فاطمه(س) درآغاز خطبه ابتدا گوشه ای از حکمت الهی وعلم لدنی خود را در تفسیر قرآن واحکام اسلام را به مردم می نمایاند تا بدانند که فاطمه نه از موضع تعصب همسری بلکه به عنوان عالم به سنت وحکم الهی از علی وفدک دفاع می کند
(ای مردم مسلمان؛ خداوند تبارک و تعالی ایمان را موجب پاکی شما از شرک قرار داد و نماز را برای دوری از تکبر ،و زکات را باعث طهارت روح و فزونی در روزی ،و روزه را برای پایداری اخلاص ،و حج را موجب استواری دین ،و عدل را برای تقویت دلها، و پیروی از ما اهل بیت را موجب نظم ملتها، و پیشوائی ما را برای امان از تفرقه ،و جهاد را موجب عزت اسلام، متین کرد .
و چنین مقدر فرمود که صبر موجب استحقاق پاداش ،و امر به معروف مصلحت اندیشی برای همگان ،و نیکی به پدر و مادر سپری از خشم پروردگار، و صله رحم موجب زیاد شدن عمر،و قصاص موجب جلوگیری از خونریزیها گردد ،و وفای به نذر سبب بخشش باشد ،و و کامل کردن ترازوها موجب عدم زیان ،و نهی از آشامیدن شراب برای پاکی از پلیدی، و دوری از تهمت ناروای جنسی پردهای برای جلوگیری از لعن، و ترک دزدی موجب حفظ عفت جامعه شود.
و خداوند شرک را حرام فرمود تا در ربوبیت او اخلاص باشد؛« فاتقوالله حق تقاته» پس آنگونه که شایسته است تقوای الهی را پیشه خود کنید و جز در حال مسلمانی از دنیا نروید و در اوامر و نواهی الهی اطاعت کنید زیرا فقط بندگان عالم از خداوند خوف دارند)فاطمه(س) آنگاه به افشاگری وبیان حقا یق می پردازد وحجت بالغه خداوند می شود درجدا کردن حق از باطل ونمایاندن فریب شیطان وابلیس ومصباح هدایتی میشود درشب ظلمانی فتنه وفریب برای همه زمان ها وجان ها تا در پیچ دشوار تاریخ راه مستقیم را گم نکنندواگر پیامبر نیست تا از ضلالت امت جلوگیری کند اما دخت بهشتی او هست تا راه بهشت را از جهنم برای انسان آشکار سازد ولذا خطبه فدک نه فقط برای مهاجر وانصار که برای همیشه تاریخ است در تمییز حق از باطل اگر فریاد فاطمه نبود شناخت فتنه از حقیقت دروغ از صداقت برای همیشه دشوار می شد واین که این همه فاطمه ارزش وارج ومقام در نزد پیامبر وخداوند می یابد از همین روست که در زمانه قحطی مروت ووفاوصداقت وتنها شدن امام وپشت کردت امت یک تنه امت علی می شود وابراهیم وار بربت وبت پرستان به ظاهر مسلمان می خروشد وبه جان آتش نمرود زمان را می خرد(پس هنگامی که خداوند برای پیامبرش، خانه پیامبران و جایگاه برگزیده برگزیدگانش را انتخاب کرد در بین شما کینه و نفاق آشکار و جامه دین فرسوده گشت، افراد گمراه خموش به نطق آمدند و فرومایگان پست به صحنه درآمده، سرکردگان تبهکار نعره کشیدند و در میدانها جولان دادند.
شیطان سرش را از گریبان برآورد و شما را به سوی خود فرا خواند و شما را اجابت کننده دعوت خود یافت که گول او را خوردهاید. سپس در آزمایش خود، شما را بیوزن و ناچیز دید و چون تحریکتان کرد و به خشم آمدید و بر غیر شتر خود داغ زدید (شتر دیگران را به نام خودتان غصب کردید) و به آبشخور دیگری وارد شدید! بله.
هنوز چیزی از رحلت رسول خدا نگذشته بود و زخم و جراحت فقدان او هنوز به هم نیامده و بهبود نیافته بود، بلکه هنوز جسد رسول خدا دفن نشده بود که شما از ترس اینکه فتنهای به پا شود شتاب کردید و خلافت را ربودید. آگاه باشید که با این عمل در فتنه و آشوب سقوط کرده و جهنم را که بر کافران احاطه دارد برای خود برگزیدید.)
و فریاد فاطمه این شاهد پیامبر وشهید علی نشانه همیشگی شاهراه حقیقت می شود ونور زهراءاز ورای ظلمت زمین وزمان قبله حقیقت را به انسان جویای حق نشان می دهد
تا در غوغاسالاری مغضوبین وجهالت اندوزی ضالین ،صراط مستقیم محمدی گم نشود واین جاست که فاطمه عینیت صراط مستقیم دین و نماز وبندگی خدا می شود
( پس شما چرا بعد از روشنی راه بیراهه رفتید و چرا حق را پنهان کردید، بعد از اینکه اٌشکار شده بود و چرا عقب گرد کردید و بعد از ایمان مشرک شدید. آیا شما با مردمی که پیمان خود را شکسته و برای بیرون کردن پیامبر تصمیم گرفتهاند، نمیجنگید با آنکه آنها اول جنگ را شروع کردهاند؟
آیا از آنان میترسید در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسید اگر ایمان آورده باشید؟ (یعنی چرا وقتی این گروه غاصب خلافت، پیمان خود را شکستند و به عهدی که درباره امیرالمومنین (علیه السلام) با رسول خدا داشتند وفا نکردند، شما با آنها نمیجنگید و از امیرالمومنین دفاع نمیکنید؟)
آگاه باشید من شما را چنین میبینم که به رفاه طلبی و زندگی راحت متمایل گشته و آن کس که برای زمامداری سزاوار است دور ساخته و به راحتی و آسایش روی آورده و خود را از ضیق و تنگی نجات دادهاید.
پس آنچه را که فرا گرفته بودید کنار گذاشته و آنچه آشامیدنش آسان بود، بیرون ریختید. پس اگر شما و تمامی کسانی که در روی زمین زندگی میکنند کافر شوند،بدانید که خداوند بینیاز و ستوده است.)
وخشم وبغض فاطمه فرقان حق وباطل برای انسان است تا در پیشگاه الهی عذری برای جهل وفریب وگمراهیش نداشته باشد که اگر پیامبر نبود اگر شاهدان لال وکر گشته بودند اگر علی را دست وزبان بسته بودند
اگر شر وشمشیر و شنائت حکم می راند اگر جماعت میل به جهالت یافته بود اگر ترس بود و طمع وحقد و حسد اگر همه این ها بود اما فاطمه هم بود فطرت زنده و مانا فاطمه هم بود غیرت بی همتای الهی و فاطمه بود شاهد و شهید و حجت کبرای الهی
(آگاه باشید آنچه را گفتم با آگاهی نسبت به شما است که شما انگیزه یاری ندارید و نیرنگ و فریب، دلهایتان را فرا گرفته است؛ ولیکن این سخنان خروشی بود که از جان برآمد و آهی بود که از خشم برخاست، کاسه صبر لبریز، و عقدههای سینه باز و حجت بر شما تمام شد.
پس این شما و این شتر خلافت! لجامش را محکم بگیرید و بتازید. اما بدانید پشتش زخمی و پایش لنگ و عار و ننگش همیشگی است. نشان خشم الهی بر آن خورده و عیبش ابدی است.
خلافتی که به آتش برافروخته الهی پیوسته، آتشی که بر دلها احاطه کند؛ در حالی که کلیه اعمال شما در پیش چشم پروردگار است و به زودی ستمگران خواهند دانست که در چه جایگاهی رجوع میکنند.
من دختر پیامبر شمایم که شما را از عذاب سخت آینده بیم داد. پس هر چه میخواهید بکنید. ما هم کار خودمان را میکنیم و منتظر باشید که ما هم منتظریم)