نقش مهم و برجسته پیامبران الهی در کنار تذکر خدا و اخرت به بشر اصلاح افراط وتفریط های ناشی از عمل پیروان پیامبران گذشته بوده و حضرت عیسی مسیح از این قاعده مستثنی نبود و تکیه اصلی ایشان در اصلاح قشریت گرایی قوم یهود بود یهودیان با غفلت از باطن دین به انباشت و تراشیدن احکام خود ساخته روی آورده بودند وخلا ناشی از غفلت از باطن دین را که شامل اخلاق و عرفان دینی می شود را با تولید خودسرانه احکام و شریعت سازی می خواستند رفو کنند ودراین افراط بار بیشتر بر مردم می نهادند و بر آنان به نام دین اوامر اضافی فوق طاقت وغیر انسانی وخشن تحمیل می کردند
به عنوان نمونه درباره فرزند خطا کار حکمی در تورات تحریف شده می خوانیم که خلاصه آن چنین است
(اگر مردی پسر لجوج داشته باشد و با
وجود تنبیهات مکرر والدین گوش نکند اورا پیش بزرگ خود برند تا او را سنگسار کنند تا بمیرد. به این طریق، شرارت را از میان خود دور خواهید آرد و همه جوانان اسرائیل این واقعه را شنیده، خواهند ترسید)(18-21باب تثنیه )
ودراین وضعیت حضرت مسیح با عرفان عملی و اخلاق محوری به ترمیم معرفت وحیات دینی جامعه می پردازد ولادت آن حضرت یک کرامت ویژه و از جنس کرامات ناب که فرمود :
هنگامى که خدا فرمود : ای عیسی بن مریم !نعمتم را بر خود و بر مادرت یاد کن ، آن گاه که تو را بهوسیله روح القدس توانایی بخشیدم ، که با مردم در گهوارهو در میان سالی سخن گفتی ، وآن گاه که تو را کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم ،)
و او با عرفان وکرامات عملی زندگی و شفا به جامعه وجان ها می بخشد
(و هنگامى که کور مادر زاد و شخص پیسرا به اذن من شفا مى دادی ، و زمانی که مردگان را بهاجازه من بیرون مى آوردی
(مائده/110)
و خلق رحمیمانه وشفقت محورش بر خلق به حدی وسیع است که در قیامت نیز خلق نادان را از خلق الهی خود بی بهره نمی سازد ودر پاسخ خداوند متعال که برای روشن شدن حجت بر خلق از او می پرسد که آیا تو مردم را به عبادت خود فراخواندی باصداقت وادب تمام می گوید :
منزّه و پاکی ، مرا چنین قدرتی نمى باشد که آنچه را حقّ من نیست بگویم ، اگر آن را گفتهباشم یقیناً تو آن را مى دانی ، تو از آنچه در جان و روحمن است آگاهی ، و من از آنچه در ذات توست نمى دانم ;زیرا تو بر نهان ها بسیار دانایی .(مائده/ 116)
و اضافه می کند که من فقط به پرستش توی خدا فراخواند مشان ودر پایان مشفقانه از خداوند متعال چنین درخواست دارد
اگر آنان را عذاب کنی ،بندگان تواند ، و اگر آنان را بیامرزی ، یقیناً تویی که توانایشکست ناپذیر و حکیمى .(مائده/118)
دراین بیان حضرت عیسی با ادب تمام در خواست عفو برای مردم خطاکار آن هم خطا و جفای بزرگی چون شرک دارد اخلاق و عرفان حضرت مسیح می توانست مایه رستگاری ابدی انسان شود اما پدیده غلو جاهلانه پیروان آن حضرت این پروژه عظیم را ناکام ساخت که بحث جدایی می طلبد