ما جامعه وجمعی هستیم که از فاطمه بسیار می گوییم وبا فاطمه بسیار فاصله داریم همان طور که علی را در ظاهر بسیار یاد می کنیم با علی بسیار بیگانه ایم
علی وفاطمه برای ما در حدّ یک شعار مقدس مطرح است نه علی را درست می شناسیم ونه فاطمه را ودلیل آن روشن است فاطمه در منطق قرآن کوثر است (
إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ
ما به تو کوثر عطا کردیم .
(/کوثر/1) )وکوثر یعنی خیر کثیر و جامعه وجمعی که خیر کثیر را می شناسد باید از خیر سرشار باشد واز سوی دیگر خیر کثیر در قرآن مترادف حکمت است
مَن یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا آنکه به او حکمت داده شود ،بی تردید او را خیر فراوانی داده اند .(بقره /269)
حکمت را قرآن در دوحوزه نظر وعمل معنا می کند لقمان اخلاق مدار الگوی حکمت عملی قرآن است
َلَقَدْ آتَیْنَا لُقْمَانَ الْحِکْمَةَ
و به راستی ما به لقمان حکمت عطا کردیم .(لقمان /12)
وبر پیامبردر سوره اسراء که روایت عروج او تا اوج ملکوت و دیدن وفهم باطن هستی است از حکمت نظری می گوید
ذَ?لِکَ مِمَّا أَوْحَى? إِلَیْکَ رَبُّکَ مِنَ الْحِکْمَةِ
این از حکمت هایی است که پروردگارت به تو وحی کرده است .(اسراء/39)
لذا انسان برخوردار از حکمت کامل یعنی انسان ملتزم به اخلاق واندیشه وبینش استوار ومتعالی وجامعه برخوردار از خیر کثیر یعنی جامعه اخلاق واندیشه محور ، وباطن بین ورسته از ظاهر بینی فاطمه عینیت حکمت وکوثر وخیر کثیر است که اسوه وتجلی ادب واخلاق است ونشانه بارزش تربیت معلمان بزرگ انسانیت واخلاق یعنی حسن وحسین تحت تعلیم وتربیت اوست او در حکمت نظری وشناخت اندیشمندانه از جهان وخدا وانسان نیز پیشتاز است که سوره انسان از جمله در شان او نازل شد و در خطبه فدک ودر خطابه های زینب دختر او می توان نشانه های آشکار این حکمت واندیشه ومعرفت بلند وتودرتو وعمیق را دید
اما ما ما مدعیان پیروی فاطمه وعلی وقرآن چقدر از این الگو ها ومعادن ومخازن شرف وانسانیت دوریم ونشانه اش غربت اخلاق ومرام ومروت میان بزرگ وکوچک ماست راحت دروغ می گوییم به سهولت حریمها را می دریم وبه آسانی حق ها را ضایع وپامال می کنیم در حکمت نظری نیز در اندیشه وروش اندیشیدن استوار وعمیق نیز به شدت می لنگیم خود را خیلی از جاها از تحقیق واندیشه بی نیاز می دانیم برای رسیدن به حقیقت گفتگو نمی کنیم که برای اثبات خود جدل می کنیم بیشتر ظاهر بین هستیم تا اهل غور در باطن بیشتر خودبین هستیم تا اهل ایثار وگذشت و به حوادث کوچک وبزرگ به دیده عبرت نمی نگیریم شیوه ای که عادت اهل حکمت است
خود فاطمه چنین بود ودر شب عروسیش از سویی پیراهن خود می بخشد واز سوی دیگر به یاد مرگ می افتد و در اوج زندگی هم خودرا ندیدن وهم حقیقت مرگ را دیدن دلی دانا ودیده ای عبرت بین می خواهد زهرا درشب عروسی خطاب به علی فرمود:
فَکَّرْتُ فی حالی وَ اَمْری عِنْدَ ذِهابِ عُمْری وَ نُزُولی فی قَبْری فَشَبَهْتُ دُخُولی فی فِراشی بِمَنْزِلی کَدُخُولی اِلی لَحْدی وَ قَبْری ...»( ارشاد شیخ مفید، ج1، ص270)
پیرامون حال و رفتارم فکر کردم و به یاد پایان عمرم و منزلگاه دیگری به نام قبر افتادم که امروز از خانه پدر به خانه شما منتقل شدم و روزی دیگر از روزی دیگر از اینجا به طرف سنگ لحد و قبر خواهم رفت
دراین نگاها البته فاطمه نمی خواهد با یاد مرگ افسردگی وتیرگی وناامیدی بر قلبش بریزد بلکه می خواهد با عبور از ظاهر زندگی دل خودرا متذکر وبیدار وآماده سازد ودرغفلت لحظه ها فرو نرود و زندگی را در حساس ترین ولذت بخش ترین لحظات لبریز یاد حق کند که در ادامه اظهار می دارد دوست دارد آن شب به نماز وعبادت بایستد
می شود جان ومغز حکمت را در دو حوزه نظر وعمل شناخت وتوجه به حق خدا وحقوق سایر انسان ها وعبور از مراتب ظاهر بینی که دشوار ترین مرتبه اش خودبینی است دانست وفاطمه که کوثر لقب گرفت که عینیت حکمت شد چون پاسداشت حق خدا وخلق وندیدن ظواهر و خود خواهیها خمیره جان عزیر ش بود وپاسداشت ما برای فاطمه تنها به گریه وندبه نیست وبیش از هرچیز پیروی از منطق اخلاقی وبینش مشید وحکمت متعالی وباطن بین اوست
سلام الله علیها