خداوند متعال با نیروی عقل قدرت اندیشیدن به انسان عطا کرده است واو با اندیشه می تواند رابطه بین اشیاء وموجودات عالم باهم وتفاوت های آنها را بایکدیگر بشناسد قدرت اندیشیدن مهم ترین ممیز انسان وحیوان است وبا اندیشه است که شناخت ومعرفت حاصل می شود وهرچه این نیرو کاملتر شود شناخت ما به خود وجهان دقیق تر وشفاف تر خواهد شد.
در پرتو همین نیروی اندیشه است که کودک می آموزد سخن گفتن را یعنی می آموزد چگونه به وسیله کلمات مقصود خود را بفهماند ونیت باطنی خود رابرای دیگران آشکارکند ودرمرتبه بالاتر از سخن گفتن نعمت دیگری که خداوند به انسان عطا کرده است که قدرت نوشتن است .
بنابراین خداوند متعال با عنایت ویژه به انسان به او سه نیروی خلاق داده است، یکی خلق اندیشه و دوم خلق لفظ و سوم خلق کلمه ،وابزار اولی عقل و دو می زبان و سومی قلم است و چون قلم آشکارکننده دو نیروی سابق عقل و زبان است کاملتر از هردو نیروی عقل و زبان است چراکه با قلم هم اندیشه به کار می افتد و ظاهر می شود و هم کارکرد زبان حاصل می گردد.
لذا خداوند متعال در قرآن کریم قسم به قلم یاد کرده است( نون والقلم ومایسطرون) وتعلیم خود به انسان را از طریق قلم می داند( علم بالقلم)(علم الانسان مالم یعلم )بنابراین قلم وقدرت نوشتن نعمت تامه وکامل الهی به بشر است .
وآغاز مدرسه آغاز آشنایی با نعمت قلم ونوشتن است و معلم کسی است که مارا بادر کسب این فضلت مهم یاری می کند ازاین روست که این همه قداست دارد، عجایب قلم ونوشتن هم بسیار است از طرفی مثل اندیشه درسکوت رخ می دهد و ازسویی مثل زبان ظاهر وآشکار است در واقع قلم ظهور زبان وسکوت اندیشه را باهم دارد وجامع هردو ست .
دیگر ویژگی قلم آن است که اندیشه وسخن را ثابت و ماندگار می کند.اگر قلم نبود بسیاری از اندیشه ها وگفتارها در بدو تولد از بین می رفت و تمام می شد اما قلم به آنها جاودانگی بخشیده است ،امروز اندیشمندان وعالمان قرن های گذشته نیستند اما به برکت قلم اندیشه وحرف هایشان باقی است .
پس قلم این مهم ترین و پربرکت ترین نعمت الهی را که هم تجلی بخش اندیشه و هم انتقال دهنده آن و هم حیات و بقاء دهنده بدان است را پاس بداریم .