have or you do not understand or accept the miracle , the Quran because it is please inform the accused of the sky do? ! Furthermore Drqran occult sciences Blnddygr content Vghyrghyby also designed to facilitate the comprehension and understanding is not possible
But the reasons for this are not envision that the Supreme National averages conceal multiple signs of Education, it is clear that if the Quran was revealed to Brkvh it would collapse ( Le Anzlna however Jebel Ali al Lrayth Khasha Mtsda )
Vsyvaly that the author believes to be here , what is this place ? In his earlier years , Mr. Soroush to the issues described in the letter to Imam Ali , Imam Hassan al Lyhma nahj I have proposed referral
As well say that this theme ( believed to be some education though our outward Drfhm Ngnjd Vkhsvsyt same religion that we admit their ignorance , if they understood the inner truth of the confession Vmtvazanh faithfully to carry it on your handicap )
He remarks that they have betrayed the faith Vjaygah mind the role of the Qur"an have been sleeping Andvbh new discovery ? Really explore, sleep , or it Vmtyn scripture ?
Vzhvr manifestation of the power of judgment about events that are different from the world of the world, it is clear that the area code .. Resurrection of the rules and regulations that the said secular ( non- ard ard transfer Kippur ) , except for the ground floor ( current ) becomes ) E / 44 and it is appropriate to speak of the universe
The paradox of this world its measurements Vkshf it Vtzad global definition of the new course aims to provide the reason is not far behind the spirit of tillage Vandyshh