ازجمله ارمغان ها وارزشهای انقلاب اسلامی آزادی بیان است مقوله ای که مثل سایر ارزشهای انقلاب برای تحقق آن جه خون دلها خورده شده ومبارزان ویاران امام چه حبس ها وزجرها وشکنجه ها که برایش کشیده اند
واما وهزاراما امروز این نعمت عظیم بیش از همه دستاویز وفرصتی شده برای فرصت طلبان ،کسانی که دردوره مبارزه وزندان وتبعید وشکنجه وسلول ساواک قاعد وغائب از صحنه بودند وامروز
از فضایی که به دست وبا صبر وصلابت واستقامت یاران استوار امام حاصل شد علیه پدید آورندگان وبانیان وبنیانگذاران آن سوءاستفاده می کنند و اینان گرچه مدعی علم ودرس اخلاق نیز هستند اما بدترین بداخلاقی ها را مرتکب می شوند
وفراتر از نقد ومخالفت گاه به فحاشی گستاخانه علیه بزرگان انقلاب می پردازند و درفضا وشرایطی که استوانه های اصیل انقلاب جون رهبری نظام درصد فراهم ساختن وحدت وانسجام درجامعه برای پیشبرد کشور هستند
کاراین فحاشان فقط کاشتن تخم تفرقه و پاشیدن بذر کینه وعداوت ودشمنی است وگرجه با روندی که درپیش گرفته اند وادبیاتی که به کار می گیرند بیش از همه به اعتبار خود لطمه می زنند
واما جرا جنین شده است ؟جرا قاعدین دوره مبارزه وجهاد امروز مدعی وگستاخ بر مبارزان وجهاد گران شده اند ؟
جرا ارمغان آزادی که با زجر وزحمت انقلابیون اصیل فراهم شده امروز ابزار دست ساکتین دیروز ومحافظه کاران دوره خون وخطر آن هم علیه سابقون وصادقان انقلاب شده است ؟جواب این پرسش ساده ویک بعدی نیست
وقطعا دلائل مختلفی دارند از جان گرفتن جریان تحجر دراین سالها تا بروز اختلاف بین نیروهای اصیل انقلاب تا تحریک وتوطئه پیجده دشمنان خارجی وعوامل دیگر را می توان برشمرد اما فارغ از چرایی نکته ایی که درچگونگی تخریب های این روزها صورت می گیرد وجوددارد
وآن این که برخلاف تخریب های قبل که دارای سطوح مختلف بود وعده ای تخریب وخشونت زبانی وبد اخلاقی سیاسی را تئوریزه می کردند ودرمیدان عمل عده ای دیگر کار عملیاتی را به عهده داشتند
اما برخلاف این رویه امروز شاهدیم که تئورسین ها وحامیان فکری تخریب خود وارد میدان عمل شده وکار اجرایی تخریب را نیز به عهده گرفته اند واین موضوع نشانگر آن است که تخریب گران دجار نوعی بن بست شده اند
وفضا وافراد لازم را برای تخریب عملی از دست داده اند که خود مستقیما وارد عمل شده اند واعتبار خودرا به شدت وسرعت دراین راه هزینه می کنند واین علامت شکست تخریب وتخریب گران است
وگرچه تخریب ها درظاهر تشدید شده وبا صدای بلند واز سوی افراد مطرح صورت می گیرد اما از دست رفتن نیروهای عملی وشرایط وفضای تخریب به ظاهر خودجوش وبه اسم گروهای مردمی وورود مستقیم تئورسین های خشونت اخلاقی به میدان عمل
نوید بخش آن است که نظام وجامعه توانسته از بحران تخریب گری عبور کند ودیگر تخریب وتخریب گران حنایشان رنگی ندارد وحربه شان کارا نیست .