درادامه پرسش وپاسخهای مربوط به قیام امام حسین علیه السلام به سئوال وجواب دیگری می پردازیم
سئوال چرا امثال ابن عباس با امام در سفر به مکه وبعد کوفه همراهی نکردند ؟
جواب ،این ازسئوالات مهمی است که ذهن هر کسی را که اندک آشنایی با تاریخ عاشوراء دارد را به خود مشغول می سازد چراکه افرادی چون ابن عباس علاوه بر خویشاوندی با امام ازیاران حضرت علی علیه السلام بودند
وعدم همراهی چنین افرادی مایه تعجب است اما دلیل این موضوع جه می تواند باشد ؟ شهید مطهری در کتاب گرانسنگ حماسه حسینی علت آن را تفاوت دومنطق می داند که منطق ابن عباس منطق سیاست ورزی است ومنطق امام منطق شهادت وایثاروعقیده است (مجموعه آثار ج17 ص 516)
طبق بیان شهید مطهری ابن عباس به واقعیات سیاسی اهمیت میدهد واینکه کوفیان اهل وفا نیستند اما امام به انجام وظیفه معتقد است این پاسخ البته درست است اما سئوالی که در قبال این پاسخ مطرح می شود
این که قبول می کنیم که روحیه ومنش ابن عباس نگاه سیاسی ومصلحت جویانه است و نگاه اما م حق مدارانه وتکلیف محور اما چرا ابن عباس استنباط وفهم خودرا در برابر نظر امام قرار می دهد وتسلیم نظر امام نیست ؟
و به نظر می رسد درتکمیل سخنان استاد شهید ودر یافتن جواب ریشه ای تر باید به این نکته اساسی توجه کرد که در زمان امام حسین علیه السلام هنوز بسیاری از جمله بزرگان وصحابه اعتقاد به شان امامت امام حسین علیه السلام نداشتند
واینان حتی با حضرت علی به عنوان خلیفه ونه امام بیعت وهمکاری می کردند وریشه ماجرا بازگشت به گذشته دارد که نهادخلافت درمقابل امامت و ولایت علم شد نهادی که بر اجتهاد حتی مقابل نص متکی است
ونظر افراد به صرف صحابی وامثال آن بودن درعرض بلکه درعوض نظر ورای ولی نهاده می شود ولذا قیام امام حسین علیه السلام بیش از هر چیز احیای اصل ولایت است وتنها کسانی باامام تا آخر ماندند که این اصل با جانشان عجین گشته بود
ومشکل جامعه اسلامی در زمان امام علی وامام حسین پیش وبیش از هر چیز دیگر معضل معرفتی وایمانی بود
وعوام وخواص جامعه پیش از آن که به دلایل اخلاقی ونفسانی مثل ترس وطمع از یاری امام سرباز زدند به دلیل عدم اعتقاد ونداشتن بینش ومعرفت لازم درباره اصل استوار امامت و ولایت نخواستند که امام را یاری دهند
وبه تعبیر استاد جوادی آملی درد ورنج ما بیشتر وعمیقتر از شهادت ائمه در بستن باب مبارک ومتعالی امامت است ،
و درواقع ریشه مصیبت بازگشت به انحراف جامعه صدر اسلام از رجوع به منابع ومخازن علم وایمان ومعرفت یعنی اهل بیت
و پناه بردن به استباطات شخصی دارد که مبتنی برظن وبشری است برخلاف علوم ائمه که یقینی والهی است