امام سجاد در مدت بلند عمر امامت با برکت به احیای دوباره هسته شیعه پرداخت واصحاب ویاران خاص در کنار وجود ایشان رشد ونمو یافتند کسانی چون ابوحمزه ثمالی ،ابان ابن تغلب ،سعید بن جبیر،...و متاسفانه مااز این امام بزرگ تصویری ناقص که مربوط به کربلا ست در ذهن داریم وبیماری ایشان بیشتر به اذهان تبادر می کند در حالی که آن بیماری کوتاه مدت بوده وامام در مدت قریب به 35سال امامت تا ثیر گذاری مهم فرهنگی وعلمی در دوره خود داشت وبه عنوان عالمی که مرجع سئوالات بود شناخته می شد
صحیفه سجادیه نیز تنها نگاشته در دست شیعه از اهل بیت است که با تقریر ایشان وقلم امام باقر نگاشته شد کتابی که عرفان واخلاق وسیاست را باهم دارد وبه تعبیر دکتر شریعتی فریاد با لب های دوخته است
رساله حقوق امام نیز که به تبیین حقوق متقابل افراد می پردازد از اسناد افتخار شیعه است ودعای ابو حمزه ثمالی که درآن به شیواترین وشیرین ترین زبان با خدا راز ونیاز می شود
وَلَئِنْ اَدْخَلْتَنِی النّارَ لاَُخْبِرَنَّ اَهْلَ النّارِ بِحُبّی لَکَ اِلهی وَسَیدی اِنْ
و اگر به دوزخم ببری به دوزخیان گزارش میدهم که دوستت دارم ای خدای من و آقای من
کُنْتَ لا تَغْفِرُ اِلاّ لاَِوْلِیآئِکَ وَاَهْلِ طاعَتِکَ فَاِلی مَنْ یفْزَعُ الْمُذْنِبوُنَ
اگر نیامرزی مگر دوستانت و پیروانت را پس به که پناه برند گناهکاران
وَاِنْ کُنْتَ لا تُکْرِمُ اِلاّ اَهْلَ الْوَفآءِ بِکَ فَبِمَنْ یسْتَغیثُ الْمُسْیئوُنَ
و اگر اکرام نکنی مگر نسبت به وفادارانت پس به که استغاثه کنند بدکرداران
اِلهی اِنْ اَدْخَلْتَنِی النّارَ فَفی ذلِکَ سُرُورُ عَدُوِّکَ وَاِنْ اَدْخَلْتَنِی الْجَنَّةَ
خدایا اگر به دوزخم ببری این کار موجب خوشحالی دشمنت گردد و اگر به بهشتم ببری
فَفی ذلِکَ سُرُورُ نَبِیکَ وَاَ نَا وَاللهِ اَعْلَمُ اَنَّ سُرُورَنَبِیکَ اَحَبُّ اِلَیکَ مِنْ
موجب خوشحالی پیامبرت بشود و من به خدا سوگند مسلماً میدانم که خوشحال شدن پیامبرت را بیشتر از
سُرُورِ عَدُوِّکَ اَللّـهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ اَنْ تَمْلاََ قَلْبی حُبّاً لَکَ وَخَشْیةً
خوشحال شدن دشمنت دوست داری خدایا از تو میخواهم که دلم را پرکنی از محبت و ترس از
مِنْکَ وَتَصْدیقاً بِکِتابِکَ وَایماناً بِکَ وَفَرَقاً مِنْکَ وَشَوْقاً اِلَیکَ یا
خودت و تصدیق به کتابت و ایمان به خودت و هراس و اندیشه از خود و اشتیاق بهسوی خود
ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ حَبِّبْ اِلَی لِقائَکَ وَاَحْبِبْ لِقآئی وَاجْعَلْ لی فی
ای صاحب جلال و بزرگواری مرا دوستدار لقای خویش کن و نیز لقای مرا دوست بدار
مناجات شعبانیه 3
إِلَهِی مَا أَظُنُّکَ تَرُدُّنِی فِی حَاجَةٍ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی طَلَبِهَا مِنْکَ خدایا! باور ندارم که در حاجتی دست رد به سینهام بزنی، حاجتی که عمر خویش را در پی آن گذراندم و عمری از تو طلبیدم.
إِلَهِی فَلَکَ الْحَمْدُ أَبَدا أَبَدا دَائِما سَرْمَدا یَزِیدُ وَ لا یَبِیدُ کَمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَی
خدایا! ستایش ابدی و ثنای سرمدی تنها از آن توست، سپاسی همواره فزاینده و بیکم و کاست، آنگونه که تو دوست داری و میپسندی.
إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ
خدایا! اگر مرا به جرمم بگیری، دستبه دامان عفوت میزنم.
وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ
و اگر مرا به گناهانم مؤاخذه کنی، تو را به بخشایشتبازخواست میکنم.
وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَاگر در دوزخم افکنی، به دوزخیان اعلام خواهم کرد که تو را دوست دارم.
إِلَهِی إِنْ کَانَ صَغُرَ فِی جَنْبِ طَاعَتِکَ عَمَلِی فَقَدْ کَبُرَ فِی جَنْبِ رَجَائِکَ أَمَلِی
خدایا! اگر در کنار طاعتت، عملم کوچک است، امید و آرزویم بزرگ و بسیار است.
إِلَهِی کَیْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِکَ بِالْخَیْبَةِ مَحْرُوما وَ قَدْ کَانَ حُسْنُ ظَنِّی بِجُودِکَ أَنْ تَقْلِبَنِی بِالنَّجَاةِ مَرْحُوما
خدایا! از آستان تو چگونه تهیدست و محروم برگردم، با آنکه گمان نیک من نسبتبه جود تو، آن است که نجات یافته و رحمتشده مرا باز گردانی.
إِلَهِی وَ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْکَ وَ أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ إِلَهِی فَلَمْ أَسْتَیْقِظْ أَیَّامَ اغْتِرَارِی بِکَ وَ رُکُونِی إِلَی سَبِیلِ سَخَطِکَ
خدایا! عمرم را در رنج غفلت از تو تباه ساختم،جوانیام را در سرمستی دوری از تو هدر دادم،خداوندا! آن روزها که به کرم تو مغرور شدم و راه خشم تو را سپردم، از خواب غفلتبیدار نگشتم.
مناجات شعبانیه 3
إِلَهِی مَا أَظُنُّکَ تَرُدُّنِی فِی حَاجَةٍ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی طَلَبِهَا مِنْکَ خدایا! باور ندارم که در حاجتی دست رد به سینهام بزنی، حاجتی که عمر خویش را در پی آن گذراندم و عمری از تو طلبیدم.
إِلَهِی فَلَکَ الْحَمْدُ أَبَدا أَبَدا دَائِما سَرْمَدا یَزِیدُ وَ لا یَبِیدُ کَمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَی
خدایا! ستایش ابدی و ثنای سرمدی تنها از آن توست، سپاسی همواره فزاینده و بیکم و کاست، آنگونه که تو دوست داری و میپسندی.
إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ
خدایا! اگر مرا به جرمم بگیری، دستبه دامان عفوت میزنم.
وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ
و اگر مرا به گناهانم مؤاخذه کنی، تو را به بخشایشتبازخواست میکنم.
وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَاگر در دوزخم افکنی، به دوزخیان اعلام خواهم کرد که تو را دوست دارم.
إِلَهِی إِنْ کَانَ صَغُرَ فِی جَنْبِ طَاعَتِکَ عَمَلِی فَقَدْ کَبُرَ فِی جَنْبِ رَجَائِکَ أَمَلِی
خدایا! اگر در کنار طاعتت، عملم کوچک است، امید و آرزویم بزرگ و بسیار است.
إِلَهِی کَیْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِکَ بِالْخَیْبَةِ مَحْرُوما وَ قَدْ کَانَ حُسْنُ ظَنِّی بِجُودِکَ أَنْ تَقْلِبَنِی بِالنَّجَاةِ مَرْحُوما
خدایا! از آستان تو چگونه تهیدست و محروم برگردم، با آنکه گمان نیک من نسبتبه جود تو، آن است که نجات یافته و رحمتشده مرا باز گردانی.
إِلَهِی وَ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْکَ وَ أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ إِلَهِی فَلَمْ أَسْتَیْقِظْ أَیَّامَ اغْتِرَارِی بِکَ وَ رُکُونِی إِلَی سَبِیلِ سَخَطِکَ
خدایا! عمرم را در رنج غفلت از تو تباه ساختم،جوانیام را در سرمستی دوری از تو هدر دادم،خداوندا! آن روزها که به کرم تو مغرور شدم و راه خشم تو را سپردم، از خواب غفلتبیدار نگشتم.
بخش دوم مناجات شعبانیه
إِلَهِی قَدْ جُرْتُ عَلَی نَفْسِی فِی النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَیْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا
خداوندا! با مهلت و میدانی که به نفس دادهام، بر خویش ستم کردهام، پس اگر مرا نیامرزی، پس وای بر من.
إِلَهِی لَمْ یَزَلْ بِرُّکَ عَلَیَّ أَیَّامَ حَیَاتِی فَلا تَقْطَعْ بِرَّکَ عَنِّی فِی مَمَاتِی
خدایا! همواره در طول زندگی، از لطف و احسانتبرخوردار بودهام، پس از مرگ هم، لطف خویش از من دریغ مدار
.
إِلَهِی کَیْفَ آیَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِکَ لِی بَعْدَ مَمَاتِی وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِی [تُولِنِی] إِلا الْجَمِیلَ فِی حَیَاتِی
خدایا! چگونه مایوس باشم از اینکه پس از مرگ هم نگاه لطف و احسان تو بر من خواهد بود، در حالی که در طول حیاتم، با من جز احسان و نیکی نکردهای.
إِلَهِی تَوَلَّ مِنْ أَمْرِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ
خدایا! کار مرا آنگونه به سامان برسان که تو سزاوار آنی (نه آن سان که من در خور آنم).
وَ عُدْ عَلَیَّ بِفَضْلِکَ عَلَی مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ
و با بزرگواریت، به من عنایت کن، بر گناهکاری که در لجه جهل خویش فرو رفته است.
إِلَهِی قَدْ سَتَرْتَ عَلَیَّ ذُنُوبا فِی الدُّنْیَا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَی سَتْرِهَا عَلَیَّ مِنْکَ فِی الْأُخْرَی [إِلَهِی قَدْ أَحْسَنْتَ إِلَیَ] إِذْ لَمْ تُظْهِرْهَا لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ فَلا تَفْضَحْنِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَی رُءُوسِ الْأَشْهَادِ
در دنیا گناهانی را بر من پوشاندهای که در آخرت، نیازمندترم که پرده پوشش خود را بر آنها افکنی. خدایا! چون گناهانم را پوشاندی و بر هیچ یک از بندگان شایستهات فاش نساختی، بر من نیکی کردی، خدایا، پس در روز قیامت نیز رسوای خلایقم مگردان.
إِلَهِی جُودُکَ بَسَطَ أَمَلِی وَ عَفْوُکَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِی
خدایا جود و بخشش تو، دامنه آرزوهایم را گسترده است و بخشایش تو، برتر از عمل من است.
إِلَهِی فَسُرَّنِی بِلِقَائِکَ یَوْمَ تَقْضِی فِیهِ بَیْنَ عِبَادِکَ خدایا! آن روز که میان بندگانتبه داوری میپردازی، با دیدار چهره رافتخود، مسرورم ساز.
إِلَهِی اعْتِذَارِی إِلَیْکَ اعْتِذَارُ مَنْ لَمْ یَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ فَاقْبَلْ عُذْرِی یَا أَکْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَیْهِ الْمُسِیئُونَ
خدایا! پوزشطلبی من به درگاهت، عذرخواهی کسی است که از عذرپذیری تو بینیاز نیست، پس عذرم را بپذیر، ای کریمترین بزرگواری که زشتکاران، به درگاهش عذر گناه میبرند.