درنوشته قبل درباره پیوند عهد و رمضان وروزه دارای گفتیم واین که مهم ترین ویژگی روزه داری احیای روحیه تعهد و پایبندی به عهد است در ادامه بحث به اصل عهد وکیفیت عهد انسان وخداوند می پردازیم .
عهد درواقع یک التزامی نسبت به خود ویا دیگری است ودر عهد فرد خودرا ملزم می کند که به فلان اصل ویا کار پایبند باشد وعهد غالبا طرفینی است. عهدی که دو فرد در زندگی مشترک می بندد عهدی که دو نفر در رابطه کاری باهم امضاء می کنند ویا عهدی که گروهی واجتماعی در شیوه زندگی جمعی با یکدیگر می بندد.
و مهم ترین پیش زمینه وشرط عهدها این است که عهد به معنای آن است که طرفین در محدوده خاصی که در بردارنده منافع هردو ست حرکت کنند و خروج از این حدود پیمان شکنی محسوب می شود .
والبته غالب عهدهای اجتماعی ناشی از نیاز طرفینی عهد به حرکت در محدوده خاص است که درغیر این صورت نظم ونظام اجتماع از هم می پاشد ومعنای اخلاقی عهد این است که فرد متعهد خودرا ملزم می داند که علیرغم قدرت بر تخلف از عهد در درجه اول برای احترام به قول وتعهد خود پیمان شکنی نکند.
این ها همه درباره عهدهای انسانی مطرح است اما در عهد بین خداوند متعال وانسانها چه اصول وشرایط وویژگی هایی مطرح است اولا از آنجا که خداوند بی نیاز مطلق است نمی توان گفت عهد انسان وخدا نیازی از نیازهای خداوند را تامین می کند ویا با زیر پاگذاشتن عهدی منفعتی از منافع الهی به خطر می افتد
بلکه عهدهای بین انسان وخداوندتماما به خاطر نیاز یک طرف یعنی انسان است که در صورت پیمان شکنی منافع وحیات خودرا به مخاطره می افکند حال ممکن است است این سئوال مطرح شود
پس اساسا چرا خدابا انسان عهد می بندد ؟وچه نتیجه یا حکمتی دراین عهد وجوددارد؟ درجواب باید گفت مهم ترین خصوصیت وخاصیت عهد این است که بر آگاهی وعلم والتزام وانتخاب استوار است
یعنی درعهد طرف عهد با آگاهی وبینش وانتخاب راهی وکاری را برمی گزیند ولذا درآن مسئولیت پذیری موج می زند واین که خداوند متعال با انسان عهد می بندد در واقع به آگاهی وانتخاب ومسئولیت او احترام می نهد واز او می خواهد که آگاهانه ومختارانه ومسئولانه راه خودرا درپیش گیرد .
ورابطه خداوند وانسان بندگی وطاعت جاهلانه وکورکورانه نباشد بلکه رابطه آگاهانه وکریمانه ومختارانه با مسئولیت باشد بنابراین قبل از امر ونهی الهی وقبل از بیان وابلاغ قانون و حکم الهی پایه پذرش وعمل واجرای آن بر عهد که ازجنس آگاهی وشعور وانتخاب است بنا نهاده می شود .
ومهم ترین مساله در عهد انسان وخداوند این است که اصل وجود عهد می رساند انسان راه به سوی خداوند رفتن وراه بندگی را خودانتخاب کرده است یعنی درازل به او این عهد القا شده واو باشناخت ومعرفت آن را پذیررفته است ولذا راه هرنوع بهانه جویی وانکار بسته است .
در نوشته بعد انشا الله بحث عهد خداوند وانسان را ادامه می دهیم