از جمله موضوعات مهم ومطرح درباب امربه معروف نسبت امربه معروف با آزادی است گرچه بحث آزادی ونسبت آن با شئون ایمان ودین داری ازجمله امربه معروف داری ا بعاد و شاخه های مختلف و گسترده ای است و بحث مبسوطی را می طلبد.
اما دراین نوشته تلاش می شود به این سئوال پاسخ داده شود که آیا امربه معروف آزادی انسان را نفی می کند یا نه؟ و ما معتقدیم که امر به معروف نه تنها منافی آزادی نیست بلکه رشد دهنده وتعالی بخش به آزادی است برای رسیدن به این جواب ابتدا مقدماتی را مطرح می کنیم تا به جواب نهایی برسیم .
نکته اول این که آزادی امری فطری است که هر فردی در درون خود در ک می کند و اصل آن را مطلوب می یابد وگرایش به آن دارد واین خواسته فطری در اسلام که دین انسانی و فطری است محترم و مطلوب وموهبت وخواسته الهی بر شمرده شده است.
علی علیه السلام فرمود( لاتکن عبد غیرک وقد جعلک الله حرا ،بنده دیگری مباش که خداوند تورا آزاد آفریده است . نهج البلاغه نامه 31) و در حدیث دیگر آمده است ( الناس کلهم احرار مردم همه آزاد آفریده شده اند کافی ج 6/ص195)
خداوند مارا آزاد آفریده واین آزادی یک موهبت الهی است که مثل عزت نفس وکرامت وامثال آن دارای ارزش است وبه راحتی قابل سلب نیست ،
اما نکته مهم تعریفی است که ما از انسان ارائه می دهیم که تاثیر مستقیم در شناخت آزادی دارد که از لوازم حیات انسانی است و محدوده ومراتب آن را مشخص می کند وقتی می گوییم آزادی انسانی باید ببینیم از انسان چه تعریفی داریم؟
از نظر اسلام انسان چه درساحت فردی و چه اجتماعی موجودی با ابعاد مختلف روحی وجسمی ودارای نیازهای متعدد بدنی ونفسانی و روحانی است لذا آزادی هم که در نسبت با انسان تعریف می شود دارای ساحت های مختلف می گردد.
از آزادی ظاهری و فیزیکی گرفته تا آزادی عقلانی ونفسانی وروحانی را در بر می گیرد بنابراین وقتی می گوییم آزادی انسان یعنی انسان با همه شئوناتش از شئون مادی ودنیوی گرفته تا شئون معنوی وروحانی را شامل می شود .
پس اسلام آزادی را پاس می دارد اما به آن توسعه وجودی می دهد ومراتب برای آن قائل است طبق مراتب وجود انسانی ومهم این است که وقتی انسان وجود ذو وجوه شد و در مواردی بین برخی ابعاد با دیگری اصطکاک حاصل شد.
و فرضا آزادی نفسانی مخل به آزادی عقلانی بود در این جا برای آن که از طرفی حق آزادی همه ابعاد داده شود و هر بعدی در حد مرتبه وجودیش حظ خودرا از آزادی ببرد و از سوی دیگر آزادی یک بعد از انسان ، آزادی و موجودیت بعد دیگر را به خطر نیاندازد.
محتاج به تقسیم و توزیع آزادی در مراتب و ابعاد مختلف انسان هستیم و برای آن که در این توزیع راه حق را برویم و حق آزادی همه ابعاد را طبق اهمیت آن بعد ،بدهیم محتاج به عدالت و توزیع عادلانه هستیم لذا آزادی پیوند با عدالت پیدا می کند.
بنابراین عدالت معیار و ملاک آزادی قرار می گیرد واین که در اسلام عزیز و قرآن کریم از لفظ حریت وآزادی کمتر استفاده شده و بیشتر تکیه وتکرار قسط و عدل به چشم می خورد از همین روست که آزادی خود زیر مجموعه وشاخه ای از عدالت است.
واگر عدالت همه جانبه و کامل در ساحت فردی واجتماعی تحقق یابد خود به خود آزادی نیز در جای خود خواهد بود وسهم خود را خواهد گرفت
ودر مباحث قبل گفته شد که اساس و محور امر به معروف ونهی از منکر مومنان که شعبه و پرتوی از امر به معروف خداوند متعال و برگرفته از امر ونهی الهی است، عدالت وقسط است ودر واقع امر به معروف یعنی امر به عدالت ونهی از منکر به معنای نهی از ظلم است .
(اِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إیتاءِ ذِی الْقُرْبى وَ یَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُون ،به راستى خدا به عدالت و احسان و بخشش به خویشاوندان فرمان مىدهد، و از فحشا و منکر و ستمگرى نهى مىکند. شما را اندرز مىدهد تا متذکّر شوید، نحل /90)
بنابراین فعلا به طور اجمال به این پاسخ می رسیم که چون گوهر و روح امر به معروف ونهی از منکر عدل است لذا امر به معروف تضادی با آزادی ندارد بلکه آن را سامان دهی و دارای جهت می کند وانشا الله در بحث بعدی به تفصیل و توضیح این پاسخ اجمالی می پردازیم .