بهار تکرارشدی بسیار
ففط تکرار
برای یکبار
بگذر ازاین بسیار
اززمستان دلم ببر
سردی پندار
بهار بسیار
برطبیعت بودی مادر
برای یکبار
تیمارکن این دل بیما ر
می آیی ای بهار شادمانی آمدنت خوش ای امید آسمانی
ولی من هنوز نکرده ام خانه تکانی قلب من یخ زده در روز ی زمستانی
سردی خزان خزیده درخاطر زردی پاییز نرفته از خاطر
آفتاب تواز پس انجماد جان مگر برمی آید ای انبساط جان