از عصر عاشوراء سالار کاروان کربلا شیر زن دشت نینوا دختر حیدر کرار بانوی کرامت وشجاعت واستقامت زینب کبری سلام الله علیهاست خداخواسته است که حماسه حسین در کربلا نماند وعاشوراء تا اقصی نقاط جهان وزمان امتداد یابد
واولین ودلیرترین مامور پیام رسان کربلا زینب کبری است تاریخ وزمان بعد از حسین شهید باید در شجاعت وصلابت ومعرفت واستقامت زیینب انگشت حیرت به دهان بماند اگر حسین(ع) از مدینه تا کربلا فصل فصل وخط به خط راه وراز خون را تفسیر کرد
حال نوبت زینب است تا صفحه به صفحه وسطر به سطر صبر جمیل وشجاعت علوی وعرفان حسینی را ترسیم کند زینب از مدینه تا کربلا برادر راهمراهی کرده با دل وجان تا امروز بعد از حسین حماسه اورا جاوید سازد
زینبی که خطبه فرین فدک فاطمه سلام الله علیها در مدینه و خطابه های خیره کننده امیر مومنان در کوفه را درسینه دارد زینبی که شیر فطرت ملکوتی فاطمه وعصمت قدسی زهراء ودلیری دلاور دوران علی وصلابت واستواری وعزت حسین ومعرفت وعرفان قرآنی اهل بیت را به جان نوشیده وچشیده است
امروز باید رسوا کننده مکاران وافشاکننده فاسقان وظالمان وویران کننده کاخ های طاغوتیان باشد زینب امروز باید عرفان وسلحشوری وسخنوری خاندان صداقت ومعرفت وبلاغت را به رخ خواب رفتگان وخدعه گران واصحاب حماقت بکشد
وبا علم وحلم وعرفان وفصاحتش بر دهان رجز خوانان کوته بین زیاده خواه وزائل العقل وایمان زند و سئوال گستاخانه آن ابن رذالت را که گفت ( کیف رایت صنع الله باخیک واهل بیتک ؟دیدی خدا با برادر وخاندات چه کرد ؟)
این گونه پاسخ پر مغز و پیمان دهد که( ما رایت الا جمیلا هولاء قوم کتب علیهم القتال فبرزوا الی مضاجعهم وسیجمع الله بینک وبینهم وتحاج وتخاصم فانظر لمن یکون الفاج یومئذ؟ هبلتک امک یا ابن مرجانه )
(جز زیبایی ندیدم اینان افرادی بودند که خداوند سرنوشتشان را شهادت تعیین کرده بود وآنان نیز به خوابگاه ابدی خود رفتند وبه زودی خداوند میان تو وآنان جمع کند تا تورا به محاکمه کشند بنگر تا درآن محاکمه پیروزی که را خواهد بود ؟مادرت به عزایت بنشیند ای ابن مرجانه )
وزینب این نواده عزیز پیامبر ونماینده عترت وقرآن امروز نور کوکب فاطمه(س) وشجره طیبه علی(ع) است که در ذلت کده کوفه وظلمتکده شام طلوع کرده تا روشنی ونور آیات کتاب محکم محمد مصطفی(ص) را به چشم تاریکی پرستان کور دل وجان بتاباند و قرآن ناطق وصادقی باشد برابر آنان که کتاب خدا را به تمسخر گرفته اند و این چنین رسواکند کافران رذل پرمدعای شام شوم را
(فشمخت بانفک ونظرت فی عطفک جذلان مسرورا حین رایت الدنیا لک مستوثقه والامور مستقه وحین صفا لک ملکنا وسلطاننا فمهلا مهلا انسیت قول الله تعالی :ولایحسبن الذین کفروا انما نملی لهم خیر لانفسهم اما نملی لهم لیزدادو اثما ولهم عذاب عظیم
(ای یزید این چنین باد در بینی انداختی ومتکبرانه نگاه می کنی شاد وخرمی که پایه های دنیا را به سود خود دیده ورشته کارها را به هم پیوسته مشاهده نموده وحکومت وقدرتی راکه از آن ما بود بدون مزاحم به دست آورده ای آرام باش آرام مگر فرموده خدارا فراموش کرد ه ای که
:کافران گمان نبرند مهلتی را که ما به آنان می دهیم به خیر آنان است مهلت ما فقط برای آن است که گناهشان افزون تر گردد وشکنجه ای ذلت بخش برای آنان آمده است)
جملات منقول از حضرت رینب برگرفته از کتاب لهوف ابن طاووس ترجمه فهری ص 224و252
فردا حسین عزیز حماسه ای به پامی کند که شگفتی آن تا ابد عقل ها ودلها را حیران می کند هر چه درباره حماسه حسین عزیز می اندیشی وهرچه زمان بر این حادثه می گذرد حیرت تو افزون تر می شود ومحرم ها وعاشوراها می گذرد وتو حس می کنی هنوز در سطح سطح اقیانوس بیکران کربلای حسین هستی.
وهمان گونه که هر آیه قرآن هزار ها بطن دارد وهر چه می گذرد تلاوت وقرائت وتامل در قرآن طروات نوی می یابد تکه تکه وقطعه قطعه روز قیامت گون عاشواء هزار باطن دارد و هروز وهر محرم هزاران حجاب را از دیدههای اهل بصیرت کنار می زندوهمچنان دست نیافتنی است وفراتر از اندیشه وعقول وبر فراز فکرها ست .
امام حسین علیه السلام در یک روز نه به اندازه یک عمر و یک قرن وبلکه به وسعت یک تاریخ ابتلاء می بیند ودر مقابل استقامت وایمان واطمینان وصلابتی که می آفریند تا قیامت قلب ها را شیدای خود و سیراب دریای اطمینان وایمان ومعرفت ومحبتش می سازد.
اگر ایوب نبی در طول سال ها ابتلاء ات الهی را می بیند وبه مقام صابرین می رسد اگر ابراهیم خلیل عمری می گذرد تا بتواند ابتلاءات وامتحانات الهی را پشت سر گذارد و شایسته مقام امامت می شود
اما حسین عزیز در کمتر ازیک روز همه این ها وبش از آن را نه فقط در حد امتحان وآزمایش بلکه تا پای ازدست دادن همه داشته اش تقدیم رضا ورضوان الهی می کندواگر ایوب نبی وابراهیم خلیل بعد از سپری شدن زمان امتحان از دست رفته هاشان به آنها باز می گردد اما حسین عزیز همه عزیزانش رابی بازگشت تسلیم محبوب می کند .
اگر ابراهیم تا پای قربانی کردن یک اسماعیل رفت و در آخر با اسماعیلش از کوه پایین آمداما حسین عزیز چندین اسماعیل،اکبر وعباس واصغر وقاسم وعبد الله و.. را به قربانگاه برد وبا جسم بی جان وتکه تکه وغرق خونشان برگشت، چه خوش گفت حافظ
مرید پیر مغانم زمن مرنج ای شیخ چراکه وعده تو کردی او بجا آورد
اگر ابراهیم خلیل رادر آتش نمرود افکندند ولی آتش گلستان شد،اما حسین عزیز در عاشوراء یک تنه وتنها میان بارش نیزهها وشمشیرها رفت وبا پیکر بی سر وسر برنیزه به پیشگاه محبوب شتافت .
حال اگر به اندازه همیشه زمان ،دلها مست ومتحیر ودیوانه شیوه عاشقی و سر و جان بازی حسین باشند جای تعجب نیست، خدا می داند در لحظه لحظه عاشورای حسین چه اندازه سرمایه وجان مایه نهفته است.
وعجب نیست که بیش از هزار سال از عاشوراء می گذرد وهنوز زمین وزمان از کان پربرکت کربلا ارتزاق می کنند در عاشوراء که زمان جانبازی بی بدلیل حسین است خدای کریم حسین، چنان نظری درآن افکنده که یک روز به اندازه وسعت تاریخ تکثیر گشته است.
ما در هر عاشوراء به گذشته وخاطره ها بر نمی گردیم بلکه زمانی وروزی را که به برکت عشق خیره کننده حسین حیات جاوید یافته است زندگی می کنیم از آن نه به اندازه یک روز ویک سال بلکه به اندازه ابدیت زندگی می گیریم .
حیاتی که خدای غنی حسین عزیز در عاشوراء در قبال جانفشانی وعشق بازی شگرف حسین به او بخشید عاشوراء وعاشوراییان را حیاتی چون حیات شهیدان بخشید ودر کربلا نه تنها حسین عزیز ویارانش( آحیاء عند ربهم یرزقون ) گشتند بلکه زمین وزمان این حماسه هم در ظل این حیات قرار گرفت.
وهمه آنچه که نسبتی با حسین وکربلا داشت تا ابد زنده وزندگی بخش گشت خاکش شفا شد و روزش تا قیامت امتداد یافت که فرمود( کل یوم عاشوراء وکل ارض کربلا)
بعد دیگر حماسه کربلا مساله ظلم ناپذیری درسیره حضرت سید الشهداء است در قرآن کریم هم ظلم واستکبار واستضعاف دیگران نکوهش شده وهم ظلم پذیری وتسلیم ظالمان شدن لذا در آیه شریفه ای که به تخاصم ودرگیری اهل جهنم اشاره دارد.چنین آمده است :
(قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِکُلٍّ ضِعْفٌ وَ لکِنْ لا تَعْلَمُونَ (38)اعراف
گروههایى که پیرو بودهاند در باره گروههایى که پیشوا بودهاند گویند: پروردگارا، اینان ما را گمراه کردند، دو چندان در آتش عذابشان کن. گوید: عذاب همه دوچندان است ولى شما نمىدانید. )
ودلیل این که مستضعفان وتحت ظلم هم دوبرابر عذاب دارند این است که عذابی به خاطر گناه خود ودیگر عذابی به خاطر پذیرش واطاعت مستکبران دارند .
وقیام ابا عبد الله که برگرفته از قرآن است این پیام بلند را دارد که همان طورکه ظلم گناه کبیره ومنکر است ظلم پذیری وتسلیم در برابر باطل هم منکر است واین قسم دوم غالبا مورد اغفال یا انکار قرار می گیرد
واین که حضرت فرمود (من برای اقامه امربه معروف ونهی از منکر قیام می کنم )بیش از بخش اول ناظر به بخش دوم از منکرات است چون منکرات بخش اول را کسی در اعتقاد منکر نبود وهمه ظلم را قبیح می شمردند اما به منکر قسم دوم یعنی ظلم پذیری وتسلیم ظالمان شدن اعتقاد چندانی نبود.
لذا حضرت در کلامات نورانی وحماسی خود بیشتر تکیه براین دارد که ظالمان وافراد پست من را بین مرگ وپذیرش ذلت قرار داده اند وهیهات که من ذلت را بپذیرم (ان الدعی بن الدعی قد ارتکز بین اثنتین الذله والموت وهیهات من الذله ).
واهمیت بخش دوم در این است که منکرات بخش اول یعنی ظلم ها وحکومت باطل با منکر بخش دوم وپذیرش وتسلیم است که بقا ودوام می یابد واگر جامعه وامت ظلم پذیر نبود ظالمی هم دوام وقرار نخواهد یافت .
واساس حکومت دینی که برگرفته از امربه معروف ونهی از منکر است بازگشت به همین اصل دارد که چون امربه معروف وظیفه همگانی است وحکومت هم برای اقامه امربه معروف ونهی از منکر است بنابراین حکومت دینی هم وظیفه همگانی است.
حکومت در اسلام مثل سایر امور یک مسئولیتی بردوش همه مومنان است که فرمود (المومنون والمومنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف وینهون عن المنکر) ولذا اصل بنای حکومت باید بر پایه امربه معروف همگانی باشد ودوام وبقای یک حکومت حقیقی دینی نیز با امربه معروف ونهی از منکر نسبت به حاکمان امکان پذیر است.
یعنی مردم ومومنان دائما باید مراقب اعمال حاکمان باشند ودر صورت تخطی آنها را امر به معروف ونهی از منکر کنند واگر این اصل اساسی در حیات اجتماعی اسلام اجرا نشود ودائما مراقبت همگانی بر حکمومت نباشد زمینه به سمت فساد وظلم رفتن حکومت پدید می آید.
در واقع حضرت سید الشهداء مهم تر ازاین که بخواهد خود حاکم شود به دنبال این بود که روش های صحیح ودینی در سیاست واجتماع را احیا کند لذا فرمود( من برای احیاء سیره جدم قیام کردم) وا هیچ جا حضرت از حاکم شدن خود سخن نگفته بلکه همواره از احیاء سنت وسیره نبوی گفته است.
واین می رساند که روش حکومت وسیاست در اجتماع اسلامی حائز اهمیت است واگر هم کسانی چون سید الشهداء واهل بیت حق حاکمیت دارند چون ملتزم به روش های معروف وعادلانه هستند همان طور که حکومت امیر مومنان گواه این موضوع است.
بنابراین حضرت به دنبال مقاومت در برابر ظلم ونفی ظالمان با تمسک به اصل حیات بخش امربه معروف ونهی از منکر بود اصلی که هم اساس حکومت عادل دینی بر آن استوار است وهم شرط دوام وبقاوحفظ سلامت آن است .
دراین روزها وشب ها که ایام پاسداشت قیام امام حسین وشهیدان دشت کربلاست رسانه های فرهنگی وتبلیغی بیشترین مسئولیت را در انعکاس درست وهنرمندانه پیام ومرام امام حسین از سویی ونشان دادن آثار وبرکات بزرگداشت نام ویاد ابا عبد الله در جامعه وتاریخ ما از سوی دیگر دارند
وهرچه دامنه وگستره حضور رسانه ای بیشتر باشد البته مسئولیت حساس تر وسنگین تر می شود ودراین میان سیمای جمهوری اسلامی به خاطر دامنه و پوشش وسیع ومخاطبان بسیار قابل توجه وتامل است
اما در بخش اول یعنی انتقال عالمانه وهنرمندانه کلام وکردار ملکوتی امام حسین، باید گفت متاسفانه سیما به جای سیر صعودی روند نزولی را درپیش گرفته است اولا تکیه اصلی بر سخنرانی ها ومداحی هاست آن هم سخنرانی هایی که بیشتر جنبه عامیانه دارد تا علمی وهمین طور سخنرانان محدودی که همیشه حضور دارند.
ونوعااز یک تیپ وسلیقه هستند و سخنرانی های عالمانه وعمیق کمتر وکمتر گشته است زمانی در محرم متفکران برجسته چون علامه محمد تقی جعفری واستاد جوادی آملی ودیگر فرزانگان حضور داشتند.
وامروز متاسفانه با افت شدید در کیفیت ،بیشتر عرضه کنند گان مطالب احساسی حضور پررنگ دارند واین البته تناسب چندان با بزرگداشت اهل بیتی که معدن علوم وملجا عقول هستند ندارد اما گذشته ازسطحی بودن سخنرانی ها یکدست بودن تیپ سخنرانان است
در حالی که درکشور متفکران از سلایق مختلف هستند که می توانند تحلیل های علمی واجتماعی سیاسی از واقعه کربلا دهند نوعی تنگ نظری سیاسی باعث شده این امکان از بسیاری سلب شود فرضا خطیبی در چند شبکه حضور دارد وبسیاری از خطبای توانا یک سخنرانی هم از آنها پخش نمی شود.
اما فیلم ها وسریال ها هم تقریبا تماما تکراری است وتولید قابل توجه جدیدی به چشم نمی خورد وکاش به جای صرف بودجه های میلیاردی برای سریال هایی که محتوای چندان نیز ندارند چون (کلاه پهلوی) سرمایه ها صرف ساختن سریال های فاخر دینی می شد
نکته تاسف بار دیگر در برنامه های امسال که بیشتر به چشم می خورد در قسم دوم یعنی انعکاس آثار وبرکات محرم در جامعه است که سیما با عوام گرایی وبلکه دچار انحراف شدن در بیان وتبیین آثار حقیقی وحیات بخش قیام ،موضوعاتی چون آش نذری وغذای محرم را برجسته می کند.
که گویی اثر محرم همین خوردن ها است وخدمت به امام حسین یعنی آش پختن ونذری دادن البته نویسنده منکر فضیلت غذا نذری وامثال آن نیست اما آیا بهره های که ما باید از مکتب حسین ومحرم بگیریم آش پختن ونذری دادن است ؟
آیا حسین علیه السلام آن حماسه بی نظیر وسترگ وحیرت آور را آفرید تا ما هرسال در ایامی به شکم خود برسیم ومشغول خوردن دسته جمعی شویم یا این که حسین عزیز در پی اقامه توحید وبر پایی ولایت الهی بر جان ها ودفع ورفع ظلم از اعمال فردی وجمعی بود ؟
اگر زمانی به برکت دفاع مقدس کشور ما به عمق پیام امام حسین نزدیک شده بود اما متاسفانه با دور شدن از آن ایام گویا از باطن حماسه حسین هم دور می شویم
از ویژگی های انسان ساز عاشوراء وقیام ابا عبد الله عنصر اساسی مرگ آگاهی است ،مرگ حتمی ترین اتفاقی است برای هر انسان رخ می دهد اما با با اشتغال به دنیا وتوهمات وخیالات چه بسا از این اجل محتوم غفلت می شود وآدمی در پندار جاودانگی می رود .
یاد وتذکار وتذکر دائمی مرگ در روایات از عوامل سازندگی وموعظه وتزکیه نفس شمرد ه شده است (کفی باالموت موعظه برای پند گیری مرگ کافی است )،یاد مرگ باعث می شود که غرور ها وسرکشی ها ی انسان فرو کش کند
حضرت علی به فرزندعزیزش فرمود( دلت را با ذکر مرگ رام کن )،یاد مرگ باعث می شود زیبایی ها وفریب ها دنیا در نظر انسان رنگ ببازد یاد مرگ افشاگر چهره حقیقی دنیا است ویاد مرگ رشته وابستگی ها به امور موقت وفانی را پاره می کند
همچنین یاد مرگ باعث می شود اصل مرگ وپذیرش وباور آن آسان شود مرگ اتفاق پرهیمنه ای در ذهن ودل هر انسان است ویاد مرگ هول وهراس از مرگ را از دل می زداید وبه جای آن انس به مرگ در دل جای می گیرد.
همان که حضرت امیر در وصف خود فرمود (فرزند ابی طالب به مرگ مانوس تر است تا طفل شیرخوار به پستان مادر ،)وهمان قدر که یاد مرگ سازنده وآزادی وعزت بخش وباعث وارستگی است فراموشی مرگ اسارت آور وذلیل کننده وویراگرشخصیت است ،در روایت است که (حب دنیا راس وآغاز هر خطایی است )واین حب با غفلت از مرگ در دل جای می گیرد
،ودر حماسه حسین نه تنها یاد مرگ موج می زند بلکه فراتر از آن به استقبال مرگ رفتن مطرح است شعار پرشور وشعور امام حسین در کربلا این است که( الموت اولی من رکوب العاری مرگ از پذیرش عاروننگ بهتراست )و (لااری الموت الا السعاده مرگ را جز سعادت نمی بینم )
در واقع حسین علیه السلام سالار کاروانی است که مرگ را میرانده اند واین که در قرآن شهید برخورداراز حیات ویژه دانسته شده (بل احیاء عند ربهم یرزقون ،شهیدان زنده اند ودر پیشگاه الهی روزی می خورند ) بازگشت به همین دارد که وقتی شهید خوف وهراس از مرگ را در دل می میراند خداوند حیات نو ومبارکی به او می دهد .
وکسی که به حقیقت در مکتب امام حسین وارد می شود ودر مجلس ذکر حسین می نشیند اولین درسی که می گیرد رها شدن از هول وهراس مرگ است ودر پرتو آن است که ذلت پذیری وحرص بر دنیا وبقا بر هر قیمتی از دل وجان رخت می بندد .
خداکند چون هفتتادودو یار، فدایی حسین به صدق با کاروان کربلا همراه شویم تاسرمایه ای که به دست می اوریم حب لقای خداوبغض دنیاودنیات باشد و چون عده ای که به خیال غنیمت ومنفعت تا لحظه خطر بودند وبعد پاپس کشیدند نباشیم.
وعلامت مهم قبولی عزاداری وعرض ارادت به حسین هم همین این است که بعد از عاشوراء حس کنیم علاقه به دنیا وامور پست در درونمان کم شده است .