از جمله ابعاد حرکت وسفر حضرت سید الشهداء بعد عرفانی وسیر وسلوک معنوی این حرکت است آقا ابا عبد الله قبل از ترک مکه وحج ناتمام خود دعای پر رمز وراز وعرفانی عرفه را می خوانند وگویی این دعا پیش زمینه وسند رسمی ومکتوب قیام بعدی است
وحرکت به کوفه وکربلا همه تفصیل وتفسیر همان دعا با عمل وبا جان ودل است دعای عرفه که ندبه ونجوای عارفانه امام حسین با خداوند متعال است جای جایش فریاد گر توحید و مملو ازذکر وفنا وشهود حضرت حق است که این ها همان امهات عرفان ومعرفت توحیدی هستند
والبته در این سیر معنوی وملکوتی که عاقبت آن هم برای آقا روشن است که ختم به شهادت ولقاء می گرددحضرت کسانی را که به نحوی حس می کند لیاقت این همراهی را دارند با خود می برد در قصه زهیر آمده است که حضرت پیکی به خیمه زهیر می فرستد واورا دعوت به همراهی خود می کند
با آنکه امام به شهادت خود ویارانش علم یقینی دارد چنین دعوت مبارکی را از زهیر می کند که می رساند مساله فراتر از یک قیام ظاهری است حضرت در واقع در مسیر سیر الی الله به خاطر کرم وعطوفت ذاتی که دارد هر کسی را که می تواند بهر ه وحظی از این سلوک عرفانی را ببرد به این سفر سرخ فرا می خواند
ومی بینیم که ظهیر وقتی از حضور امام برمی گردد بشاش است ودست از دنیا شسته وآماده لقاء الله است
ووصف حال زهیر بختیاروسعادتمند خطاب به مولا این بود که (من که باشم برآن خاطر عاطر گذرم لطفها کردی ای خاک درت تاج سرم )
همچنین در منزلی از منازل حرکت امام آن اسوه عرفان و معرفت خود شخصا به سراغ فردی سرشناس به نام عبید الله بن حر جعفی می رود واورا به همراهی می خواند
وآن نگون بخت باطن پیام ودرخواست امام رادرک نمی کند وعذر می آورد وماندن وگندیدن را بر حرکت وعروج وپرواز همراه سالار آزادگان ترجیح می دهد این جا هم مساله همان سیر عرفانی امام است والبته درمورد این شخص برای کامل شدن حجت است
امام در سیر عرفانی به سوی الله با برخی که خواص واهل هستند با رمز واشاره واندک تلنگر سخن می گوید وبا برخی با صراحت ودعوت غلیظ وآن که اهل دل ومهناست اشارت امام را درمی یابد چون زهیر وآن که اهل دنیاست صراحت وحجت ودرخواست آشکار امام را نمی بیند چون جعفی
امام حسین برخی از مستعدان معرفت ولقای الهی راهم با عنایت همراه عتاب به این سلوک می خواند عتابی که حضرت با حر کرد وفرمود (مادرت به عذایت بنشیند چراراه رابرمابستی ؟) درواقع عنایتی از موضع یک مراد ومحبوب همراه تندی ظاهری خطاب به یک مستعد ارادت ولایق عشق ومحبت بود.
وگویا زبان حال حر در آن لحظات گرفتن آن تصمیم مبارک این بود (اگر با دیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی )
وهمین شوری در دل حر افکند وبالاخره اورا به رکاب مولا برای جان فشانی درراه سالار سالکان اقا ابا عبد الله کشاند.
نکته های ناب وفرازهای پراز معنا ومعرفت حرکت الهی اما بیش از آن است که درفهم قاصر چون حقیر درآید ویا بیان شود با اشاره به یک مورد دیگر این بخش را ختم می کنم
در مقاتل معتبر آمده است که حضرت سید الشهداء در لحظات آخر برای وداع با طفل شیر خوار خود علی اصغر به خیام رفت واز حضرت زینب در خواست کرد که علی را پیش او اورد وهنگامی که خواست اورا ببوسد تیر تاریک دلی بر حلقوم علی خورد ودر آغوش پدر جان باخت در این صحنه اسرار ورازهای عرفانی غوغا می کنند
آیا امام می خواست علی رانیز در این سیر همراه کند وبوسه ووداع بهانه بود؟یا آنکه آقا صدا ودرخواست جان ودل علی اصغر را شنید که عاجزانه درخواست همراهی وفداکاری می کرد ؟ وگویا علی وقتی در آغوش آقا آرام گرفت زبان حالش خطاب به مولا این بود که ( لطف تو ناگفته ما می شنید )