شهید مطهری از جمله متفکران وعالمان دینی بود که منادی اخلاق وروش ومنطق صحیح درارائه افکار وپیشبرد اهداف بود ودرمقابل دو گروه که یکی به نام تجدد وعلم وفلسفه ومکاتب جدید خصوصا مارکسیسم ودیالکتیک
ودیگری با عنوان مذهبی در صدد اثبات این مطلب بودند که برای هدف مقدس می توان از راه غیر مقدس وغیر اخلاقی رفت می ایستاد ،استاد شهید درکتاب سیری در سیره نبوی درباره اعتقاد به این که هدف وسیله را مباح وتوجیه می کند به تفصیل سخن گفته است
وآن را با استناد به سیره پیامبر واهل بیت مردود می داند و در ذیل عنوان (دو سخن باطل شایع میان متجددین و متقدمین) به نقد این تفکر می پردازد استاد اعتقاد مذکور را دارای بیشترین خطر وضربه بر حقیقت می داند و می گوید ( یک حرفى در میان متجددین ما پیدا شده و یک حرفى در میان بعضى از متقدمین ما، و هردوى اینها آنچنان به حقیقت ضربه زدهاند که خدا مىداند)
در تفصیل مطلب استاد می گوید (اما آنچه که در میان متجددین به اصطلاح طرح شده و خیلى هم رویش تکیه مىشود، از فرنگیها گرفته شده است و مصریها با این قاعده و به این تعبیر بیان مىکنند: «الْغایاتُ تُبَرِّرُ الْمَبادى» یعنى هدف وسیله را مباح مىکند؛
پس کوشش کن هدفت مقدس باشد، براى هدف مقدست از هر وسیله ولو نامقدس مىتوانى استفاده کنى. و آنچه که در میان بعضى از متقدمین ما (مراد استاد سنتی ها ،درمقابل متجدد ین است ) تا حدى معمول شده این است که حدیثى نقل مىکنند که اگر اهل بدعت را دیدید،
یعنى اگر افرادى را دیدید که در دین بدعت ایجاد مىکنند «فَباهِتوهُمْ» » عدهاى آمدهاند از این حدیث اینطور استفاده کردهاند که اگر اهل بدعت را دیدید، دیگر دروغ گفتن جایز است؛ هر نسبتى مىخواهید، به اینها بدهید، هر دروغى مىخواهید ببندید؛ یعنى براى کوباندن اهل بدعت که یک هدف مقدس است، از این وسیله نامقدس یعنى دروغ بستن استفاده کنید، )
استاد مطهری با اشاره به این که (آدمهاى حسابى هرگز چنین حرفى را نمىزنند. آدمهاى ناحسابى گاهى دنبال بهانهاند.) این موضوع وبهانه تراشی از راه دینی را مکر نفس می داند
وبا ذکر مثالی می گوید (مکائد نفس عجیب است! مکرهاى نفس امّاره عجیب است! انسان گاهى نفسش آنچنان مکر مىکند که خودش هم نمىفهمد. مثلًا شب ولادت پیغمبر است، مىخواهد جشن بگیرد، شب سرور است،
حالا که شب سرور است فسق و فجور بجا مىآورد و مىگوید شب سرور است، شب ولادت پیغمبر، مگر اشکال دارد؟! من به خاطر پیغمبر چنین کارى مىکنم!.) وسپس در تبیین معنای صحیح حدیث ابتدا به دو معنای بهت اشاره می کند
( «باهِتوهُمْ» از مادّه «بَهَتَ» است و این مادّه در دو مورد به کار برده مىشود: یکى در مورد مبهوت کردن، محکوم کردن و متحیّر ساختن (که در خود قرآن آمده است که حضرت ابراهیم با آن جبّار زمان خودش که مباحثه کرد، در نهایت امر «فَبُهِتَ الَّذى کَفَرَ» او در مقابل منطق ابراهیم درماند، مبهوت شد، محکوم شد، مفتضح شد)
و دیگر در مورد بهتان یعنى دروغ جعل کردن که مىدانیم در آیه «سُبحانَکَ هذا بُهْتانٌ عَظیمٌ» «، بهتان عظیم یعنى دروغ بزرگ. )
و سپس با استناد به سخن شیخ انصاری معنای صحیح حدیث را نه تهمت زدن بلکه مبهوت ساختن طرف با منطق واستدلال می داند
و می گوید (سخن شیخ انصارى تصریح مىکند که معناى اینکه اگر با اهل بدعت روبرو شدید «باهِتوهُمْ» یعنى با منطقى قوى با آنها روبرو شوید، مبهوتشان کنید آنچنانکه ابراهیم با جبّار زمان خودش نمرود مباحثه کرد
و مبهوتش نمود (فَبُهِتَ الَّذى کَفَرَ). بر اهل بدعت با منطق وارد بشوید تا مردم بفهمند اینها اهل بدعت هستند و دروغ مىگویند. با آنها مباحثه کنید و محکومشان نمایید.)* شهید مطهری مباح دانستن وسیله رابرای هدف را منطق معاویه وعمروعاص می داند
وبا ذکر نمونه های تاریخی سیره اهل بیت را کاملا در مقابل این منطق برمی شمرد ،دوستان علاقمند می توانند برای اطلاع بیشتر به کتاب سیری در سیره نبوی رجوع کنند
اما مشکل فرهنگی اخلاقی که درزمان استاد رایج بوده امروز نیز کم وبیش در بین هم مدعیان دینداری وهم غیرانها وجوددارد وخصوصا درعرصه سیاست اخلاق سوزی ها وتخریب ودروغ گویی های با همان بهانه هایی که استاد به آنها اشاره کرد مرسوم است
ودر جامعه ما این اعتقاد که زیر بنای خشونت فرهنگی واخلاقی است از جانب هردو دو طیف مدعیان علم وایمان دینی وهمچنین مدعیان عدالت تئوریزه و توصیه وتوسعه داده می شود
و نه تنها درمقابل کسانی که احتمال اهل بدعت بودنشان از نظر مدعیان درباره شان می رود بلکه درمقابل هر کسی که مخالف سلیقه وتفکر ایشان است توسل به هر روشی مباح می گردد
این جاست که خلا وجودی عزیزانی چون مطهری برای جامعه بیشتر احساس می شود تا با بیان و قلم خود در غبار افکنی و عوام فریبی و جهالت اندوزی و حق واخلاق سوزی مدعیان با برهان قاطع خود ،نور ساطعی بر جانهای جویای حقیقت بپاشند وبازار جو فروشان گندم نما را کاسد و راکد سازنند
*مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى ج16 ص 101
این روزها مستندی تخریبی علیه آقای روحانی در جامعه بخش شده است که واکنش هایی را برانگیخته است از جمله رییس مجلس آن را گامی در راه مارکسیت ها دانست که معتقدند هدف وسیله راتوجیه می کند
ومشابه این حرف را برخی دیگر از تحلیل گران گفتند واضافه کردند که این کاری شبه ماکیاولی است ،متفکر معروفی که معتقد بود درسیاست برای رسیدن به اهداف می توان وبلکه باید دروغ گفت
اما این که هنوز یک سال از عمر دولت فعلی نمی گذرد اما مخالفانش این گونه بی پروای دین واخلاق چنین همجه ای را علیه رییس جمهور آغاز کرده اند نشان دهند ه چند موضوع مهم است
نخست خشم وشتاب زدگی وبی حوصلگی کسانی را آشکار می کند که ولو در ظاهر خودرا متدین ومومن بدانند وبخوانند اما شیفتگان قدرتی هستند که قدرت را برای قدرت وریاست را برای ریاست می دانند و می خواهند و دوری از قدرت برایشان سخت عذاب آور است
دوم این که این موضوع حکایت از آن دارد که اینان دارای پشتوانه های قدرتمندی هستند که بی محابا به دومین شخص کشور حمله می کنند وبرچهره او چنگ می زنند وآسوده خاطرند که تعقیب ومجازاتی آنهارا تهدید نمی کند
سوم کار این ورشکسته های سیاست واخلاق که به هر رطب و یابسی متوسل می شوند واز هیچ تحریف وتخریب ودروغی اباندارند در مسیر سیاستی است که احمدی نژاد در روزهای اوج انتخابات 88 به آن دست زد
وبه خیال خود دست به افشاگری و در واقع به پرده دری و دین سوزی وا خلاق کشی زد والبته توانست با آن عمل و به تعبیر خود انتحارش ورق را برگرداند و پیروز انتخابات شود مستند سازان امروز هم همان روش را پیش گرفته اند واین یعنی آن راه و مسلک هنوز طرفداران سرسختی در میان سوداگران قدرت دارد
و اما فارغ از این که این اعمال ضداخلاق ونشانه قدرت پرستی عده ای است و فارغ از این که نظام چه برخوردی با این افراد خواهد کرد ؟این سئوال اساسی مطرح می شود که اگر به فرض همه مردم این مستند را ببینند آیا تاثیری که سازندگانش ازآن انتظار دارند برجامعه خواهد گذاشت ؟
به تعبیر دیگر آیا روش تخریب وسیاست ماکیاولی یک بار دیگر جواب خواهد داد ؟پاسخ به این سئوال واندیشه به آن مهم تر از سایر حاشیه هاست چراکه نتیجه بخش بودن سیاست ورزی ماکیاولی نشانه ضعف وگاه انحطاط فرهنگ واخلاق است وسیاست ماکیاولی در دونوع جامعه پاسخ خودرا می گیرد
نخست درجایی که مردم به حقایق جاهل هستند وقدرت تشخیص درست ندارند ودوم در جایی که مردم به اخلاق اهمیتی نمی دهند وراست ودروغ برایشان چندان تفاوت نمی کند که البته دومی بدتر است ،
حال باید دید واکنش مردم به تخریب جدید استادان ماکیاولیست چیست ؟وبه نظر می رسد این کار ببیش از ریس جمهور محکی دوباره برای جامعه فعلی ماست جامعه ای که البته به دست و زبان وعمل بزرگان خود دراین سال ها نگاه کرده اند .
چند روز پیش دو مطلب سیاسی درباره مسائل روز نوشتم که هردو واکنش هایی را ازجانب دوستان پارسی بلاگ برانگیخت وبرخی با شدت وحدت وحرارت با نوشته ها مخالف ورزیده وگاه پا را فراتر گذاشته به تخریب شخصیتی نیز روی آوردند
وبنده البته سعی کردم همه نظرات را بدون حذف وبا پاسخی کوتاه در وبلاگ بیاورم وامروز که به نوشته ها ومجموعه اظهار نظرات وپاسخ های خود نگاهی کرذم یک جورایی دلم گرفت از خودم از جامعه فرهنگی سیاسی و..
ازآنجا که می دانستم نظر دهندگان غالبا جوان هستند و احساسی، خیلی از گفتار و رفتار آنها ناراحت نبودم اما نکته مهم تر برایم این بود که احساس می کردم این کنش ها و واکنش ها در عرصه نازلی چون یک وبلاگ آینه ای کوچک از وضع جامعه فرهنگی وسیاسی ماست
ودیدم که چقدر راحت بهم می پریم وبهم انگ واتهام می زنیم وخلاصه سرمان بادرگیری بین هم گرم است واز مسائل مهم تر وموانع ودشمنان اصلی غافل هستیم واین مساله نه امروز که سالهاست سایه سنگینش را بر سر جامعه ما افکنده است
درگیری وبگو و مگو وحذف وطرد وتکفیر وتفسیق همدیگر وچه چیزی از این بهتر می تواند دشمنان اصلی کشور وانقلاب را خرسند سازد ؟ نیروها به راحتی هدر می رود ونگاهها به غلط متوجه هدف شوم یعنی تخریب وتفرقه درونی می گردد ودشمن آسوده کارهای خودرا پیش می برد
والبته این حکایت تلخ از مهم ترین دلائل ناکامی های ما درعرصه مختلف بوده است و ما بی آنکه بدانیم کوچک و بزرگمان مسئول وغیر مسئول رسانه وسیاسی وغیره همه وهمه وارد بازی شده ایم که زمین وقاعده آن را دشمنان ترسیم کرده اند
وآن چیزی نیست جز بازی پر باخت وشکست تفرقه به مدد این تفرقه افکنی ها چه نیروهایی از انقلاب گرفته شد چه اعتبار سوزی ها شد چه خط کشی ها خیالی چه وقت وفرصت سوزی ها وچه گل به خودی زدن های فراوان ،
این البته فقط بخشی از نتایج تلخ گرفتاری در دام تفرقه افکنی وخود زنی اجتماعی ما است که کمی اندیشه به آنها بغض سنگین بردل مینشاند وهمین احساس باعث شد که کل دو نوشته را همراه نظراتش حذف کنم
البته وجود سلیقه های مختلف ونظرات متفاوت در جامعه ضروری ومفید است اما به شرطی که این کثرات در یک وحدت ومحوری گرد آیند وهمه درنهایت جهت واحدی را که همان رشد وارتقای مادی ومعنوی مردم این سرزمین است در نظر داشته باشند
و به شرطی که حرمت اخلاق ،منطق ،وحقیقت پاس داشته شود والا مباحثات به مجادله وجدلهای لفظی به جدالها وتخاصم ودشمنی بایکدیگر ونه با دشمن اصلی والبته به نفع دشمن واقعی ختم خواهد شد اتفاقی که بارها رخ داده وما عبرت نگرفته ایم
وکاش عبرت بگیریم پیش از آن که دیر شود دیر دیر
روز بیست وهفت فروردین سالگرد تولد روبه آسمان بود ودر اولین روزهای ورود به پنج سالگی روبه آسمان لازم دیدم نکاتی را درباب آنچه بود وآنچه باید باشد مطرح کنم امیدوارم دوسنان عزیز هم با ارسال نظر و بیان نقاط ضعف یا قوت ، خود را در ارتقا و رشد رو به آسمان سهیم سازنند
(روبه آسمان) فرصت و جایگاه و پایگاه مناسبی بود تا برخی از دغدغه ها و دانسته ها وافکار خودرا قلمی کنم لذا خداوند منان را شاکرم که توفیق ورود به این عرصه را به بنده حقیر خود عطا فرمود و همچنین تشکر می کنم از بزرگورانی که این بستر را در غالب پارسی بلاگ فراهم نمودند سعیکم مشکور
همه اهل قلم به این موضوع واقف هستند که بسیاری از اندیشه ها ابتدا یک جرقه و یک توجه بر یک کلمه و نکته ای کلیدی بیشتر نیست واین قدرت خداد و کرامت الهی قلم است که آن را تبدیل به یک نوشته و ایده و طرح ونظر می کند
البته پر واضح است که مطالعه مستمر ومراجعه دائمی به منابع علمی فرهنگی برای فراهم ساختن مواد اولیه هر تفکر وایده واندیشه ای لازم وحتمی است اما آنچه وآن که آن مواد خام و قوه های درونی را به فعلیت و ظهور می رساند قلم است
و هرنوشته دارای سه شرط مهم یعنی دارابودن غنای باطنی و زیبایی و هنر ظاهری و ادب واخلاق سخنگویی است ، لذا به عنوان نویسنده روبه آسمان از همه عزیزان به خاطر نواقص قلم خود ودر مواردی نداشتن یکی یا همه شرایط گفته شده پوزش می طلبم
و البته برای کسانی که دغدغه معنوی دارند در ورای این شرایط مهم ترین مطلب اخلاص در کار است که کاری دشوار است و از خدای بزرگ استمداد می طلبم که خود شیرینی عمل خالصانه به ما بچشاند و یاری کند تا کاستی های ظاهری وباطنی مرتفع گردد
واز دوستان نیز خواهشمندم با خیرخواهی ونظر دهی مشفقانه حقیر را در رفع نواقص یاد شده یاری دهند نکته دیگری که در هر کاری از جمله نوشتن موید ومددکار وروحیه بخش است اقبال عام وخاص و همچنین تشویق وتایید اهل فن است
لذا در همین جا از از بزرگورانی که با نقد و نظر بر غنای روبه آسمان افزودند و همچنین عزیزان پارسی نامه و دبیر ان معزز و سایر عوامل محترم که در موارد زیادی نوشته های (روبه آسمان) را انتخاب نموده اند
که علاوه بر ارج نهادن به کار فرهنگی نشانه سعه صدر و فرهنگ شناسی آنان نیز می باشد کمال تشکر را دارم وتوفیق روزافزون آنان را از خدای متعال استمداد می کنم
وامیدوارم مشی مجله همچنان بر تحمل نظرات مختلف وفراهم کردن زمینه نقد وبرسی افکار واندیشه ها برای رسیدن به نتیجه و نظر مطلوب باشد که امیر بیان نیز فرمود :نظرات را بر هم بزنید ،(کنایه ازاین که نظرات مختلف را ببینید وبشناسید وباهم مقایسه کنید ) تا به نظر صحیح رهنمون شوید
وجمله آخر این که همواره دغدغه اصلی نویسنده مسائل علمی فرهنگی درحوزه علوم اسلامی وانسانی بوده وخواهد بود انشاالله وتلاش اصلی نیز تمرکز دراین موضوعات است گرچه گاه به خاطر اقتضائات زمان وارد مسائل سیاسی نیز می شوم
وامیدوارم در ورود به موضوعات سیاسی نیز از سیاست زدگی وحب وبغض وتعصب ویک جانبه نگری به دور باشم واز خداوند متعال عاجزانه می خواهم با هدایت وعنایت خود (روبه آسمان )را در این خدمت ناچیز ودراه بندگی خود موفق دارد
چون به مابویی رسانیدی از این سرمبند این مشک را ای رب دین
یاده مارا سخنهای رقیق تاتو را رحم آورد آن ای رفیق