سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 جمعه ها وحیرت وحرمان

والعصر وانسان وخسران

 

جمعه ها وجای خای یک مرد

 

امتی گرفتارو غافل از درد

 

جمعه ها ویک امام وانتظار

 

سالهاو غیبت فصل بهار

 

جمعه ها وفردهای پرادا

 

جازده خودرازاهل خدا

 

کی می آید انکه تیغ می کشد برادعا

 

رسوامی کند زهد فروشان اهل ریا

                                                                                    






تاریخ : جمعه 90/3/13 | 12:13 صبح | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

 

دراین سالهای سخت سیاست بیشترازهمیشه دلمان برای امام تنگ شده است برای آن شناخت دقیقی که او از افراد داشت برای آن عرفانی که زهد ریاکارانه را براحتی از ایمان خالصانه جدا می کرد

 برای آن شجاعت وجسارت بی مثالی که در برابرمتحجران وتقدس مابان داشت برای ارزشی که به تک تک مردم وگروه هادر هر سلیقه وجناح وحزب می داد برای منزلتی که  یاران مخلص ووفادار وسابقون انقلاب درنظرش داشتند

برای حکمهای حکیمانه  که در بحرانها واختلافات برای حفظ وحدت ودرعین حال حفظ حقوق افراد صادر می کرد برای نگاه وسیع وبلندی که به عدالت داشت برای لحظه لحظه دهه شصت که لبریز از یاد ونام امام است دلمان تنگ شده است

 گرچه تازه به دوران رسیده ها ایام حاکمیت امام برقلبها را خواستند از خاطره ها بزدایند ودر دل جوانان تخم تردید وتلخی نسبت به آن دوران بپاشند اما ذائقه تاریخی ملت از دوره امام مملو از شیرینی  وشکوه است

دهه ای که در هیمنه وهیبت حضور امام بی ریشه ها زندان ندیده ها وطعم مبارزه وجهاد نچشیده ها میدانی برای عرض اندام نداشتند در زمانه ای که اخلاق وادب وعرفان امام تکثر وتوسعه ملی وکشوری یافته بود

وعطر ایمان واخلاص در کوچه کوچه شهر استشمام می شد در زمانه ای که برای قدرت یافتن کسی جرات نداشت با حیثیت دیگران بازی کند دوره ای که به باطن وحقیت وگوهر دین بیش از ظاهر وزینت آن توجه می شد

وبازارنقش بازان وریاکاران کساد بود در فرهنگ فرهیختگان ارج وقرب داشتند ودررسانه ومطبوعات جا برای همه تفکرات وجناحهای انقلابی  وبلکه ایرانی وجود داشت نظامیان به حکم امام حق دخالت در سیاست وجناح بازی وانتخابات نداشتند

 ومقدسان نمایان  مدعی اتصال به غیب درسیطره  نگاه حکیمانه امام نای ابراز اندام نداشتند دهه ای که به ظاهر زندگی ها ساده بود اما دلها دراتصال به دریای ایمان امام استغنا یی استثنایی داشت

دهه ای که ارزشها تک بعدی وبلکه وارونه تفسیر نمی شد وعدالت در کنار آزادی معنی می یافت وخود عدالت هم فقط در اقتصاد آن هم با نگاهی تک ساحتی معنی    نمی شد بلکه عدالت در قدرت اهمیت ییشتر می یافت

وکسی مقام ومرتبتی  می یافت که برای عدالت زجر وزندان کشیده است وطلسم ادعا وادا کارایی نداشت  زمانه ای که خون وشهادت ونبرد وجراحت نشان شجاعت بود نه پرده دری وحق کشی وچنگ بر چهره صالحان کشیدن

زمانه ای که خط مقدم وخمپاره وگلوله وسرب داغ غرور آفرین بود نه تهتک وتهمت ودروغ ودورویی در زمانه ای که در پرتونور عالمتاب عرفان امام ورد وسحر وجادو وجنبل متقلبان رسوا وباطل وابتر بود

در دهه ای که مطبوعه رسمی ویا سیمای ملی حق وجرات جسارت به افراد نداشت و کیهان یاصداوسیما توپخانه خانه برانداز وآتشبار  معرفت ومروت سوزی نبودند در زمانه ای که آّبروی مومنان ارزان نبود

در دهه ای که  نویسنده یا مسئول نورسیده ای برای مراجع تعیین تکلیف نمی کرد   واین کلام بلند امام در گوش ها طنین افکن بود که (من دست تک تک مراجع را می بوسم )با لاخره  دهه امام دهه ای بود که  هر کسی وهرچیزی در جای خود بود

کوتوله ها در مناصب بزرگ نبودند ومتوهمان میدان دار عرصه نبودند در فرهنگ ،هنر اصیل ارزش داشت وجایی برای ابتذال ولودگی نبود در سیاست سابقه ومجاهدت وحکمت وتدبیر ارزش داشت وفرصتی برای فرصت طلبان نبود

و نسیمی دلنشین ازمعنای دقیق عدالت که طبق فرموده امام علی (ع) (درجای خود قرار داشتن هر چیز است)  در کشور جاری وساری بود  یادش به خیر

 

 






تاریخ : دوشنبه 90/3/9 | 1:35 صبح | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

سابقا در محله ما مردی بود که معروف بود به بد دهنی وفحاشی وخساست  کافی بود که از کنار خانه یا باغ او رد بشی تا هرچه که فحش بلد بود نثار شما بکند وجالب این که اگر  فرضا برای پرداخت قرضش به مغازه ای  می رفت به مقداری که خود مدعی بودحساب پرداخت می کرد وبه حساب ودفتر مغازه دار اعتنا نمی کرد واگر طلبکار کمی مقاومت می کرد داد وبیداد می کرد که آبرویت را می برم وفلان وبهمان  در واقع زبان وبد دهنی اهرم قدرت وثروتش بود که هم نقش پول را برایش ایفا می کرد وهم بازوی قدرتش محسوب می شد البته اهالی محل هم به خاطر بددهنی او به نوعی از او حساب می بردند وکمتر بااو دهن به دهان می شدند

حالا حکایت برخی از سیاست مداران  شبیه همان آقاست که هرجا کم بیاورند به مدد زبان وپرد ه دری جبران مافات می کنند نمونه بارز آن در ایام انتخابات بود که وقتی   احساس خطر کرده وپایگاه مردمی خودرا متزلزل دیدند به قول خود دست به افشاگری که همان حریم شکنی وترور شخصیت ها بود زدند   حالا هم که از نوع دیگر تحت فشار هستند  وبدنه جریان اصولگرایی منتقد ایشان گشته است باز تهدید به افشاگری می کنند ویکی نیست به اینان یاد آوری کند که دیگر حنایشان رنگ  باخته و تز بگم بگم دیگر کاریی ندارد واگر زمانی که وجود حلقه مفسدان اقتصادی در اطرافشان  برای مردم آشکار  نبود شعار افشای نام مفسدان ومبارزه با آنها  کارایی داشت امروز با عیان شدن چنین حلقه های نزدیک به خود  کسی آن شعارها راباور ندارد اگر دیروز بدون نوشتن دیکته غلط های دیکته دیگران را می شمردند  امروز با این همه غلطیهای فاحش  که در دیکته چند ساله اشان  وجود دارد دیگر نقش معلمی بازی کردن فایده ندارد

وبالاخره امروز همان شیوه ای را که خود با مخالفان در پیش می گرفتند سینه چاکان دیروز شان  با آنها  در پیش گرفته اند و این بار دیگر اینان  ملاحظات دیگران را ندارند ودر منطقشان افشاگری در جواب افشاگری است  وبلکه پرد دری مقابل پرد ه دری است

درواقع این بار با سلاح خود ساخته خلع سلاح گشته اند  طبق ضرب المثل معروف از هردست که بدهی از همان دست می گیری .

 






تاریخ : چهارشنبه 90/3/4 | 11:43 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

                             فاطمه مادر جوان امت علی است               

                                        فاطمه روح وجان ملت علی است

                                       فاطمه عترت روایت محمدی است

                                       فاطمه دلیل عصمت نواده علی است

                                      فاطمه که شاهد فدایی علی است

                                     سرور وسرور شیعه فدایی علی است

                                      فاطمه طراوت محمد وعلی است

                                     فاطمه همان بهشت احمد وعلی است

                                     فاطمه کوثر خدای احمد وعلی است

                                      فاطمه سوره قدر منجلی است

                                    فاطمه آیه بشارت کتاب احمدی است

                                   فاطمه نور خانه ولایت علی است

                                  فاطمه صراط مستقیم آیه هدایت است

                                  فاطمه ذکر قنوت واله ولایت است

 






تاریخ : دوشنبه 90/3/2 | 11:32 صبح | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

دولت نهم ودهم با نام ارزشها وپیروی از ولایت روی کارآمد اما عملکرد دولت خصوصا در دوره دوم با آنچه شعارش را می داد تفاوت های اساسی دارد ونحوه تعامل او با نهاد های ارزشی خصوصا ولایت فقیه سئوالات جدی درباره صداقت وپایبندیش به شعارهارا به وجود آورده است

که دراین نوشته به برخی از آنها اشاره می کنیم

1- از آنجا که ولایت فقیه رکن اساسی قانون اساسی است واصولا مشروعیت وحیات قانون اساسی در ایران بازگشت به ولایت فقیه دارد ودر واقع ولایت فقیه مثل قله کوهی است که دامنه آن را قانون اساسی اسلامی تشکیل می دهد

لذا مخالفت وبی اعتنایی به قانون بازگشت مستقیم به مخالفت با ولایت فقیه دارد چرا که تجلی فقه وحکموت دینی  مواد قانون است و ولایت فقیه در واقع خیمه وعصاره قانون است ودر این ایام به وفور شاهد تقابل دولت با قوانین مختلف هستیم

از جمله ادغام وزارت خانه ها  بدون تصویب مجلس که قانون دراین زمینه برای مجلس حق قائل شد ه است و شورای نگهبان به عنوان مفسر قانون براین حق صحه گذاشته است معرفی وزیر برای وزرات خانه جدید که مجلس در باره تشکیل آن هنوز نظری نداد ه است

 برداشت های غیر قانونی از حساب ذخیره ارزی وبانک مرکزی که نمونه اخیر آن برداشت 50 هزار میلیاد تومانی برای پرداخت یارانه ها بوده است وعدم تشکیل وزارت ورزش با آن که مدتها از تصویب آن در مجلس می گذرد وموارد دیگر واین نقض قانون ها در واقع به زیر بنا وهسته اصلی قانون اساسی یعنی ولایت فقیه ضربه می زند

2- هزینه کردن از رهبری و ولایت فقیه در موارد متعدد وبه میدان منازعات کشیدن رهبری در جاهایی که می شد در مراتب پایین تر مسئله حل وفصل شود که مورد مهم آن مجبور کردن ولی فقیه به دخالت در قضیه وزارت اطلاعات است

وسابقا هم در مسائل سیاسی بعد از انتخابات رییس دولت  با عافیت طلبی وسلب مسئولیت از خود باعث شد بسیاری از حوادث واتفاقات خصوصا در برخورد با معترضان به پای ولی فقیه نوشته شود

 ونمونه بارز آن کنفرانس خبری ریس دولت در سازمان ملل بود که صراحتا خودرا در باره زندانی شدن افراد بی تقصیر دانست وبه گونه ای سخن گفت که گویا مقام دیگری دراین باره باید پاسخ گو باشد

 درحالی که حداقل اقتضای جوانمردی این بود که ایشان برای دفاع از جایگاه رهبری مسئولیت برخی مسائل را به عهد ه بگیرد امری که بارها از جانب روسای جمهور چه در دوره امام وچه بعد از آن اتفاق می افتاد

 ومسولین خود را سپر دفاع از امام ورهبری می کردند که نمونه بارز آن در پذیرش  قطعنامه است که آیت الله هاشمی برای دفاع از امام قصدداشت مسئولیت پایان جنگ را خود به عهده بگیرد که البته امام موافقت نکرد

وهمین طور در دوره خاتمی ایشان در مواردی  که طرحی در دولت ابتدا تصویب شد وبعد با اطلاع از نظر مخالف  رهبری به گونه ای  عمل کرد که هم نظر رهبری را تامین کرد وهم از رهبری هزینه نکرد  وبه اسم خود با طرح مخالفت کردکه خود رهبری از ایشان تشکر کرد

3-نکته بعدی به طرفداران دیروز ومنتقدان امروز دولت باز می گردد که به جای مسئولیت پذیری در حمایت خود از احمدی نژاد باز از رهبری هزینه می کنند وحمایت رهبری را دلیل حمایت خود از احمدی نژاد برمی شمرند

از جمله سخنان سید احمد خاتمی وفاطمه رجبی  دراین باره قابل تامل است ومی دانید که تبعات چنین مسئولیت گریزی ورهبری راسپر کردن چه خواهد بود ؟

4- از انجا که ولایت فقیه در واقع به نوعی نماینده مرجعیت نیز به حساب می آید ودر واقع ولی فقیه محصول نهاد مهم مرجعیت است وپشتوانه اصلی آن بازگشت به مرجعیت دارد چراکه در زمان غیبت حق حاکمیت برای مراجع است

 وولی فقیه در واقع به نوعی نماینده وهسته مرکزی مرجعبت است که بر مردم حکومت دارد لذا بی اعتنایی به مرجعیت در واقع سست کردن همان شالوده ولایت خواهد بود ودر این دولت بی اعتنایی به مرجعیت کم نبوده است

که مهم ترین آن قرار دادن پست های حساس  در اختیار کسانی  است که مراجع به صراحت مخالفت خود را با آنها اعلام کرد ه اند و همین طور بی توجهی به دغدغه هایی که در عرصه فرهنگ مراجع دارند از جمله آنهاست

 

 






تاریخ : دوشنبه 90/3/2 | 12:3 صبح | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()
<      1   2   3   4      >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.