1-شریعتی از جمله روشنفکران دینی تاثیر گذار درفرهنگ وسیاست واجتماع معاصراست شریعتی کارخودرا از دبیرستان های مشهد آغاز کرد وبعد به دعوت شهید مطهری به تهران وحسینیه ارشاد که آن زمان کانون نشر اندیشه های دینی بود آمد ودر دهه های 40 و50 سخنرانی ها ونوشته های پرشور او غذای فکری بسیاری از جوانان ودانشگاهیان بود شریعتی علاوه بر کار فکری وفرهنگی فعالیت سیاسی نیز داشت وهمین باعث شد که طعم زندان شاه رانیز بچشد وبالاخره در سال 56در سفری وبلکه مهاجرتی که به فرانسه داشت به طرز مشکوک جان باخت ودرآن زمان انقلابیون اذعان داشتند که شریعتی به دست ساواک به شهادت رسید ه است
2-اندیشه های شریعتی از چند جهت قابل بررسی است او هم استاد جامعه شناسی بود هم تاریخ خوانده بود وهم با منابع ومتون دینی آشنا بود والبته ازهمه مهم تر روحی درد مند وپرسشگر داشت ازمیان وجوه مختلف فکری شریعتی توجه او به دین ونوعی تلاش برای احیاءدین در دوره معاصر ازهمه برجسته تراست شریعتی از خمود ورکود فکری دین اسلام وتشیع زجر می کشید ومعتقد بود که عناصر زیادی در دین هست که با احیاء انها می توان در پناه دین دنیای عزتمندانه داشت لذا به مولفه هایی چون شهادت ،جهاد ،امربه معروف ونهی از منکر، امامت وامت تکیه می کرد وبا الهام ازامام حسین وزینب به نوعی شیعه را به بازگشت به فرهنگ متروک افتاده خود می خواند ودر این میان انتقادات وبلکه منازعات جدی با برخی سنتیون داشت او از تشیع صفوی می نالید که خون راتریاک می کند وبه تشیع علوی می خواند که حیات به رگ افسرده جامعه می دمد
3-توجه شریعتی به بعد اجتماعی ودنیوی دین درکنار برکاتی که داشت که کمترین آن دعوت به قیام علیه استبداد زمان خود بود اما از افات نیز مصون نبود تکیه افراطی بر بعد اجتماعی ودنیوی دین به طور طبیعی نوعی قداست زدایی را به دنبال داشت وهمین طور غفلت از اخرت ومعاد شریعتی می گفت دینی که به درد دنیا نخورد به درد اخرت نخواهد خورد ودرست می گفت ولی این راهم باید گفت که دینی که به درد اخرت نخورد به درد دنیا نخواهد خورد البته تلاش شریعتی در زمانه مغفول افتادگی بعد اجتماعی دین بود اما به هرحال نوعی شتاب زدگی یا تنگی مجال فرصت نگاه همه بعدی به دین رااز شریعتی گرفت
4- شریعتی با همه ضعفها وقوت هایش یک دردمند یک مصلح یک دیندارویک زمان شناس بود وسهم بزرگی در بیداری نسل خود وپس از آن نه تنها درایران بلکه در جهان اسلام داشت ولی متاسفانه در دهه هفتاد برخی به اصطلاح خود با افشاگری خواستند چهره اورا مکدر سازند وشریعتی از اولین قربانیان جریان افشاگری کور وبی منطق بود که بعدها به خاطر سکوت دربرابراین جریان دامنه ان تا شخصیت های برجسته سیاسی نظام نیز رسید و فضای بی اعتمادی وبی اخلاقی ونخبه کشی را درجامعه به وجود آورد واین جریان هم درحق نخبگان ودلسوزان جامعه ظلم کرد وهم راه نقد عقلانی ومنصفانه اندیشه ها واشخاص را مسدود ومخروب کرد