چند روز پیش فایل صوتی منتسب به مهدی هاشمی در اینترنت منتشر شد که برخی طرفداران جریان انحرافی وبرخی سایت ها با شور وشوق آن را منتشرساختند درباره این فایل وانتشار آن چند نکته قابل تامل است.
1- نویسنده از آن جا که شناخت دقیق از شخص مهدی هاشمی ندارد درباره خود او کارها واتهاماتش نفیا واثباتا نظری ندارد اما از جهت انتساب مهدی به آقای هاشمی این ماجرا را بررسی می کند.
اولین موضوع مورد توجه دراین ماجرا اتحاد دو جریانی که از مدتها پیش پیوند نامریی با هم داشتند ولی در ظاهر دشمن همدیگر نشان داده می شدند دراین ماجرا پیداست، پیوند جریان انحرافی وجریان به اصطلاح اصلاح طلب افراطی که از نقاط مهم پیوند این دو گروه دشمنی با آقای هاشمی بود ه است.
جبهه مشارکت وامثال گنجی فراری که در طیف اصلاح طلبان برانداز قرار می گیرند اولین کسانی بودند که حمله مستقیم ومفصلی را علیه آقای هاشمی تدارک دیدند ودراین مسیر از هیچ کوشش وتلاشی فرو گذار نکردند.
وهمین خط بعدها توسط جریان انحرافی در مناظرات انتخاباتی وبعد از آن شدیرتر وکاملتر ادامه یافت وامروز نیز کاریکاتوریستی متعلق به اصلاحات طلبان برانداز آتش بیار معرکه ای شده که جریان انحرافی را سر ذوق وشوق آورد ه است.
واین مساله نشان می دهد که جنگ ونزاع های بین این دو گروه بیشتر زرگری است واهداف مشترک وشاید همکاریهای مشترک وپشت پرده بین این دوطیف وجود دارد.
2-در آیه شریفه فرمود( ان جاءکم فاسق بنبا فتبینوا) یعنی وقتی فرد فاسقی خبری راوگزارشی داد بدون تحقیق نپذیرید ودرباره صحت وسقم آن تحقیق کنید سئوالی که از برخی باید کرد این که چگونه است که فردی فراری وضد انقلاب که سوابقش روشن است به عنوان سند ودلیل قرار گرفته است.
همین کاریکاتور زمانی از طرف برخی از اصول گرایان به ارتداد متهم شد حال چگونه شده که یکباره منبع موثق خبری برای برخی گشته است ؟
3-افزایش محبوبیت آقای هاشمی در کشور به معنای بازگشت اعتدال وعقلانیت به صحنه سیاسی است وهر طیفی که از عقلانیت متعهد می ترسد ومنافعش با آن در خطر می افتد قطعا راضی به چنین فضایی نیست.
لذا دو سر جریان تخریب گر آقای هاشمی یعنی اصلاح طلبان برانداز وجریان انحرافی که هردو در حضور روحیه اعتدال وعقلانیت دینی ومتعهد آسیب می بینند گویا تدارک ماجرایی دیگر را داده اند تا مانع از حضور آقای هاشمی در جامعه شوند
که می داننداگر نقش ایشان در کشور وسیاست ها پرنگ شود اولین کسانی که آسیب خواهند دید همین دوگروه است که یکی ساز ملیت وایرانیت ومکتب ایرانی را کوک کرده برای حذف اسلام فقاهتی ودیگری ندای جامعه جهانی ودموکراسی ولیبرالیسم را سر داده تا اسلام سیاسی واسلام ناب محمدی را تضعیف کند.
هرد و جریان با اسلام اجتهادی وعقلانی ومدبرانه مخالفند ویکی به دنبال ملیت وکوروش مسلکی است ودیگری دموکراسی افسار گسیخته وتحت نفوذ وسیطره قدرت های جهانی را می خواهد وهر دو گروه به درستی دریافته اند که یاران صدیق وراستین خمینی کبیر چون هاشمی و رهبری مانع تحقق خواسته های انها هستند.
وچه چیزی بهتر از ایجاد اختلاف ویا القای اختلاف وتضاد بین این دو استوانه انقلاب وملتزم به راه وروش امام خمینی می تواند آنها را درپیشبرد مقاصدشان یاری کند؟
دوباره متذکر می شوم که بنده به هیچ عنوان مدافع مهدی هاشمی نیستم وتحلیل خود را بر اساس موضوع اصلی ماجرا که تخریب شخص آقای هاشمی است ارائه نمودم