درادامه نقد جواب آقای سروش به برخی منتقدان به بخش دیگری از سخن ایشان می پردازیم نویسنده بعداز آن که بی اعتبار شدن فقه را امرغیر مهمی دانست که درنوشته قبل به آن پرداختیم بدون این که پاسخ صریحی به این سئوال بدهند که آیا نظریه شان به بی اعتباری فقه می انجامد یا نه؟ مدعی می شود منشأ احکام فقهی هم رویای پیامبر است وآن را این گونه تبیین می کند
( حقیقت این است که احکام فقهی قرآن، محصول تجربة رؤیایی پیامبر و تعبیر آنند. پیامبر اسلام، طهارت معنوی را که مقدّمة گزاردن نماز است، به صورت شستن دست و صورت، در رؤیای وحیانی دیدهاند و بدان فرمان دادهاند.
همینطور است خباثت خمر و خوک و خون و دیگر محرّمات. به عبارت دیگر و آشناتر، غایاتی چون طهارت و نورانیّت، به صورت آداب و مناسک بر او ظاهر شدهاند. بنگرید که تیمّم (دست و صورت را به خاک آلودن) را هم طهارت آفرین میشمارد!
چنین طهارتی فقط رؤیایی است و دقیقاً به همین دلیل است که احکام عبادی را تحلیل و تبیین علمیـ تجربی نمیتوان کرد، چون اینها جامههایی رؤیایی و صوّرند که بر حقایق و غایاتی متعالی پوشانده شدهاند، نه مقدّماتی حسّی برای رسیدن به غایاتی حسّی.)
درباره حکم غیرعبادی تحریم طلا بر مردان نیز می گوید :
(مشاهدة رؤیاییـ مثالی آن، که (پیامبر ) طلا را بر دست مرد چون گل آتش دید، حکم فقهی تحریم طلا را پدید آورد و بر این قیاس، جمیع احکام فقهی دیگر)#
دراین بیان ایشان ادعا ودلیلی مطرح می کند ادعا آن است که منشأ احکام قرآنی چه عبادی که ابتدا مطرح می کند وچه غیر عبادی که بعد با عنوان جمیع احکام فقهی به آن تصریح می کند رویای پیامبر است ودلیل آن آثار غیر محسوس و نداشتن غایت حسی برای احکام است
اما دراین دلیل تراشی از این امر غفلت می ورزند که طبق مبنا وملاک خود ایشان بسیاری از احکام فقهی اثر حسی نیز دارد آیا طهارت درشکل وضو وغسل اثر حسی ندارند وفرد با وضو وغسل احساس طهارت ظاهری نمی کند ؟
وامادرباره احکامی چون تیمم که احکامی ثانوی هستند ودر اضطرار حجیت پیدامی کنند نیز ایشان دچار خلط بین طهارت ظاهری وباطنی می شود وملاک را تنها ظاهر گرفته وآن رادراین جا ناممکن می داند
درحالی که دراحکام خصوصا عبادی درکنار ظاهر ومهم تر از آن باطن در نظر است ودرامثال تیمم که در ضرورت انجام می شود ودر اقلیت ابتلا قرار داردبه خاطر این که طهارت ظاهری با نبود آب غیر ممکن است به طهارت باطنی تکیه می شود
و تیمم با خاک که نوعی تمرین تکبر ستیزی وتطهیر روحی است به عنوان مقدمه نماز قرار می گیرد که اساس نماز هم برای دوری از استکبار ومنیت است
بنابراین برخلاف پندار ایشان احکام دارای غایات حسی وغیر وحسی هردو ست ونمونه آن خیل عظیم احکام عبادی وغیر عبادی است آیا پرداخت زکات ،پرهیز از ربا ،استحباب اکید قرض الحسنه ،حکم فاخر حجاب وجهاد و هجرت و هزارن حکم عبادی واجتماعی دیگر آثار وغایات حسی ندارند ؟
انکار غایات وآثار محسوس این احکام برفرد وجامعه انکار مسلمات وبدیهیات وجدانی است درموارد خاص واستثنایی نیز گرچه ممکن است آثار محسوس ودنیوی آن برای ما معلوم نباشد اما آثار باطنی آن بر روح و روان به روشنی آشکار است
بنابراین مبنا وملاک نویسنده نمی تواند رویایی بودن احکام را ثابت کند و اتفاقا غالب احکام دارای آثار محسوس ودنیوی هستند نویسنده در توجیه ادعای معیوب رویای رسولانه به جایی می رسد
که با غیب گویی منشأ تحریم طلا بر مردان نیز فقط رویا می داند نه ملاحظه جنسیتی وغیره با آن که نظر شارع دراین گونه محرمات که درتاکید بر دوری از تشابه سازی بین مردان و زنان استوار است روشن است
نویسنده درارائه شاهد و دلیل بریافته خود به آیاتی اشاره می کند که از نگاهی باطن بینانه حقایق احکام را روشن می کنند مثل آیاتی که رباخواری را آتش خواری می دانند واز نظر نویسنده چون در تعلیل تحریم ربا و حرام بودن اکل مال یتیم به باطن آن اشاره شده است
پس این احکام دارای ملاکا های غیردنیوی وغیر محسوس وغیر علمی و رویایی است ! این ادعا بازگشت به همان انفکاک بین ظاهر وباطن ودنیا وآخرت وعلم وایمان دارد که گویا دراندیشه های ایشان رسوب کرده است
از ایشان می پرسیم چه تنافی بین ملاک های اخروی و دنیوی و جودارد ؟ آیا اگر عملی دنیوی انسان را به آتش اخروی می کشد نمی تواند آثار منفی درهمین دنیا نیز داشته باشد؟ آیا ربایی که عاقبتش جهنم است اقتصاد را بیمار وتولید وکار را بی ارزش نمی کند وشیرازه اجتماع را از هم نمی پاشد؟
و اگر قرآن به غایات اخروی آن اشاره کرد به معنای نفی غایات محسوس ودنیوی وعلمی است؟! ومایه تعجب وتاسف است که نویسنده علم وحس رانیز ملازم می بیند وغیر محسوس را غیر علمی می داند که خود ادعایی بشدت غیرعلمی است
از آن گذشته از ایشان می پرسیم چرا به آیات بسیار دیگر که غایات و ملاک های دنیوی ومحسوس را بیان می کند توجه نمی کنید؟ در حکم حجاب مگر نفرمود زنان مومن حجاب داشته باشند تا به عفت شناخته شوند و مورد آزار بیماردلان قرار نگیرند ؟واین آیا ملاک وغایتی دنیوی واجتماعی نیست ؟
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً
( اى پیامبر، به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که چادر خود را بر خود فرو پوشند. این مناسبتر است، تا شناخته شوند و مورد آزار واقع نگردند. و خدا آمرزنده و مهربان است.)احزاب /59
درتحریم خمر وقمار مگر ایجاد دشمنی وعداوت دنیوی را از ملاک های تحریم بیان نکرد ؟
إِنَّما یُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ
(شیطان مىخواهد با شراب و قمار میان شما کینه و دشمنى افکند و شما را از یاد خدا و نماز باز دارد، آیا بس مىکنید؟) (مائده /91)
وجالب این که دراین آیه شریفه بین ملاک دنیوی وا خروی جمع شده و به هردو اشاره می شود که خمرو قمار هم مانع عبادت و نماز است هم مضر به حیات مسالمت آمیز اجتماعی است واز این موارد فروان است
خلاصه آن که ادعا ی مطرح شدهد یعنی رویایی بون احکام بی اساس و دلیل ارائه شده یعنی وجود ملاکات غیر محسوس سست و شواهد بیان شده غیر مرتبط با ادعا ودلیل هستند ، و باکاوش اندکی در احکام وفقه قرآنی باطل بودن ادعا وابطل بودن دلیل وابتر بودن شواهد ادعایی روشن می شود .
#نقل از سایت دین آنلاین