انقلاب از مفاهیم مدرن است اصطلاحی که دردنیای بعداز رنسانس متولد شد وبار معنایی خاصی در حوزه اجتماع وسیاست وحتی علم وهنر دارد انقلاب واکنشی متغیرانه به گذشته است واصلاحی اساسی وساختاری در وضعیت سیاسی اجتماعی وفرهنگی است
این مفهوم ابتدا بیشتر در تغییر نظام های پادشاهی استفاده شد ودو انقلاب فرانسه وروسیه وانقلاب مشروطه در ایران از مصا دیق مهم آن بودند والبته بعدها انقلاب بیشتر در تغییر نظام های سرمایه داری به کار رفت وسردمدار انقلاب بیشتر مارکسیست ها بودند که انقلاب های جهان سوم مثل انقلاب های کشورهای امریکای لاتین همچون کوبا از این نوع بودند تفاوت دو نوع انقلاب بیشتر در شعار اساسی آنها بود در انقلاب های دسته اول شعار آزادی ودر نوع دوم بیشتر شعار عدالت مطرح است
انقلاب اسلامی جزو آخرین انقلاب هاست که می شود گفت به نوعی تلفیق شعار عدالت و آزادی در آن بود و تفاوت دیگر انقلاب اسلامی محوریت اسلام در آن بود که می شود گفت دو آرمان عدالت و آزادی با تکیه بر منبع اسلام مورد توجه مردم ورهبران انقلاب قرار گرفت
لذا ما در انقلاب اسلامی سه آرمان آزادی،عدالت واسلام را می بینیم وکمال انقلاب به همراهی و پیگیری هرسه آرمان بستگی دارد که در قالب جمهوری اسلامی تبلور یافته است و تکیه وبرجسته کردن یکی ونادیده گرفتن دیگری ضر به به انقلاب خواهد زد
متأسفانه در دوره هایی شاهد نوعی انحراف بوده ایم فرضاطرح عنوان حکومت اسلامی به جای جمهوری اسلامی بازگشت به نادیده گرفتن عناصری چون آزادی دارد ویادرمقابل سخن از مدل های سکولار ونفی اسلامیت انحراف دیگری است واندیشه امام وانقلاب زمانی زنده وپویاست که حرکت انقلاب به سمت سکولاریسم ویا حکومت اسلامی با قرائت نفی آزادی نرود
ملت ایران در بهمن پنجاه وهفت پیوند سه آرمان تاریخی خودرا جشن گرفتند واین پیوند باید حفظ شود واز جمله لوازم آن این است که قرائت از اسلام کامل باشد وفقه وعرفان وحکمت اسلامی به اندازه خود در فهم اسلام دخالت داشته باشند قرائت فقهی بدون نگاه عرفانی به دین یا بدون معرفت حکیمانه دینی فهمی تنگ نظرانه از اسلام نتیجه می دهد که نمی تواندبا حقوق وارزش های انسانی چون آزادی کنار هم نشیند
در فهم وتعریف از ارزش های انسانی چون عدالت و آزادی نیز باید متون معتبر دینی مور لحاظ قرار گیرد تا آزادی طلبی منافی معنویت و روح بندگی انسان نباشد و برای وتحقق همه این ها باید متفکران دینی و روشنفکران به محوریت ومنبع بودن فطرت هم به عنوان منبع دینی هم منبع فهم ارز ش های انسانی توجه کنند امری که متاسفانه در میان هردو قشر کمرنگ کم بهاست
تکیه تنها بر متون کتابی چون قرآن وروایات ویا از آن سو تکیه فقط بر عقل بشری باعث می شود که جمع بین ارزش های بشری ودین ناممکن جلوه کند وتوجه به فطرت که منبعی مشترک هم در دینداری وهم در فهم حقوق بشر است همراهی و همگامی دین وارزش های انسانی را ممکن خواهد ساخت وپویایی ورشد مدام انقلاب اسلامی را به دنبال خو اهد داشت
انشاء الله در نوشته های دیگر بیشتر درباره نقش مادری وتعیین کننده فطرت سخن خواهیم گفت