درادامه بحث امام زمان شناسی به پرسش دیگری می پردازیم وآن این که اگر شناخت ورابطه با امام علم افروز وجهل سوزاست وجامعه عالمانه می سازد ونه جاهلانه چرا ماکه مدعی شناخت امام و پیروی از امامت هستیم گرفتار جهل وجهالت هایم
واگر غربی ها گرفتار علم جاهلانه هستند که قبلا به آن اشاره شد یعنی علم بدون ایمان وعمل وبدون نتیجه ، وضعیت جامعه ماهم تعریف چندانی ندارد. در جواب این پرسش چند مطلب را باید مورد توجه و بررسی قرار دهیم
1-ادعای شناخت وارتباط با امام با حقیقت آن متفاوت است وجامعه ماگرچه معتقد به امام است وشناخت ظاهری دراین باره دارد اما واقعیت این است که با شناخت حقیقی فاصله فراوان داریم امامت مثل خیلی از ذخایر وگنجینه های ما برای خودما ناشناخته است
ولذا بهره گیری درستی از آن نداریم حداقل شناخت ومعرفت به اصل امامت وشخص امام زمان این است که جامعه با معارف اهل بیت که همگی نور واحد هستند آشنا باشد وباتاسف باید معترف بود که نه تنها در سطح عمومی جامعه بلکه درسطوح خاص وحتی حوزه های علمیه معارف اهل بیت به درستی وکمال جایگاه خودرا نیافته است
دردانشگاهها حتی درعلوم انسانی وتربیتی حرف اول را مکاتب شک محور وسکولار غربی می زنند ودرحوزه ها بیش از متون اصیل شیعی ومعاریف اهل بیت به نوشته های فیلسوفان وعارفان ودانشمندان متاثر از اندیشه های غیر شیعی پرداخته می شود
همین موضوع باعث شده که مادر سلوک اجتماعی وسیاسی هم در روش ها از مبانی ومبادی اهل بیت به دور باشیم وسیاست ورزان مایا اسیر روشهای غربی ولیبرالی شوند و یا با تنگ نظری گام در راه تندروی های شبه تکفیری بیفتند
2- با همه آنچه که گفته شد جامعه مادر قیاس با جوامع غربی وضعیت بهتری دارد وبه مدد همین اندک شناخت ورابطه با امامت توانسته اصول وارزشهای انسانی را تاحدی حفظ کند وعلیرغم هجمه عظیمی که علیه ارزشهای انسانی توسط رسانه ها وامواج بیگانه صورت می گیرد هنوز اصالت هایی درمیان جاری وساری است
دراین جا به یک نمونه که از اهمیت والایی نیز برخورد است اشاره می کنم و آن اصل عبودیت و پرستش است حضور مردم خصوصا جوانان در عرصه های عبادی چون نماز جمعه وجماعت ها ومراقد مشرفه ائمه اطهار که همگی مظاهر عبودیت هستند قابل توجه است
ونشان می دهد که جامعه اصل عبادت را که به بیان حضرت سجاد علیه السلام گوهر و ممیز انسان از حیوان است ،توانسته در خود حفظ کند،عین فرمایش امام سجاد چنین است :
(حمد و سپاس خداوندى را که اگر معرفتِ حمد خویش را از بندگان خود دریغ مىداشت، در برابر آن همه نعمتها که از پس یکدیگر بر آنان فرو مىفرستاد، آن نعمتها به کار مىداشتند و لب به سپاسش نمىگشادند، به رزق او فراخ روزى مىجستند و شکرش نمىگفتند
و اگر چنین مىبودند از دایره انسانیت برون مىافتادند و در زمره چارپایان در مىآمدند. چنان مىشدند که خداى تعالى در محکم تنزیل خود گفته است: «چون چارپایانند، بل از چارپایان هم گمراهتر.» )
(صحیفه سجادیه نیایش اول ترجمه آیتی )
بنابراین درست است که ماهم چون جوامع غربی از دردهای ناشی از جهالت وعدم شناخت صحیح امام رنج می بریم اما با همین اعتقاد وشناخت ناقص فعلی توانسته ایم گوهر های اصیل حیات انسانی را درجامعه حفظ کنیم
3-شناخت امام بیش از آن که با علم حصولی باشد با علم حضوری وقلبی است که انشالله در نوشته ای جدا به این موضوع خواهیم پرداخت وغیبت آن حضرت از این جهت باعث حجابی در شناخت ما شده است
وشناخت حقیقی دشوار گشته و تنها از اصحاب بصیرت وکنار زندگان حجاب ها برمی آید وگرچه ایشان چون خورشید پشت ابراست که خیر وبرکت رسانی خودرا دارد اما همین ابرها پردهای غلیظی برابر چشمان ما شده اند
وعدم پرداختن به راههای کنارزدن حجاب ها ورسیدن به حداقل فرج شخصی از جانب ما باعث شده است که آن وجود نازنین برای ما ناشناخته بماند ونفس این فراق ودوری دردهای ایمانی ومعرفتی بسیاری را باخوددارد که به قول شاعر( فراق یار نه آن می کند که بتوان گفت )