راستی سریال فاصله ها چه می خواهد بگوید ؟محسن مردی مذهبی که با زنی بیوه وآشنای قدیمی قرار می گذارد با اوبه پارک می رود مثل یک شوهر در کنارش می خواهد در دادگاه حاضر شود در حالیکه هنوز محرم اونیست وبعد همین آقا به پسر بزرگش به خاطر ارتباط با دختری سخت می گیرد واز او ناراحت است وسعید که خود دنبال دختر مردم است به برادر کوچکتر ایراد می گیرد که چرا فیلم فلان جور می بیند آیا سریال در صدد بیان نفاق ودرویی در خانواده محسن که محور سریال است می باشد؟ آیا می خواهد بگوید همه اعضاء خانواده به نوعی دنبال هوس خود است اما در ظاهر به دیگری گیر می دهد محسن وسعید ووحید هر سه دنبال یک چیز هستند یکی در فیلم مبتذل دیگری در پارک وخیابان ودیگری در کتابفروشی واقعا نیت اصلی چیست ؟ آیا این تبلیغ مذهبی بودن است یا تخطئه آن ؟
نکته دیگر که به ساخت ضعیف برمی گردد ارتباط وآشنایی شخصیت ها باهم است ویکباره شخصیت های جدید اتفاقا مرتبط وآشنای هم در می ایند مثل اینکه تهران روستایی است که افراد براحتی از قبل با هم پیوند داشته اند .
سریال های سیما اگر بخواهد یک پیام اخلاقی وارزشی واجتماعی به مخاطب منتقل کند چنان ناشیانه عمل می کند که چندین ضد ارزش واخلاق را خواسته ونا خواسته به مردم خصوصا جوانان آموزش می دهد در سریال فاصله ها روابط دختر وپسر با جلفی وپرده دری نشان داده می شود سعید دختر مورد علاقه را به اسم کوچک صدا می زند در کافی شاب قرار می گذارند جملات عاشقانه به هم می گویند و...
شاید کسی بگوید واقعیت جامعه همین است اما در پاسخ باید گفت مگر هر واقعیتی آن هم به شکلی عریان باید مطرح کرد آیا بد حجابی واقعیت جامعه نیست پس چرا در فیلم های سیما انعکاس ندارد وهمین جا اتفاقا ساده نگری سازندگان این سریال ها روشن می شود که
نشان دادن بد حجابی را به هیچ نیتی نمی پذیرد اما اعمال وحرکات بدتر از بد حجابی را با پوشش ظاهری به تصویر می کشند البته نقد ما به حجاب در فیلم ها نیست آن در جای خود درست است اما می خواهم بپرسم چه تفاوتی بین ضد ارزشی مثل بد حجابی با روابط حرام وجود دارد که یکی نشان داده می شود ودیگری نه؟ آیا چنان رابطه هایی در حد بد حجابی نیست ؟وبدتر اینکه وقتی این شیوه متناقض انتخاب می شود در واقع حجاب هم ارزش خود را از دست می دهد وفردی به ظاهر محجبه ترویج گر فساد وولنگاری می شود وتنها حجاب نیست بلکه سعید چشم چران ... اهل نماز نیز نشان داده می شود آیا این بی حرمتی به نماز نیست
واین راهم باید دید که جوان ونوجوان منتظر نتیجه نهایی داستان نمی ماند بلکه اواز لحظه ها متاثر می شود لحظه هایی که رابطه نامشروع به اونشان داده می شود وچه بسا آموزش نیز می گیرد
جمله جوانی چند شب پیش هنگام پخش این سریال برایم جالب بود که می گفت این ها حیای جوانان را از بین می برند وخود مهاجم فرهنگی هستند نیازی به تهاجم فرهنگی دشمن نیست
سریال های سیما اگر بخواهد یک پیام اخلاقی وارزشی واجتماعی به مخاطب منتقل کند چنان ناشیانه عمل می کند که چندین ضد ارزش واخلاق را خواسته ونا خواسته به مردم خصوصا جوانان آموزش می دهد در سریال فاصله ها روابط دختر وپسر با جلفی وپرده دری نشان داده می شود سعید دختر مورد علاقه را به اسم کوچک صدا می زند در کافی شاب قرار می گذارند جملات عاشقانه به هم می گویند و...
شاید کسی بگوید واقعیت جامعه همین است اما در پاسخ باید گفت مگر هر واقعیتی آن هم به شکلی عریان باید مطرح کرد آیا بد حجابی واقعیت جامعه نیست پس چرا در فیلم های سیما انعکاس ندارد وهمین جا اتفاقا ساده نگری سازندگان این سریال ها روشن می شود که
نشان دادن بد حجابی را به هیچ نیتی نمی پذیرد اما اعمال وحرکات بدتر از بد حجابی را با پوشش ظاهری به تصویر می کشند البته نقد ما به حجاب در فیلم ها نیست آن در جای خود درست است اما می خواهم بپرسم چه تفاوتی بین ضد ارزشی مثل بد حجابی با روابط حرام وجود دارد که یکی نشان داده می شود ودیگری نه؟ آیا چنان رابطه هایی در حد بد حجابی نیست ؟وبدتر اینکه وقتی این شیوه متناقض انتخاب می شود در واقع حجاب هم ارزش خود را از دست می دهد وفردی به ظاهر محجبه ترویج گر فساد وولنگاری می شود وتنها حجاب نیست بلکه سعید چشم چران ... اهل نماز نیز نشان داده می شود آیا این بی حرمتی به نماز نیست
واین راهم باید دید که جوان ونوجوان منتظر نتیجه نهایی داستان نمی ماند بلکه اواز لحظه ها متاثر می شود لحظه هایی که رابطه نامشروع به اونشان داده می شود وچه بسا آموزش نیز می گیرد
جمله جوانی چند شب پیش هنگام پخش این سریال برایم جالب بود که می گفت این ها حیای جوانان را از بین می برند وخود مهاجم فرهنگی هستند نیازی به تهاجم فرهنگی دشمن نیست
شعبان که می آید یاد یکی بیشتر در دل دردمندان می طپد شعبان که می شود جای خالی یکی که امتی است بیشتر حس می شود
شعبان فریاد از دست عصیان در عصر خسران انسان است اگر به آیه های قرآن یقین داشتیم اگر با کثرت گناه معنی عصمت
از ذهن وقلبمان نرفته بود اگر به غفلت وغرور غربی گرفتار نبودیم اگر در درون وبیرون دنبال انسان می گشتیم اگر نبود حضور در
زندگی زنگ زده مان را حس می کردیم آن وقت برای نجات از خسران سر بر خاک تضرع ودل به صاحب عصر می دادیم
آن وقت در هجمه گناه آسوده نمی نشستیم وعصمت زمان را به یاری می طلبیدیم آن وقت از غم غریبی خود وغیبت شاهد زمان
شب وروز نداشتیم ولی چه سود که ما هم ما به عصیان وخسران خو گرفته ایم از ظهور زشتی از شیوع آلودگی عاصی وشاکی
نمی شویم به عادات زمانه عادت کرده ایم ودردی حس نمی کنیم تا درمانگری جستجو کنیم در زینت های ظاهری غرق گشته ایم
وظلمتی نمی بینیم تا در پی نوری باشیم جمله معروفی است که منتظر مصلح باید صالح باشد وباید افزود منتظر مصلح باید منتظر باشد
آن که از آنچه که هست ناراضی وناشکیب است حس انتظار دارد وآن که در زمین وزمان حس غریبی می کند در انتظار آشنا ست
وآیا ماچنین هستیم ؟علی فرمود مهدی در زمان خود غریب است مثل اسلام ( خطبه 181 نهج البلاغه ) وبی شک منتظران مهدی نیز غریب ودردمند هستند