سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پلورالیسم دینی  که در فارسی به کثرت گرایی دینی ترجمه شده است  به معنای به رسمیت شناختن تکثر در عرصه دینداری است که  به چند گونه طرح شده  است که دو تفسیر در بار ه آن غلبه بیشتر داردنخست پلوارلیسم به معنای نجات بخش بودن پیروان ادیان مختلف است و دوم  به معنای برخورداری از حقانیت برای همه ادیان است و ایده پلورالیسم  در کنار  برخی محاسن وفواید عموما اجتماعی سیاسی مثل ترویج نگاه مدارا محور با افرادو مذاهب از چند نقد ونقص اساسی خصوصا در نگاه دوم به پلورالیسم یعنی برخورداری همه ادیان از حقانیت  رنج می برد دراین نوشته به یکی از این نقص ونقد های بنیانی اشاره می کنیم و آن تحقیر عقل انسان در مقام شناخت حقایق وتن دادن به هر ابتذال فکری به اسم دین است توضیح مطلب این گونه است که  طبق  ایده پلورالیسم دینی  از جهت نظری قضاوت دربرتر دانستن بین ادیان را ازبین می رود واین نوعی نفی تعقل وانتخاب انسان نیز هست والبته چنین موضوعی تقرببا در هیچ عرصه دیگر وجود ندارد به فرض ما در هنر وعلم بین دست آوردهای ابتدایی وناقص بشر و محصولات کاملتر براحتی قضاوت می کنیم وحکم به برتری می دهیم وهیچ وقت محصولی چون گاری را برتر از اتومبیل نمی دانیم اما در ساحت پلوارلیسم دینی آیین بت پرستی در کنار ادیان توحیدی قرار می گیرد وماکت پرستی که مربوط به دوره کودکی بشر است با پرستش خدای مافوق زمین وزمان یکی می شود واین نفی انتخاب عاقلانه بین ناقص وکامل وبلکه بین  درست ونادرست است

 راسل   کتابی دارد با عنوان (چرا مسیحی نیستم )در این کتاب او به خاطر آموزه های نادرست کلیسا ومسیحیان اساس دینداری را نفی می کند وایراد مهم بر او همین است که چرا حکم نقص یک دین را به همه سرایت می دهد مشابه همین سخن البته در نقطه عکس  درباره پلورالیسم مطرح است وآن این که چرا حقانیت دین یا ادیانی را نابجا به همه سرایت می دهید در واقع راسل ومدافعان پلورالیسم هردو در یک نقطه مشترک هستند وآن برخورد افراطی با دین است یکی در این برخورد همه ادیان را نفی می کند ودیگری همه را به یک اندازه برخوردار از حقانیت می داند این البته بیش از توهین به دین تحقیر عقل انسان در شناخت وانتخاب است و درواقع پلورالیسم با خلع سلاح عقل انسان درشناخت حق وباطل بیشترین توهین را به شحصیت عقلانی بشر دارد 


امروز عقل بشر ابزارهای مهمی درشناخت ادیان حقیقی از باطل دارد به عنوان نمونه اصل عدالت خواهی وعدالت جویی انسانی یکی از ملاک ها می تواند باشد در ادیانی مثل بودایی که تناسخ را به عنوان یک عقیده اساسی می پذیرد و می گوید  انسان بعداز مرگ به همین دنیا باز می گردد واگر  کسی امروز در رفاه و ثروت است چون در دوره قبل انسان خوبی بوده است  واگر الان فقیر وبیچاره است چون در زیست قبلی انسان خوبی نبوده است این خرافه  در کنار معایب مختلف نظری مهم ترین ویرانگری که در حیات اجتماعی به بار می آورد به رسمیت شناختن ظلم واستعمار و استثمار در جهان وتن دادن به هر وضعیتی به خاطر خرافه تناسخ خواهد بود وبیجا نیست که دالی لاما  رهبر بوداییان تبت از ارج وقرب ویژه در نزد کاخ سفید نشینان برخوردار است وچه دین وعقیده ای بهتر از تناسخ بودایی وبرهمنی ویا هندویی  می تواند ظلم سرمایه داری جهانی را توجیه کند


 دکتر شایگان در مصاحبه ای به نکته  در خور تاملی اشاره می کند ومی گوید:

 یک میلیارد هندی در اساطیر زندگی می کنند نه در واقعیت! برای هندو، رنج بردن، مقدس است چون هرچه بیشتر رنج بکشی و فقر به تو فشار بیشتری آورد، باعث می شود که کارما آب شود، دفع شود، و زندگیِ بعدیِ بهتری داشته باشید. عجیب است که در ، از هتلی معروف مثل تاج محل بیرون می آیی و می بینی گداها آنجا نشسته اند و هیچ احساس غبن و غیظی هم نسبت به تو ندارند. خیلی عجیب است. باید مغبون باشند، اما غبنی ندارند و رضایت دارند از فقرشان. این از اعتقاد خاص آنها به زندگی و مرگ می آید. ( منتشر شده در اندیشه پویا / سال 1393)حال چگونه می توان دین  بودا  یا هندویسیم را در کنار  اسلام عدالت طلب به یک میزان بر خوردار از حقانیت شمرد دینی که هدف تمام انبیاء الهی را برقراری عدالت در جهان می داند :

{همانا ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنانکتاب و ترازونازل کردیم تامردم به عدالت بر خیزند ، و آهن را که در آن برای مردمقوت و نیرویی سخت و سودهایی است ، فرود آوردیم و تاخدا مشخص بدارد چه کسانی او و پیامبرانش را در غیابپیامبران یاری مى  دهند ; یقیناً خدا نیرومند و توانایشکست ناپذیر است }.(حدید /25)


بنایراین پلورالیسم به معنای حقانی دانستن همه ادیان هم کفر وناسپاسی در برابر دین حق وهم تحقیر وتوهین به عقل انسان در قدرت انتخاب وشناخت وتمییز بین حق وباطل وروا ونارواست در واقع پلورالیسم خواسته یا ناخواسته عقل انسان را هنوز نابالغ می داند و خود انسان را کودک رشد نیافته می پندارد






تاریخ : یکشنبه 96/11/8 | 5:27 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()
.: Weblog Themes By SlideTheme :.