[ای اهل کتاب ! در دین خود غلوّ نورزید ، ... جز این نیست که مسیح عیسی بن مریم فرستاده خدا و کلمه اوست که به مریم القا کرد ... جز این نیست که خدا معبودی یگانه است . منزّه و پاک است از اینکه فرزندی برای او باشد] .(نساء/171) قرآن اهل کتاب را به خاطر غلو مذمت کرده است
غلّو مسیحیان این بود که عیسی انسان وپیامبر را مقام خدایی یا فرزند خدا می بخشیدند واین البته اختصاص به مسیحیت ندارد در طول تاریخ جوامع چه با کسانی که قدرت معنوی در میان مردم داشتند مثل انبیاء واولیاء وچه کسانی که قدرت مادی داشتند مثل پادشاهان وحاکمان برخوردهای اغراقی وغلو داشته اند
البته با این تفاوت مهم که منشا غلو واغراق درباره پیامبران از جانب جامعه بوده وتحت تاثیر شخصیت مقدس ایشان افراط در مقام آنان می شده است واما درباره پادشاهان وحاکمان وسیاستمداران منشا غلو بیشتر از جانب اصحاب قدرت بوده است که با ترویج این امر بر حکومت انحصار طلبانه ومطلقه خود دوام وقرار می بخشیدند ومثل هایی چون شاه سایه خداست درتاریخ گویای این امر است
اما بروز این آفت در جوامعی که حاکمان متکی بردو عنصر دین وسیاست هستند بیشتر است در جایی که منشا قدرت هم مادی تعریف می شود وهم معنوی تلفیق این دو زمینه پدید آمدن غلو را بیشتر فراهم می سازد و از جمله لوازم اجتناب ناپذیر ومفسده خیز غلو در مقام برخی افراد خصوصا حاکم این است که کم کم همین غلو جای استدلال ومطالبه دلیل درباره فضیلت یا حقانیت اعمال وافکار افراد را می گیرد
تاسف انگیز تر این که غلو امروز وارد ساحات دیگر از جمله علم وفرهنگ البته با همان اغراض سیاسی شده است در جامعه سالم یک عالمی با نظریات متقن وسازننده اش برتری خودرا به اثبات می ساند که طبیعتا این در فضای نخبگان صورت می گیرد وعالمان برجسته با آثار خود به شکل طبیعی معرفی می شوند وفضلا با آثار آنها به ایشان القاب متناسب می دهند
اما در فضای غلو افراد غیر نخبه با جهت گیری سیاسی با جعل وتکرار عنوان ها فردی را فراتر از لیاقتش به جامعه تحمیل می کنند عناوینی چون استاد ،نظریه پرداز ،علامّه وامثال این ها امروز القاب اغراقی شده اند که برخی نه به خاطر دغدغه علمی وفرهنگی بلکه با قصد وغرض سیاسی در پیشوند وپسوند اسم های خاصی می آورند وگمان می برند چنین پسوند وپیشوند هایی می تواند جای دلیل را بگیرد وبه جای این که سخن وادعای فرد ی را با ارائه استدلالات اومطرح کنند درخلا ء استدلال به القاب سازی روی می آورند وجالب این که در طرف مقابل یعنی وقتی عالمی هم جهت سیاسی برخی نباشد از ذکر حداقل عنوان والقاب به واقع او نیز اجتناب می شود
اما مسئولیت فرهیختگان جامعه این است که با روشنگری به جامعه وجوانان بیاموزند که چه در سیاست وچه دین وچه علم هیچ چیز نمی تواند جای دلیل را بگیرد هر فردی چه سیاستمدار وچه خبره دینی وچه کارشناس علمی اعتبار وارزش حرف وادعاهایش به میزان دلیل واستدلال اوست نه چیز دیگر،و القاب ساختگی وغیر آن هیچ ارزشی به افراد نمی دهد
امام پنجم باقر العلوم علیه السلام دراین باره بیان بلند وارزشمندی دارند که با نفی شخصیت محوری و تعلیم مطالبه دلیل از خود، بزرگوارانه از مردم می خواهد که سخنی که می گوید دلیل قرآنی آن را از او بخواهندو مطالبه کنند
«وقتى به شما از چیزى خبر دادم، دلیل آن را از قرآن بخواهید.»(کافی جلد 1، ص 60، حدیث 5.)
امام معصوم به پیروان خود چنین می آموزد واین یعنی آن بزرگوار به جای مرید پروری به دنبال بار آوری محقق است حال مقایسه کنید روش اهل بیت حقیقت مدار را با روش هایی که در جامعه ما متداول شده وبرخلاف دهه های پیش که بزرگان حتی کتاب های خودرا با نام ساده وبدون لقب منتشر می کردند اما امروز با گرم شدن فضای مرید پروری با القاب سازی ها برخی افراد را در سیاست یا علم فوق دلیل ومطالبه استدلال جلوه می دهند که عوارض نا مطلوب بسیار به دنبال دارد و دراین فضا باید مراقب بود که نه جزو عوام فریبان باشیم ونه خود تحت تاثیر این عوام فریبی ها قرار گیریم