دربحث های قبل درباره برخی روشهای دشمنی شیطان مطالبی عرض شد وگفتیم دشمنی شیطان درسطح نفوذ اخلاقی بیشتر به دو شیوه اعمال می شود نخست با بازگرداندن انسان به ماده وشاکله خام وناقص اولیه خود که عجله وجهالت است ودوم با همسان سازی اوبا شخصیت شیطانی خود است .
ودر این باره به مهم ترین شاخصه شخصیت شیطان که همان استکبارورزی است پرداختیم وازجمله موارد استکبار ورزی شیطانی را تعصبات کور دینی برشمردیم وگفتیم شیطان با دامن زدن به تعصبات با عنوان دینی برنامه شیطانی خودرا درراه اندازی جنگ وجنایت پی می گیرد
دراین جا ممکن است سئوالی مطرح شود که نوشته حاضررا به این سئوال وپاسخ بدان اختصاص می دهیم وآن این که مساله مهم غیرت ورزی بر اعتقادات ودفاع از آن که دراسلام مورد تاکید وتوصیه است چه می شود؟ همچنین جهاد عقیدتی که از ارکان دین است آیا نوعی تعصب نیست ؟
در پاسخ باید گفت اولا بین غیرت ورزی وتعصب تفاوت اساسی وجوددارد غیرت از علم وایمان تغذیه می کند ولی تعصب از جهل ولجاجت ،دراسلام تعصب هیچگاه مورد تایید نیست وهمچنین تفاوت این دو در روش هاست
یعنی روش های غیرت ورزی کاملا جدا از تعصب است درغیرت عقیدتی طبق فرمان قرآنی حکمت وموعظه ومجادله احسن اصل واساس هستند
( ادْعُ إِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ (125/نحل )
(با فرزانگى و پند دادن نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با مخالفان به طریقى که نیکوتر است مجادله کن که پروردگارت کسى را که از راه او گمراه شده بهتر شناسد و هم او هدایت یافتگان را بهتر شناسد)
و درغیرت دفاع عالمانه ومنطقی از عقاید مطرح است لذا تعدی وتهمت وتعرض به عقاید وشخصیت های مقدس دیگران جایی ندارد تا جایی که حتی درقرآن سب وبدگویی نسبت به بت ها تقبیح شده است .
(وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ (108/انعام )
(شما مؤمنان به آنان که غیر خدا را مىخوانند دشنام مدهید تا مبادا آنها از روى دشمنى و نادانى خدا را دشنام گویند، ما بدینسان براى هر امتى عملشان را بیاراستیم و عاقبت بازگشت آنان به سوى پروردگارشان است، و او از اعمالى که مىکردهاند خبرشان مىدهد)
.امادرتعصب ورزی به جای علم ومنطق تحکم وزور گویی وتحمیل عقیده قرار می گیرد درغیرت بر عقاید ودین اقدام عملی وجنگ وجهاد آخرین مرحله ودر زمان غیبت معصوم فقط درصورت تجاوز دشمن مجاز است وقبل ازآن گفتگو وبحث واستدلال قرار دارد خصوصا در نزاعاتی که بین دو گروه مسلمان درباره یک عقیده ای وجوددارد
همان طور که جنگ های حضرت امیر وحتی سید الشهداء گواهی می دهد که تاکید داشتند ما هیچگاه آغاز گر جنگ نخواهیم بود وگاه چند روز وبلکه چند ماه جنگ را به تاخیر می انداختند وبه موعظه واستدلال وگفتگو روی می آوردند تا بلکه ازراه منطی موضوع حل وفصل شود وجنگ درنهایت وبسته شدن همه راههای دیگر رخ می داد
اما درتعصب ورزی جنگ وجدال یک اصل گرفته می شود وفرد متعصب با جنجال وجدال لفظی وتحکم کلامی شروع می کند وبه سرعت وارد جنگ عملی می شود در غیرت ورزی هدف دفاع از حیقت است از راه متناسب با حق ودر تعصب دفاع از خود است به هرروش ممکن جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نمونه ای از تعصب از جهتی وغیرت از جهت دیگر بود
که دریک سو صدام متعصب بر عربیت ومتفرعن بر قدرت قرار داشت وخودرا مجاز به انجام هر جنایتی مثل بمباران شهری وشیمیایی وشکنجه اسیران وغیره می دانست ودرسوی دیگر غیرت امام ومردم مومن ما بود
که برای دفاع از عقیده خود می جنگید وهر عمل وروشی را برای حتی پاسخ دادن به دشمن نمی پسندید لذا با اسیران مثل مهمان برخورد می کرد از بمباران مناطق مسکونی پرهیز داشت دست به بمب شیمیایی نمی برد و..
در عرصه فکری وفرهنگی هم از جمله الگوهای معاصر روش ومنش استاد مطهری دردفاع از عقاید دینی تجلی غیرت ورزی عالمانه وصحیح است که عقل اندیشمند وروح غیور استاد بی تاب در دفاع از اعتقادات ایمانی بود ودربرابر جریانات مختلف معاند ومخالف با اسلام یک تنه قرار می گرفت
اما با متانت ومنطق ورعایت تمام شئون اخلاقی وراز ماندگاری آثارش نیز در همین است درآثار گرانمایه استاد یک کلمه توهین وافتراء وتکفیر وامثال آن نسبت به مخالفان نمی توان یافت هیچگاه جای منطق واستدلال را فحاشی وتوهین نمی گیرد
و مهم تر از همه سخن ونظر مخالف ابتدا دقیق وبدون دخل وتصرف وتحریف مطرح می شود وبعد به نقادی آن پرداخته می شود امری که متاسفانه خصوصا درسالهای اخیر کمتر از ناحیه مدعیان دفاع از عقاید اسلامی رعایت می شود
وقبل از فهم وحتی مطالعه نظرات دیگران به نقادی آن هم از جنس تخریب وهتاکی آن پرداخته می شود بنابراین بین غیرت وتعصب هم در هدف هم در روش تفاوتهای اصولی وجوددارد که یکی از حق ودیگر ی از خود دفاع می کند که یکی مقید به روش صحیح واخلاقی است ودیگری درقید وبند انتخاب روش درست نیست
وبالاخره همان اندازه که غیرت ورزی ممدوح ومهم است تعصب مذموم ومطرود است وجایی در مبانی ومواضع دینی واخلاقی وایمانی ندارد