در ایّام ومناسبت های ملی ما ایرانیان بیشتر به ستایش خود می نشنیم اما من دراین نوشته می خواهم به نقد خودمان بپردازم به این که گرچه ما ایرانیها دل خوشی هایی داریم که کمتر قومی دارد از جمله عید نوروز ، یلدا ،که هم آغاز را جشن می گیریم هم پایان را ،اما در واقعیّت نه آغاز گران خوبی هستیم ونه پایان دهندگان خوبی
آغاز را در نوروز جشن می گیریم اما در حوادث روزگار بیشتر غافلگیر می شویم ودیگران قبل از ما آغازمی کنند و پایان را در یلدا باز جشن می گیریم اما معمولا به پایان کارهای خود اهتمام نداریم وکارها را نا تمام رها می کنیم
به عنوان مثال در تحولات دنیای جدید غافلگیر تحولات غرب شدیم وهنوز از این غافلگیری بعد ازنزدیک به دوقرن بیرون نیامده ایم در نهضت مشروطه کار را به پایان نرساندیم و مشروطه عدالت وآزادی خواه ختم به دیکتاتوری رضاخانی شد در نهضت ملی شدن نفت نیز به شرح ایضا در جنگ تحمیلی رژیم صدام باز غافگیرشدیم ودر اعمال تحریم های قبل از برجام واجماع جهانی علیه خود وهمچنین بعداز برجام از تصمیم ترامپ غافلگیر شدیم
این فقط در سیاست نیست در اجتماع نیز این گونه ایم ومورد اخیر غافلگیری در مرگ مظلومانه چند کودک دبستانی در آتش ندانم کاری وغفلت ها بود ودر زندگی فردی نیز فراوان از این غافلگیری ها داریم اما چرا چنین است ؟چرا قومی که درظاهر زمان برایش مهمّ است وبه آغاز وانجام ها توجه دارد نوروز دارد ویلدا باز از زمان عقب می ماند وغافلگیر می شود؟
این امر حداقل سه منشا دارد یکی این که ما جشن آغاز وانجام را جایگزین اهتمام به آغاز و انجام قرار داده ایم ودیگر این که وسط زمان را نادیده گرفته ایم در قرآن آیه ای است که به توجه به نمازها خصوصا نماز ظهر توجه می دهد واز آن به نماز وسطی یاد می کند(بقره /238)
واین می رساند غفلت از وسط ها یک خصلت فراگیر است وفراموشی وعدم اهتمام به وسط آغاز وانجام را نیز ناقص وابتر می سازد وما ایرانیها جشنی برای وسط ها نداریم واین نشانه فراموش کردن وسط هاست
اما مهمّ تر از همه این ها عیب اصلی نگاه ما دراین است که زمان را بیشتر در بیرون جستجو می کنیم به زمان زمینی توجه داریم درحالی که نبض زمان در درون است وانسان از مخلوقات خاص وپیچده خداوند است که می تواند زمان خلق کند وتحت تاثیر زمان زمینی قرار نگیرد کشف این مهم واهتمام به آغازگری از زمان درونی واحاطه بر زمان زمینی وبیرونی می تواند مارا از غافلگیری وغافل شدن از آغاز وانجام ها نجات دهد
راه آن این است که خودرا با علم واندیشه وارد ساحت فوق زمان کنیم با علم واندیشه می توان پیش بینی آینده را داشت واین یعنی فوق زمان رفتن وراه دیگر که قرآن می آموزد و مکمّل روش قبل است عبادت شبانگاهی ودر سحر وقبل از طلوع آفتاب است (مزمل /20)انسان مومن فراتر از زمان از آفتاب به عنوان نماد وعلامت وبلکه به نوعی علت ایجادگر زمان پیشی می گیرد ودر سحر بیدار است وبه عبادت می نشیند ونیرو واراده وعزم کافی برای مواجهه با آغاز وانجام زمان فراهم می آورد بنابراین زمانی ما می توانیم جشن واقعی زمان را بگیریم که فائق بر زمان باشیم وآن با علم واندیشه وعبادت فوق زمانی میسر می شود