سفارش تبلیغ
صبا ویژن

                                                                       

در یاد خدا و آخرت و مرگ

پسرم! همانا تو را به ترس از خدا سفارش مى‏کنم که پیوسته در فرمان او باشى، و دلت را با یاد خدا زنده کنى، و به ریسمان او چنگ زنى، چه وسیله‏اى مطمئن‏تر از رابطه تو با خداست؟ اگر سر رشته آن را در دست گیرى.
دلت را با اندرز نیکو زنده کن، هواى نفس را با بى اعتنایى به حرام بمیران، جان را با یقین نیرومند کن، و با نور حکمت روشنائى بخش، و با یاد مرگ آرام کن، به نابودى از او اعتراف گیر، و با بررسى تحولات ناگوار دنیا به او آگاهى بخش، و از دگرگونى روزگار، و زشتى‏هاى گردش شب و روز او را بترسان، تاریخ گذشتگان را بر او بنما، و آنچه که بر سر پیشینیان آمده است به یادش آور. در دیار و آثار ویران رفتگان گردش کن، و بیندیش که آنها چه کردند؟
از کجا کوچ کرده، و در کجا فرود آمدند؟
از جمع دوستان جدا شده و به دیار غربت سفر کردند، گویا زمانى نمى‏گذرد که تو هم یکى از آنانى! پس جایگاه آینده را آباد کن، آخرت را به دنیا مفروش، و آنچه نمى‏دانى مگو، و آنچه بر تو لازم نیست بر زبان نیاور، و در جادّه‏اى که از گمراهى آن مى‏ترسى قدم مگذار، زیرا خوددارى به هنگام سرگردانى و گمراهى، بهتر از سقوط در تباهى‏هاست.
 پسرم! در وصیّت من درست بیندیش، بدان که در اختیار دارنده مرگ همان است که زندگى در دست او، و پدید آورنده موجودات است، همو مى‏میراند، و نابود کننده همان است که دوباره زنده مى‏کند، و آن که بیمار مى‏کند شفا نیز مى‏دهد، بدان که دنیا
جاودانه نیست، و آنگونه که خدا خواسته است برقرار است، از عطا کردن نعمت‏ها، و انواع آزمایش‏ها، و پاداش دادن در معاد، و یا آنچه را که او خواسته است و تو نمى‏دانى.


درمواجه با شبهات

اگر در باره جهان، و تحوّلات روزگار مشکلى براى تو پدید آمد آن را به عدم آگاهى ارتباط ده، زیرا تو ابتدا با ناآگاهى متولّد شدى و سپس علوم را فرا گرفتى، و چه بسیار است آنچه را که نمى‏دانى و خدا مى‏داند، که اندیشه‏ات سرگردان، و بینش تو در آن راه ندارد، سپس آنها را مى‏شناسى.

در ار تباط با مردم 


 اى پسرم! نفس خود را میزان میان خود و دیگران قرار ده، پس آنچه را که براى خود دوست دارى براى دیگران نیز دوست بدار، و آنچه را که براى خود نمى‏پسندى، براى دیگران مپسند، ستم روا مدار، آنگونه که دوست ندارى به تو ستم شود، نیکوکار باش، آنگونه که دوست دارى به تو نیکى کنند، و آنچه را که براى دیگران زشت مى‏دارى براى خود نیز زشت بشمار، و چیزى را براى مردم رضایت بده که براى خود مى‏پسندى، آنچه نمى‏دانى نگو، گر چه آنچه را مى‏دانى اندک است، آنچه را دوست ندارى به تو
نسبت دهند، در باره دیگران مگو، بدان که خود بزرگ بینى و غرور، مخالف راستى، و آفت عقل است، نهایت کوشش را در زندگى داشته باش، و در فکر ذخیره سازى براى دیگران مباش، آنگاه که به راه راست هدایت شدى، در برابر پروردگارت از هر فروتنى خاضع‏تر باش.

نهج البلاغه نامه 31 ترجمه دشتی






تاریخ : دوشنبه 91/3/15 | 8:30 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()
.: Weblog Themes By SlideTheme :.