1- قرآن کتاب تشریع است وطبیعت وانسان کتاب تکوین به بیان دیگر هریک از طبیعت وانسان وقرآن جلوه هایی ازوجود الهی هستند واشتراکات فراوان بین این دونوع آیات وجود دارد آیات عینی وآیات لفظی وکتبی وهمان طور که خداوند در آیات تکوین وطیبعت عناصر اصلی وارکان زمین را درخفاء وباطن قرارداده است مثل معادن وذخایر زمینی همین طور معادن معرفت الهی یعنی ائمه علیهم السلام درظاهر به صراحت از آنها نامی نیست در خلقت انسان نیز چنین است در وجودآدمی آنچه که از اهمیت بیشتر وحیاتی تر برخوردار است در جسم آدمی ظاهر نیست مثل قلب که در ظاهر دیده نمی شود البته نشانه های آن در جسم پیداست همین طور است وجود مبارک امام که قلب قرآن است ونشانه های بسیارازآن در قرآن امده ولی نام ایشان صراحتا مطرح نشده است واین کاملا مطابق آیات تکوین وخلقت است اقتضای مقام وجودی ایشان نوعی درباطن بودن است مثل اقتضای روح نسبت به بدن
2- گویا اقتضای رحمانیت الهی بر نوعی رازداری درباره نام امامان است درواقع خداوند می دانست که بسیاری تاب تحمل ولایت امامان راندارند واز پذیرش آن سر می زنند حال اگر به صراحت تمام دراین باره سخن می گفت حجت بالغه تمام می شد وامت عاصی به سرعت مستحق عذاب می گشت وگویا رحمانیت الهی برای حتمیت وقطعیت نیافتن عذاب دنیوی رازدارانه دراین باره سخن گفته است چنان که وقتی حضرت عیسی از خداوند مائده الهی خواست خداوند فرمود بعد از نزول مائده اگر ناسپاسی کنید به عذاب سخت گرفتار می شوید
قالَ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَکُونُ لَنا عیداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آیَةً مِنْکَ وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّازِقینَ (مائده /114)عیسىِ مریم گفت: بارالها، اى پروردگار ما، تو بر ما از آسمان مائدهاى فرست تا (این روز) براى ما و کسانى که پس از ما آیند روز عید مبارکى گردد و آیت و حجّتى از جانب تو براى ما باشد، و ما را روزى ده، که تو بهترین روزى دهندگانى.
قالَ اللَّهُ إِنِّی مُنَزِّلُها عَلَیْکُمْ فَمَنْ یَکْفُرْ بَعْدُ مِنْکُمْ فَإِنِّی أُعَذِّبُهُ عَذاباً لا أُعَذِّبُهُ أَحَداً مِنَ الْعالَمینَ (115/مائده )
خدا گفت: من آن مائده را براى شما مىفرستم، ولى هر که بعد از نزول مائده کافر شود وى را عذابى کنم که هیچ یک از جهانیان را چنان عذاب نکنم.
در واقع وقتی نعمت الهی تمام واشکار می شود ناسپاسی دربرابرآن عقوبت سخت ونزدیک خواهد داشت
3- نسبت ائمه در معارف دین مثل نسبت عدالت با سایر اوصاف الهی است همان طور که خداوند از بسیاری از اسماء خو.د در قرآن سخن گفته است از علم ،قدرت ،خلاقیت ،وغیره اما از عدالت سخنی نگفته است وآن را صراحتا به عنوان اسم وصفت نیاورده فرضا الله عادل نداریم چون عدالت به نوعی گوهر همه اسماء است ودرواقع اسماء دیگر هریک نشانه وآیت عدالت هستند همین طور است ائمه که گوهر اسماء عینی الهی هستند وسایر اسماء در نسبت ّا آنها فهمیده می شوند.