بیست وچهار سال از ارتحال امام عزیز می گذرد و جوانان ونوجوانان امروز شناختشان از امام با واسطه رسانه ها وافراد است واین البته شناختی است که به شدت در معرض تحریف واشتباه یا التقاط قرار دارد چراکه هر فردی امام را آن گونه می شناساند که خود فهمیده یا دوست دارد
وهر رسانه ای هم امام را باعینک نگاه خود می بیند ودراین میان بسیار کم هستند امام شناسان ومبلغان مکتب امام که بخواهند یا بتوانند جامعیت شخصیت امام را به درستی وکمال به نسل جوان منقل کنند
ولذا نسل جوان ما برای شناخت امام نباید به مشهورات رسانه ای وسیاسی اکتفا کند بلکه محققانه وبا کاوش در منابع اصیل چون صحیفه نور وکتب بر جامانده از ایشان به معرفت درست ودقیق از امام دست پیدا کند
نکته دیگر درباره شخصیت امام این که مثل خیلی ارزش ها وافراد ارزشمند بیشتر تجلیل صرف از امام را به خورد نسل جوان داده اند وکمتر با تحلیل درباره نظرات ایشان سخن گفته شده است
لذا نسل جوان چه بسا امام رادوست دارد بزرگ می داند وبرایش مقدس وباارزش است اما کمتر درباره منش وروش وافکار او می داند همان طور که درباره بزرگان دیگر نیز کم وبیش همین وضعیت حاکم است
لذا کسانی که امام را درک کرده اند ویا درباره ایشان بیشتر تحقیق کرده اند وظیفه دارند زوایای پنهان مانده از شخصیت ومنش وفکر ایشان رابرای نسل جدید تشریح کنند واین قلم به اندازه بضاعت ناچیز خود به برخی از وجوه شخصیت ایشان که کمتر دراین سالها در رسانه های رسمی مورد توجه قرار گرفته والبته هم مسئولان وهم مردم چوب همین عدم توجه به برخی ابعاد مهم شخصیت ایشان را نیز خورده اند می پردازد
1-مبارزه با تحجر
امام یک مرجع وفقیه ودین شناس برجسته دینی بود اما به همان اندازه که به اصالت تفکر دینی بهاء می داد وبه فقه جواهری وسنتی ملتزم بود به همان اندازه از جمود وتحجر وقشری نگری وظاهر بینی پرهیز داشت وپرهیز می داد
امام عزیز همچون مولایش امیر مومنان به همان شکل که با تفکرات دنیا محور وظالمانه در گیر بود با تفکرات مقدس مابانه که به نام دین علیه حقیقت دین مطرح بود مقابله می کرد لذا مخالفان امام هم همچون مخالفان حضرت امیر فقط بی دینان ودنیا پرستان نبودند
بلکه عده ای از به ظاهر متدینان متحجر نیز درصف مخالفان امام بودند واین مساله از قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تا زمان رحلت ایشان با فراز ونشیب وجودداشت فرضادردوره مبارزات سخت ونفس گیر بارژیم شاه که تادندان مسلح بود متحجران که خود ترسو ومحافظه کار بودند مبارزه راتحریم ونکوهش می کردند
وباعث ریختن خون بیگناهان می دانستند وبی فائده می شمردند والبته دراین حدهم توقف نداشتند بلکه باانواع تهمت ها وتهتک ها امام را می آزردند که این مساله درنجف اوج گرفت وامام در پیام خود به روحانیت دردمندانه از آن سخن گفت
وفرمود :(در شروع مبارزات اسلامى اگر مىخواستى بگویى شاه خائن است، بلافاصله جواب مىشنیدى که شاه شیعه است! عدهاى مقدس نماى واپسگرا همه چیز را حرام مىدانستند و هیچکس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند. خون دلى که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختیهاى دیگران نخورده است)،
مخالفت متحجران بعداز انقلاب نیز ادامه داشت به گونه ای که درجنگ اینان دایه مهربانتر از مادر شده بودند ومی گفتند جواب خون جوانان را چه کسی می دهد ؟
ودراواخر حیات شریف امام درمقابل فتواهای زمان شناسانه ایشان موضع گیری کردند وآنهارا مخالف شریعت می شمردند فتواهایی مثل حلیت شطرنج به عنوان ورزش به طور کلی می توان گفت که تحجر نمی توانست اجتهاد وزمان شناسی وهمچنین شجاعت امام را درک کند
ویژگی دیگر امام که در همین زمینه قابل تامل است وآن مخالفت جدی امام باریا وظاهر سازی بود امام با آن که خود مقید به ظاهر وباطن دین بود اما اهل تظاهر نبود وبه شدت با آن مقابله می کرد ولذا اهل تظاهر وریا هم جایگاهی نزد این پیر باطن بین نداشتند
نقل خاطره ای از عروس ایشان دراین جا مناسب است خانم طباطبایی در خاطرات خود آورده است که روزی با کفش ومانتو کهنه به دانشگاه می رفتم که امام فرمود اگر به خاطر انتساب به من این گونه می روی که بگویند نزدیک فلانی ساده است این ریاست(کتاب پابه پای آفتاب ) ،
امام عزیز چون خود اهل تظاهر نبود الته فریب ظاهر سازان را هم نمی خورد وبراحتی خالص را از ناخالص می شناخت
این بحث را انشاالله ادامه خواهیم داد