از معایب هنر جدید دور افتادن آن از حکمت واخلاق است در سنت ما علم وهنر وحتی ورزش همه در گوهر وباطن رجوع به حکمت عملی واخلاق داشت لذا علم بدون عمل، اندیشه بدون معرفت ، هنر بدون حکمت و ورزش وقهرمانی بدون پهلوانی وجوانمردی معنی نداشت واین ها درکنار هم بودند ،
اما متاسفانه در عصر جدید این جدایی ها رخ داده است وعلم از عمل ومعنی، اندیشه از معرفت وایمان ،وهنر از حکمت و پند واندرز، وقهرمانی از پهلوانی ومردانگی فاصله گرفته اند .وازجمله در هنر به شدت از اخلاق دور گشته ایم
یکی از این هنرها هنر نمایش است هنر نمایش و فیلم اگر به درستی اجرا شود می توانداز سویی ارائه دهنده صورت زندگی انسانی و متعالی واز سوی دیگر آینه نشان دهنده عیوب وزشتی های موجود در اجتماع باشدکه هم می تواند نشان دهد که چگونه باید زندگی کرد ؟وهم می تواند بگوید که چگونه زندگی می کنیم وچه نواقصی در زندگی داریم .
والبته مهم ترین ژانری که در بخش دوم یعنی نمایاندن عیوب اخلاقی جامعه می تواند نقش ایفا کند طنز است ،طنز صحیح در واقع زشتی های رفتار وگفتار مارابازبان خاص خود به بهترین وجه می تواند ارائه دهد
اما متاسفانه در نمایش ها و برنامه های سیما طنز حکیمانه وآموزنده جای خود رابه لودگی وتمسخر داده است که خود یک ضد ارزش وامر غیر اخلاقی است به عنوان مثال در برنامه (خنده بازار) با آنکه گاه به جا به بیان مشکلات جامعه می پردازد.
اما غالبا گرفتار نوعی لودگی ومضحکه وتمسخر است این که برخی افراد که در جامعه شناخته شده هستند در مقابل میلیون ها بیننده به تمسخر گرفته شوند وبه گونه ای برنامه اجرا شود که مصداق خاص آن کاملا برای مخاطب روشن باشد و به جای نقد یک فکر یا کردار به مسخره کردن یک شخص خاص پرداخته شود.چه هدفی دنبال می شود ؟
این روش نه تنها با هنر دینی وطنز حقیقی فاصله ها دارد بلکه خود بزرگترین گناه است که می خواهیم با خرد کردن وله کردن یک شخص دیگران را بخندانیم در واقع به نظر می رسد گاه برنامه سازان برای رسیدن به اهداف خود وسیله را توجیه می کنند و برای شاد کردن ظاهری ولحظه ای عده ای شخصیت و حرمت انسان دیگری را لگدکوب می کنند .
و طنزی که بناست غیرمستقیم به ترمیم واصلاح رفتار واخلاق جامعه کمک کند خود ترویج گر ضد ارزشها ورذائلی چون استهزاء وتمسخر وپرده دری وتهمت وافترا می گردد .