ازجمله نکات مهمی که دربحث امربه معروف ونهی از منکر وجوددارد بحث شناخت مصداقی معروف ومنکر است واین که منبع ومرجع مادر شناخت معروف ومنکر چیست ؟این موضوع امروز از آن جهت اهمیت بیشتری می یابد.
که در زمان حاضر که علوم پیشرفت کرده وعلم واندیشه به نوعی همگانی شده ودامنه دانشمندان وآگاهان از جهتی گسترش یافته است و هر گروه یا فردی مدعی خیر وصلاح هستند و ازانجا که جامعه مادینی است.
بسیاری از افرادی که مستقیم وغیر مستقیم درجامعه متولی امرونهی هستند ،می کوشند عمل خودرا درراستای اوامر الهی معرفی کنند فرضا درسیاست اگر روزنامه نگار یا سیاست مداری دست به افشاگری می زند.
آن را در راستای امربه معروف و نهی از منکر برمی شمرد و اگر رسانه ای به تخریب چهره ای مشغول است آن را مصداق امربه معروف می داند در عرصه های دیگر چون هنر وفرهنگ هم این گونه است کارگردانی که درروش برخی از معروف هارا زیر پا می گذارد.
وبا توسل به برخی منکرات مثل بدحجابی وتمسخر وتوهین به نقد یک روش یا فکر وفرد ویا طبقه ای می پردازد نیز مدعی امربه معروف است بنابراین مابرای این که ادعاهارا محک بزنیم وروشن شود که کدام ادعا صادقانه است ؟
باید معیار ومیزانی را درنظر بگیریم تا طبق آن سخن ها را بسنجیم ،و دراین باب ما به دو مطلب باید توجه کنیم یکی تعیین مصادیق حقیقی معروفات و منکرات دوم روش های امربه معروف ونهی از منکر
درباره مطلب اول از نظر دینی آنچه که می تواند منبع معتبر ومتکای عملی قرار گیرد، مراجعه عالمانه وروشمند به دومنبع اصلی دین یعنی قرآن وسنت است و متکفل این روش عالمان و فقهیان دین شناس هستند
کاراصلی فقهاء همان شناخت حلال و حرام و معروف و منکر با استفاده از قرآن و سنت واستخراج موضوعات واحکام دینی از کتاب وسنت است بنابراین هر ادعایی درباره معروفها ومنکرها باید با تاید عالمان دینی همراه باشد
و هر کسی نمی تواند طبق نظر خود معروف ومنکر را از نظر دینی معین کند البته توجه به این نکته مهم هم لازم است که دراین میان تعامل منطقی و طرفینی بین عالمان و فرهیختگان دیگر اقشار در تبیین دقیق مصادیق معروف و منکرنیز باید صورت گیرد.
ومشورت ها واظهارنظرهای منطقی ومستدل وارائه آن به عالمان واستقبال عالمان وداشتن رابطه علمی وفرهنگی با فرهیختگان دیگر می تواند گره گشا وکمک کننده در شناخت صحیح معروف ومنکر ها باشد.
درواقع نظرات همه نخبگان فکری وفرهنگی به منزله عقلی است که درمتون دینی به عنوان یک منبع در شناخت احکام به رسمیت شده و همان طور که یک فقیه در استخراج تک تک احکام عقل شخصی خودرا به کارمی گیرد .
می توان این را توسعه داد و عقول دیگرا نیز مشارکت داد و گفتگو و رابطه با نخبگان درواقع راهی برای توجه به عقل ها در استخراج احکام وموضوعات است و فقها وعالمان بااین روش هم استنباط خودرا غنی واستحکام می بخشند وهم اهل فرهنگ واندیشه احساس می کنند که به خرد آنها توجه شده است ودر عمل پایبندی ها بیشتر خواهد بود .
این بحث را انشاالله ادامه می دهیم