درشب شهادت امام حسن عسگری علیه السلام دل وجان به کلمات نورانی وحکمت های متعالی و نکات الهام بخشی از سیره آن حضرت می سپاریم ودرس دین و زندگی می آموزیم
خدای مادر
در تفسیر امام حسن عسگرى علیه السلام آمده که: آیا مىدانى خداوند به موسى چه فرمود؟ خداوند به موسى فرمود: اى موسى، آیا مىدانى من چقدر به تو ترحم نمودهام؟ موسى گفت: تو از مادرم به من مهربانترى.
خداوند فرمود: موسى مادرت در اثر فضل من بر تو ترحم مىکرد. من بودم که او را بر تو مهربان ساختم و قلب او را پاک نمودم، تا او تو را پاک تربیت کند. اگر من این کارها را با وى نمىکردم او با زنان دیگر فرق نداشت.
بعد هم خداوند فرمود: اى موسى، مىدانى اگر بندهاى از بندگان من گناهش چنان بزرگ باشد که به آسمانها برسد، اگر به سوى من بیاید او را مىبخشم و این کار برایم مهم نیست
ذکر نعمت
شهید ثانى رحمه اللَّه در کتاب منیة المرید از تفسیر امام حسن عسگرى علیه السلام از امام سجاد علیه السلام نقل کرده که حضرت فرمود: خداوند به موسى علیه السلام وحى کرد: اى موسى، مرا در نظر مخلوقاتم محبوب کن و آنها را هم در نزد من محبوب نما.
موسى علیه السلام فرمود: خداوندا، چگونه مىتوانم این کار را بکنم؟ خداوند فرمود:نعمتها و عنایتهایى که به آنها دادهام، برایشان بشمار تا مرا دوست بدارند. تا از در من مأیوس برنگردند و یا گمراه نشوند. اگر این کارها را بکنى ثوابش بیشتر از یک سال مىباشد که روزهایش را روزه بگیرى و شبهایش را نماز بخوانى.
منفورترین خلق
بدانید که منفورترین مردم در نزد من کسى است که خود را شبیه من بکند و ادعاى خداوندى نماید و بعد از این کار منفورترین مردم در نزد من کسیست که خود را شبیه پیامبر بداند و ادعاى پیامبرى بکند
و بعد از آن هم دشمنترین کس در نزد من کسى است که خود را مانند على وصى پیامبر بکند و شرف و مقام او را مدعى باشد و منفورترین اشخاص در نزد من پس از آن اشخاص بالا کسانى هستند که به آنان در این ادعاها کمک نمایند.
و بعد از اینها منفورترین اشخاص در نزد من کسانى هستند که به اعمال آن اشخاص راضى باشند، اگر چه به آنها کمک هم نکنند
هدایت یک فیلسوف
اسحاق کندى،به سبک فلاسفه کتابى در ردّ قرآن نوشت، چون این خبر به گوش امام عسکرى (ع) رسید، یکى از شاگردان کندى را فرا خواند و به او فرمود: به نزد کندى برو و با او انس بگیر و در کارى که پیش گرفته او را یارى کن،
چون میان شما دوستى واقع شد، به او بگو مىخواهم از شما پرسشى بکنم، اگر متکلّمى با این قرآن پیش شما بیاید و بپرسد آیا جایز است که خداوند از آن سخنى که در قرآن فرموده، معنایى جز آنکه تو اندیشیدهاى و بدان رفتهاى، اراده کرده باشد؟
چون او مردى خردمند و صاحب اندیشه است به تو خواهد گفت: آرى جایز است، پس چون به تو این پاسخ را داد، به او بگو: از کجا مىدانى شاید آنچه خداوند اراده فرموده غیر از آن معنایى باشد که تو فهمیدهاى و آن را مراد خداوند پنداشتهاى
. شاگرد به نزد کندى رفت و مطابق دستور امام رفتارى کرد و این گفتگو را با کندى انجام داد، این سخن در کندى موثر افتاد، چون مردى باهوش و فهیم بود و دانست که به مجرّد احتمال، استدلال باطل مىشود
و مىدانست که اگر این سخن میان شاگردانش شیوع یابد دیگر کسى اندیشههاى او را نمىپذیرد و با انتشار چنین کتابى تنها به کوتاه نظرى خود حکم داده است، لذا از تألیف کتاب دست کشید و آنچه را قبلا نوشته بود از بین برد،
امّا از آن شاگرد پرسید: تو را سوگند مىدهم به من بگویى این سؤال از کجا برایت پیدا شد، شاگرد گفت: بر قلبم عارض شد! کندى گفت: هرگز! کسى مثل تو نمىتواند چنین مطالبى را مطرح کند، شاگرد گفت: امام حسن عسکرى (ع) این سخن را به من تعلیم نمود، کندى گفت: آرى چنین سخنانى تنها از ناحیه این خاندان ظهور کرده است.
.قصص الأنبیاء(قصص قرآن)، ص: 850
توصیه های امام حسن عسگری(ع) به شیعیان
از خدا بپرهیزید و زینت ما باشید، نه مایه زشتى و ننگ ما.
- تا آنجا که تحمّل دارى، خواهش و سؤال مکن، زیرا براى هر روزى رزق جدید است- براى مدارا و احتیاط اندازهاى است که هر گاه از آن بیشتر شود، جبن و ترس است.
- بهرهها و نصیبها را مراتبى است، پس براى چیدن میوهاى که نرسیده است عجله مکن، چرا که در وقت مناسب آن را بدست خواهى آورد.
- بهترین برادران تو کسى است که گناهت را فراموش کرده و نیکى تو را به خویش یاد آورد.
- زیبایى چهره جمال برون است و زیبایى عقل جمال درون است.
- قلب احمق در دهان اوست و دهان حکیم در قلب او.
- هیچ بلایى نیست مگر اینکه براى خدا در پیرامون آن نعمتى است.
- پلیدیها در خانهاى قرار داده شده که دروغ کلید آن است.
- پارساترین مردم کسى است که در برخورد با امور شبههناک باز ایستد.
- مؤمن براى مؤمن برکت است و بر کافر حجّت.
- دوست نادان، مایه رنج است.
- آن کس به قیامت اعتقاد داشته باشد، به وعدههاى خود وفا مىکند.
- هر کس ما اهل بیت را دوست ندارد، منافق است.
- تقدیرهاى غالب با کشمکش دفع نگردند و ارزاق نوشته شده را با آز نمىتوان به دست آورد و با امساک نمىتوان آن را دفع کرد.