سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وقتی تاریکی جهل وخرافه وشرک جهان را گرفته بود وقتی عرب جز شتر وشمشیر نمی شناخت وقتی دل های مردمان بتکده بود بابت هایی از جنس چوب وسنگ وقتی جان  انسان در پرستش جسم بی جان جماد گشته بود بی حس وبی عقل وبی حیات

وقتی خانه خدا لانه شیطان گشته بود وقتی مکه بی برکت مدینه دور از مدنیت وحجاز گرفتار  حجاب ظلمت  ودر حصار حیوانیت بود وقتی فرزند انسان زنده در خاک می شد و زمین از جنایت فرزند آدم به ستوه آمده بود.

 خورشیدی از خانه عبد الله طلوع کرد که نورش از جنس  معرفت وایمان وتوحید بود ونور  محمد (ص) محمود خدا ومسجود ملائک بر عالم تابیدن گرفت ،دلهای مرده زنده شد وعقل های حیران به هوش آمد وانسان از اسارت عصیان وابلیس بیرون آمد.

 بت ها شکست وکعبه دلها آزاد شد و مکه قلبها در فتح المبین مصطفی مفتوح شد مدینه فضل وفخر یافت ومدینه فاضله پدیدار شد انسان کرامت یافت وفرزند رسول فخر کائنات گشت کوثر متولد شد.

 وزمان گذشت واز فردای عروج روح مصطفی امت دوباره میل به هوی کرد ارتجاع آغاز شد و جاهلیت کم کم زنده شد بت ها این بار در قالب سنت وسیره  قلابی در شکل شیخ ومفتی ساختگی در چهره زاهد وعابد پوشالی ظاهر شد .

خرافه و وهم و دروغ وغلو جای اندیشه وایمان وحقیقت وعدالت را گرفت امت واحده محمد (ص) هزار تکه شد و هزار چهره به خود گرفت جاهلان متنسک وتردید پرستان متمرد سد راه سبیل محمدی (ص) گشتند وبر قامت خلق در اختلاف آراء واباطیل عالم نمایان جاهل ،هزار خرقه بافته شد.

اما طلوعی دیگری در راه بود وزمان انتظار صبحی دیگر می کشید آری صبح صادقی از سمت خانه خورشید مصطفوی نمایان شد جعفر(ع) فرزند محمد(ع) ونواده احمد(ص) متولد شد تا که یقین گمشده و تا که ایمان به تاراج جهل وفریب رفته امت را باز گرداند.

 تا  زهد فروشان مفتون وحدیث بافان منافق را رسوا کند تا که علم علوی وایمان ومعرفت مصطفوی را به رخ عالم بکشد تا که تا انتهای زمان نور هدایت ومعرفت بپاشد

واگر صبح صادق آل محمد(ص) طلوع نمی کرد تا ابد تفاوت علم وجهل ،فاصله شک ویقین  وفرق ظلمت ونور شناخته نمی شد و حقیقت نبوت و باطن قرآن در قبرستان مرده پرستان پرمدعا تا ابد دفن می شد

 تاریخ انبیاء تاریک وآلوده دست پروردگان قوم  جهود ویهود می شد وعصمت انسان وکرامت ایمان در بازارهای مکارگان فتوا به دست به حراج گذاشته می شد اگر این سپیده مبارک از مشرق خانه طهارت طلوع نمی کرد

 توحیدمان آلوده هزار شرک وشک بود و خدایمان چون خود جاهل وعاجز بود  ومگر جهال دین واندیشه سوز امروز در منابر سعودی صهیونیستی چنین اباطیلی را به خورد خلق نمی دهند .

اگر صادق آل محمد(ص) نمی آمد از دین وانبیاء وبهشت ودوزخ وملک وملکوت همان می دانستیم که تورات بافان طراری وطراحی کرد ه اند  دین افیون زندگیمان بود وملکوتمان هپروتی بیش نبود ودر حلال وحرام خدا متحیر ومفتون فتاوای عقل فرتوتان زمان بودیم.

ومگر بخش مهمی از جهان اسلام گرفتار این حیرت نیست ؟ومگر ملایان درباری سعودی حلال ها را حرام وحرام ها را حلال نمی کنند ، خدارا شاکریم که پرتوی از این نور سپید وصادق وصائب بر جانهایمان تابیده واز خدا می خواهیم که پیرو خالص صادق آل محمد(ص) باشیم . 






تاریخ : سه شنبه 91/11/10 | 12:44 صبح | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

توکیستی ؟که خدای روح و جان خدای حیات و ممات به جان عزیزت دل نوازانه ، سوگند می خورد (لَعَمْرُکَ إِنَّهُمْ لَفی‏ سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ  [اى پیامبر!] به جان تو سوگند که واقعا آنان در سرمستى خود سرگشته بودند) تو کیستی ؟که خدای خلق وخلق واخلاق  ،خلق وخوی تورا عظیم می خواند( إِنَّکَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظیمٍ و به راستى تو خلق بسیار بزرگى دارى)

توکیستی ؟که خدای ملک وملک و ملائک  برتو مدام درود می فرستند( إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً خدا و فرشتگانش بر (روان پاک) این پیغمبر صلوات و درود مى‏فرستند)

توکیستی ؟که که نگاه عاشقانه و جان نواز بی نیاز مطلق ،همواره بر جسم وجانت جاری است و تورا و برخاستن ونشستن و بر سجده رفتنت را می نگرد(الَّذی یَراکَ حینَ تَقُومُ
 خدایى که تو را مى‏بیند آن گاه که به نماز مى‏ایستى. وَ تَقَلُّبَکَ فِی السَّاجِدینَ، و مى‏بیند حرکت تو را در میان سجده‏گزاران)

تو کیستی ؟که خدا دل نگران تو ست ودل شوره هایت را یک به یک می پاید(قَدْ نَرى‏ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ،نگریستنت را به اطراف آسمان مى‏بینیم،)  و بر قلب عزیزیت سکینه واطمینان می بارد(  َأَنْزَلَ اللَّهُ سَکینَتَهُ عَلَیْهِ و آن زمان خدا وقار و آرامش خاطر خود را بر او فرستاد)

 تو کیستی ؟که فقط دختر دردانه تو  خلعت خیر کثیر می گیرد( انا اعطیناک الکوثر ) و برای رضای قلب نازنیت این همه ناز ونوازش از خدای بی نیاز می بینی ( وَ لَسَوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى‏ و پروردگار تو به زودى به تو چندان عطا کند که تو راضى شوى)

توکیستی ؟که در تقرب وبندگی وشهود وعرفان تا قاب قوسین می روی آن جا که قدمهای جبرییل نیز می لغزد و توان همراهیت ندارد( فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى،‏او رسول را آن قدر بالا برد که بیش از دو کمان و یا کمتر فاصله نماند)

تو کیستی ؟ که خدای رحمت ورحمانیت رحمة للعالمین می خواندت( وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ  و ما تو را جز رحمتى براى جهانیان نفرستاده‏ایم )

توکیستی ؟ که علی مرتضی این اسوه انسانیت  و آیت کبرای الهی و ولی اعظم ، خودرا عبدی از عبید تو می داند( إِنَّمَا أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِ مُحَمَّد ، الإحتجاج على أهل اللجاج    ،ج‏1 / 210 )  

 تو کیستی ؟که نماز ،این خلوتگه مقدس بین عبد ورب  با اذان وذکر تو آغاز می شود(أشهد ان محمد رسول الله) و راز ونیاز بنده با معبود با سلام به جان عزیزت خاتمه می گیرد  ( السلام علیک یا ایها انبی ورحمه الله وبرکاته)

 

 

 






تاریخ : دوشنبه 91/11/9 | 4:23 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

سوار تاکسی که شدم رادیو ماشین روشن بود و مسابقه فوتبال ورزشگاه آزادی را مستقیم گزارش می کرد در وسط دو نیمه یکی از کارشناسان برنامه با گلایه از وضعیت بی رمق بازی گفت قیمت مالی افراد حاضر در دوتیم  حدود صد میلیارد تومان است.

 واظهار تاسف می کرد که این همه هزینه می شود ومردم هم لذتی از فوتبال نمی برند به این اضافه کنید این خبر را که حدود چهار هزار نفر دیشب دراین فصل سرد در استادیوم خوابیدند

براستی اتلاف این همه ثروت ملی ونیروی جوانی چرا؟ چرا ما ازغرب فقط عوام ز دگی و عوام فریبی مدرن آن را یاد گرفته ایم ؟،فوتبال در عصر جدید ابزار سرگرم کردن عوام برای غفلت مدام است.

 غفلت از خویش غفلت از سرمایه های معنوی وانسانی والهی ، غفلت از درد ها وآلام انسان های پیرامون ،غفلت از ظلمهای مستکبران

وسرمایه سالاران  حریص جهانی با سرگرم کردن خلایق به برنده شدن خیالی شور و هیجان مردم را از  جهت اصلی خود که تلاش انسانی و برنده شدن واقعی است به سمت خیالات وموهومات می کشا نند و برای جا ماندن وغافل شدن از مسابقه  حقیقی که مسابقه در  خیرات و فضایل وحسنات است اورا درگیر مسابقه کاذب و متوهمانه می کنند .

از طرف دیگر غرب که گرفتار غروب خورشید معنویت وانسانیت است مجبور است که جامعه سرد وبی روح خودرا با هیجانات کاذب سر پا نگه دارد اما ما چرا؟ما که مترقی ترین مکتب الهی ومعنوی را داریم .

وانسان های بسیاری با فطرت های پاک چرا خودرا درگیر این بازی زیان بار کرد ه ایم؟ وتازه غرب بعد از آن که سال های سال برای اقتصاد وتولید ورشد خود سرمایه گذاری کرد وبه رشد مطلوب رسید برای سرگرم کردن مردم خود روبه بازی آورد.

 ما که هنوز وارد کننده کلان ومصرف کننده فعال هستیم ما که کارهای زیربنایی واولیه اقتصاد ورشد را انجام نداده ایم  ما که هنوز  خیل عظیم بیکار داریم چرا جوان خودرا به بازی گرفته ایم ؟

اگر مدیریت وبرنامه درستی در کشور بود با تدبیر باید این خیل هیجان واحساس وشور جوانی را به سمت فعالیت ورقابت سازنده به سوی تولید وکار وپیشرفت مادی ومعنوی می برد ولی افسوس که اورا سرگرم وگرفتار بازی رنگ ها کرده ایم .

وجالب است که جوانانی  را که شاید کل سرمایه خانواده اشان به اندازه قرارداد یک فصل یک بازیکن نباشد برای احساس ورزیدن وجوش آوردن وحسرت خوردن برای فلان حرکت آن فوتبالیست میلیاردی از اقصی نقاط کشور به تهران می کشانیم.

 آیا این از عجایب وفجایع روزگار نیست؟ جوانی که چه بسا در پرداخت هزینه دانشگاه یا دبیرستانش مشکل دارد  آن وقت ساعت ها وقت وجوانی واحساس خودرا در پای فلان بازیکن میلیاردی می ریزد وبرایش حسرت می خورد که چرا گل نزد؟ چرا گل را نگرفت ؟

آیا وقت آن نرسیده که به این بازی ها پایان دهیم.






تاریخ : جمعه 91/11/6 | 7:23 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

حکومت حضرت علی علیه السلام از ابعاد مختلف قابل بررسی والگو گیری است البته شاخصه اصلی حکومت حضرت عدالت است اما این عدالت در یک ساحت وسطح خلاصه نمی شود وشامل همه عرصه های عدالت می شود.

 از عدالت اجتماعی واقتصادی تا عدالت قضایی وتا عدالت سیاسی و عدالت اخلاقی را دربر می گیرد در زمینه عدالت اقتصادی واجتماعی و توزیع عادلانه امکانات وهمین طور عدالت قضایی به معنای اجرای عادلانه احکام وحدود الهی بدون ملاحظات شخصی وغیره

و در باره عدالت سیاسی به معنای واگذاری مسئولیت ها بر اساس شایستگی ونظارت دقیق بر اعمال کارگزاران  در حکومت حضرت بحث وگفتگوی بسیار شده اما یک شعبه مهم از عدالت آن حضرت که عدالت اخلاقی است کمتر مورد توجه قرار گرفته است .

 درحالی که به نظر می رسد سایر مراتب عدالت بر عدالت اخلاقی استوار است واین اساس وپایه عدالت های دیگر است اما عدالت اخلاقی به چه معناست ؟ مراد از عدالت اخلاقی یعنی لحاظ دائمی اصول اخلاقی وعدم تخطی از آن درهیچ شرایطی در همه اعمال وتصمیمات حکومتی است .

واین البته سخت ترین ومشکل ترین قسم عدالت هم هست که به نحو دقیق در هیچ حکومتی غیر از حکومت حضرت امیر اجرا نشده است و تفاوت اساسی حکومت آن حضرت با سایر حکومت ها نیز دقیقا در همین نوع از عدالت نهفته است .

چراکه در حکومت های به ظاهر دینی پیش از حضرت به دیگر شئون عدالت مثل عدالت اقتصادی وسیاسی ویا عدالت قضایی کم وبیش  توجه شده بود خصوصا در دوره خلیفه اول ودوم اما وهزار اما آنچه که قبل و بعد از حضرت همواره مغفول افتاد عدالت اخلاقی بوده است .

 به گونه ای که همواره نظریه غالبی که درباره سیاست وحکومت مطرح می شده این که سیاست با عدالت اخلاقی قابل جمع نیست ،سیاست بدون دروغ وفریب شکست می خورد و در زمانی  که بسیاری معاویه را از امام  سیاست مدارتر می دانستند.

 چراکه معاویه مکر می ورزید وحضرت چنین نمی کرد و در زمانی که حتی دوستان حضرت برای مصلحت پیشنهاد می کردند که حضرت از برخی اصول اخلاقی کوتاه بیاید ،اماتمام همت امام عدالت وحقیقت ، این بود که حکومت خودرا برمدار ومبنای اخلاق اداره کند ولاغیر

وحتی حضرت شکست ظاهری وکوتاه شدن دوره حاکمیت خودرا به جان پذیرفت اما نخواست لحظه و ساعتی بر عمر حکومت او به بهای زیر پا افتادن اصلی از اصول اخلاقی افزوده شود ودرس بزرگی که پیروان حقیقت جوی امام عدالت باید بگیرند در همین است.

 اما چرا اخلاق این همه اهمیت دارد که هیچ مصلحت وضرورتی نمی تواند آن را کنار بزند؟ با تامل در  آیات قرآن و سیره حکومتی حضرت امیر (ع) و تجربه تاریخی می توان به این سئوال این گونه پاسخ داد که عدالت اخلاقی شاهد وسند مهم توحید وحق است.

 یعنی یک مومن ودر مرتبه مهم تر یک حاکم مومن و حاکم عادل با سیره حکومتی خود اصل وجود حق را اعلام می کند و در واقع اگر حکومت و حاکمانی و لو به ضرورت و مصلحت فرضا بخواهد دروغ بگوید و یا از راه غیر اخلاقی دیگری کار خودرا پیش برد  .

این  حکومت با عمل خود اصل وجود حق را درهستی انکار می کند و حضرت علی علیه السلام قبل از آن که حاکم جامعه باشد شاهد و شهید توحید و و جود حق در هستی است

(شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ /آل عمران 18)

بنابراین یک عمل غیر اخلاقی حکومت علوی یعنی از اعتبار افتادن علامت ها و نشانه ها و آیات و حجت های حقیقت و همین مساله در حکومت پیروان و منتسبان و معتقدان به حضرت نیز جاری است .

حکومت دینی قبل از آن که مسئول عدالت اجتماعی واقتصادی و قضایی باشد مسئول ایمان واخلاق جامعه است واین ایمان با اجرای عدالت اخلاقی تضمین می شود  لذا حکومت دینی  باید آینه وآیت و شاهد حضور و وجود وحاکمیت حق در جهان باشد.

وچه بسا یک عمل غیر اخلاقی حاکمان می تواند پایه های ایمان مردم را بلرزاند واعتقاد آن هارا نسبت به اصل توحید و معاد متزلزل سازد و معیار مهم در صداقت حکومت وحاکمان دینی هم در میزان التزام آنها به اخلاق است .






تاریخ : جمعه 91/11/6 | 1:57 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

تاکی در پرده می مانی ؟

تاکی از پشت ابر می تابی؟

ریاکاران حق ناشناس

نا ن نامت می خورند ای دل شناس

بی هنر های هرزه گو

می فروشند دین با دروغ مهر تو

مگر بیمارتو لب بسته نیست ؟

پس فاش کن اسرار آن که باتو نیست 

نام تو  راز اهل نیاز است

یادتو در دل پر سوز وگداز است

نام تو ذکر زبان بی صداست

یادتو زینت قلب باخداست

نام تو  با خلوص وبی ادعایی است

یادتو با خلوت وبی ریایی است

نام تو با گریز از خود نمایی است

یادتو با عبور از خود ستایی است

                  






تاریخ : جمعه 91/11/6 | 1:48 صبح | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()
<      1   2   3   4   5   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.