این این که علم و تجربه و کاردانی از شرایط اولیه مدیریت است امروزه امری بدیهی است اصلی که در منابع دینی ما از جمله قرآن وروایات نیز بر آن تاکید شده است از جمله حضرت یوسف وقتی درخواست وزارت مصررادارد خودرا با دو وصف علم وامانت داری معرفی می کند ومی گوید :

اجْعَلْنِی عَلَى? خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ
مرا سرپرست خزانه هاى این سرزمین قرار ده ؛ زیرا من نگهبان دانایى هستم .(55یوسف )
وهمچنین جناب طالوت  که از جانب خدا برای حکومت بنی اسراییل انتخاب شده از جمله مهم ترین ویژگی های او دانایی در کار است
 إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَن یَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ
خدا او را بر شما برگزیده و وى را در دانش و نیروى جسمى فزونى داده ؛ و خدا زمامداریش را به هر کس که بخواهد عطا مى  کند ؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست .(247بقره )
وعلم هم به تعبیر حضرت علی مقرون به عمل است و عقلی که مولد علم است در نگاه حضرت  گوهرش تجربه داری است
 الْعَقْلُ حِفْظُ التَّجَارِبِ  و خرد به خاطر سپردن تجربه هاست،(حکمت /196)
ودر فرمان حضرت امیر خطاب به مالک در انتخاب مدیر اولین شرط را تجربه بر می شمارند
وَ تَوَخَّ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَهِ وَ الْحَیَاءِ مِنْ أَهْلِ الْبُیُوتَاتِ الصَّالِحَهِ وَ الْقَدَمِ فِی الإِْسْلاَمِ الْمُتَقَدِّمَهِ فَإِنَّهُمْ أَکْرَمُ أَخْلاَقاً وَ أَصَحُّ أَعْرَاضاً وَ أَقَلُّ فِی الْمَطَامِعِ إِشْرَاقاً وَ أَبْلَغُ فِی عَوَاقِبِ الأُْمُورِ نَظَراً
و عاملانی این چنین را در میان کسانی جو که تجربت دارند و حیا، از خاندانهای پارسا که در مسلمانی قدمی پیشتر دارند،- و دلبستگی بیشتر- اخلاق آنان گرامیتر است و آبروشان محفوظتر و طمعشان کمتر، و عاقبت نگری شان فزونتر.
(نامه /53)
وتوبیخی که حضرت امیر درنهج البلاغه خطاب به کمیل دارند به خاطر کار نابلدی اوست با آن که درایمان وتقوای کمیل کمبودی نبود اما کار بلد نبود لذا این گونه مورد توبیخ حضرت قرار می گیرد :

وَ إِنَّ تَعَاطِیَکَ الْغَارَهَ عَلَی أَهْلِ قِرْقِیسِیَا وَ تَعْطِیلَکَ مَسَالِحَکَ الَّتِی وَلَّیْنَاکَ لَیْسَ بِهَا مَنْ یَمْنَعُهَا وَ لاَ یَرُدُّ الْجَیْشَ عَنْهَا لَرَأْیٌ شَعَاعٌ
دلیری تو در غارت مردم قرقیسیا و رها کردن مرزهایی که تو را بر آن گمارده ایم، و کسی در آنجا نیست که آن را بپاید، و سپاه دشمن را از آن دور نماید، رأیی خطا و اندیشه ای نارساست
( نامه 61 نهج البلاغه )
وبه تعبیر حضرت استاد جوادی آملی کمیل تنها برای  دعای کمیل خوب است نه مدیریت  اما چگونه می شود که در جامعه امروز ما این اصل بدیهی از سوی برخی نادیده گرفته می شود وبرخی بدون کمترین سابقه مدیریت وکار اجرایی نامزد بالاترین پست مدیرتی کشور می شوند و جریانی نیز از آن حمایت می کند جای تامل و سئوال دارد و تامل بر انگیز تر این که حامیان چنین افرادی با جریان سازی وقطب بندی های کاذب سعی در پوشاندن این عیب بزرگ و غافل کردن جامعه از توجه به این مساله اساسی بر می آیند ودراین باره ابتدا دو قطبی انقلابی و غیر انقلابی را طرح ریزی می کنند وخودرا جبهه انقلاب و جریان مقابل را غیر انقلابی یا ضد انقلاب معرفی می کنند و وقتی دراین طرح به توفیق نمی رسند  فاز شکاف و قطب بندی را بالاتر برده و دوقطبی دیندار و غیر دیندار درست می کنند و خودرا حافظ و دلسوز ایمان ودین مردم و دیگران را بی مبالات وبلکه مروج بی دینی می خوانند و البته در عمل در پیش عاقلان رسوایشان آشکار است که چه حق کشی ها و اعمال ضد اخلاق وایمان سوز مرتکب می شوند و همه این ها البته برای پوشاندن ضعف های مهم واساسی نماینده مورد نظرشان برای ریاست است دراین قطب سازی ها کاری می کنند که جامعه از اندیشه به توان و سابقه وبرنامه مدیریتی کاندیدای مورد نظرشان غافل گردد اما اهل نظر  البته دراین دامهای ساختگی گرفتار نمی شوند و از اولین پرسش ها وتاملاتش درباره افراد کاندیدای ریاست سوابق مدیریتی آن هم در سطح کلان است خصوصا با توجه به این که از یاد نبرد ه اند  که در گذشته نه چندان دور افراد مدعی اما بی سابقه و ناتوان در مدیریت چه ضربات مهلک بر اقتصاد وسیاست واخلاق جامعه وارد کرده اندو  باید مراقب بود عقل ها در سطح عوام در هجمه ها وهیجانات و احساسات از توجه به امور اساسی غافل نشوند وکار را به کارناشناس نسپارند






تاریخ : سه شنبه 96/2/26 | 2:1 صبح | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()
.: Weblog Themes By SlideTheme :.