فاطمه مادر جوان امت علی است
فاطمه روح وجان ملت علی است
فاطمه عترت روایت محمدی است
فاطمه دلیل عصمت نواده علی است
فاطمه که شاهد فدایی علی است
سرور و سرورقلب شیعه علی است
فاطمه طراوت محمد وعلی است
فاطمه همان بهشت احمد وعلی است
فاطمه کوثر خدای احمد وعلی است
فاطمه سوره قدر منجلی است
فاطمه آیه بشارت کتاب احمدی است
فاطمه نور خانه ولایت علی است
فاطمه صراط مستقیم آیه هدایت است
فاطمه ذکر قنوت واله ولایت است
کار صدا وسیما در این ایام در برنامه دیروز امروز فردا شبیه کودکی نا بخرد است که به دروازه خالی توپ می زند وبعد باشادی فریاد گل گل سرمی دهد وسرمست است که بارها وبارها برنده بازی بوده است
بنابود برای کاستن از احساسات ملتهب ودمیدن نسیم آزادی در جامعه مناظراتی بر گزار شود تا طرفین منازعات سیاسی رو در روی یکدیگر به بیان خواسته واندیشه های خود ونقد طرف مقابل بپردازند
اما این رویه درهمان چند برنامه اول به مذاق ناز پروردگان سیاست که همواره با پشتیبانی های بیشمار رسمی وغیر رسمی والبته غیر عادلانه عادت کرده اند خوش نیامد ومناظره رابه جاده ای یک طرفه تبدیل کردنند تا جریان همسو با سیما در آن تر ک تازی کند
وجالب این که به خاطر کثرت دعوت از با صطلاح خودیها با کمبود نیرو مواجه شدند وکسانی برای چندمین بار به این بازی مسخره دعوت کردند وتریبون به تمامه در اختیار ایشان قرار گرفت تا انچه در توان دارند بی واهمه از پاسخگویی کسی بر زبان آرند
آنچه در این رویه سیئه -علاوه بر حق کشی ها یی که بر احزاب وجریانات سیاسی وافراد می رود -آزار دهنده است توهین آشکار به شعور مخاطب ایرانی است سیما مردم را تما شا گرانی ساده وبی تحلیل فرض می کند
که قادر به تشخیص واضح ترین وظالمانه ترین شیوه حق سوزی وتخریب گری نیست وگویا بناست با اعتماد به متولیان این بازی های مضحک اگر هم شبهه ای داشته برطرف شود وشاکر از سیما باشد که سیمای حقیقت را بر او نمایانده است
استاد جوادی آملی وآقای هاشمی دو خطیب برجسته نماز جمعه بودند که هردو بعد از حوادث سال گذشته به نوعی از امامت جمعه کناره گیری کرده اند بررسی اجمالی شخصیت این دو بزرگوار
ودیدن اشتراکات فکری وسلوک اجتماعی سیاسی آن دو مارا در شناخت وضعیت فعلی کشور وعلت محروم شدن جامعه از بیانات حکیمانه وهوشمندانه آنها یاری می دهد هردو شخصیت شاگرد امام ،انقلابی ،ومورد اعتماد ویژه امام بوده اند
البته استاد جوادی کمتر منصب سیاسی داشته است وبیشتر شخصیتی علمی حوزوی است که چون استاد خود علامه طباطبایی به احیای معارف قرآن وحکمت اسلامی در حوزه اهتمام دارد
وجناب هاشمی شخصیتی سیاسی است که از استوانه های انقلاب از ابتدا تا کنون به شمار می رود ونقطه بارز مشترک در هردو شخصیت نوعی عقل گرایی توام با ایمان است
یکی در حوزه معارف دینی ودیگری درعرصه سیاست دینی در واقع کوشش هردو در اشکار کردن پیوند عقل ودین یکی در حوزه علوم دینی ودیگری در اجتماع وسیاست است جوادی فقیه حکیمی است که جامعیت دین را در آمیختگی عقل وایمان می بیند
وهاشمی روحانی مبارز وسیاست مداری که سیاست ودینداری را در کنار عقل می جوید وبا تاسف در این سالها با حاکمیت فضای افراطی گری وقدرت گرفتن عقل ستیزی البته با نام دین با عث شده که حکیمان علمی وسیاسی در فشار وانزوا قرار گیرند
وتحمیل انزوا بر چنین شخصیت هایی هم معلول عقل ستیزی وهم علامت غلبه احساس وجهالت در جامعه است وروشن است که در جامعه ای که چراغ عقل در آن کم سو شود همه نوع آفت وآسیب سیل وار هجوم خواهد آورد عقل ونمادهای آن حفاظ وسلاح جمع وفرد است
ومهم ترین خواسته دشمن گرفتن این سلاح از دست ماست به هوش باید بود که ایمان احساسی بی عقل جز تعصب وتکفیر وتخریب.... نمی افزاید
بهار تکرارشدی بسیار
فقط تکرار
برای یکبار
بگذر ازاین بسیار
اززمستان دلم ببر
سردی پندار
بهار بسیار
برطبیعت بودی مادر
برای یکبار
تیمارکن دل بیما ر
این روزها دوباره بحث بد حجابی وروش های مقابله با آن مطرح است پدیده بد حجابی اختصاص به امروز ندارد ولی گویا شدت بیشتری در این ایام گرفته است اما براستی قبل از آن که به شیوه های مقابله وکنترل بد حجابی بیاندیشیم بهتر نیست کمی درباره علل آن فکر کنیم
به نظر می رسد این پدیده را فقط به عنوان مساله ای اجتماعی ومخالف شرع نباید نگاه کرد وبد حجابی در این سالها بعد سیاسی یافته است در واقع کسانی که به نوعی می خواهند مخالفت خود را با جریان حاکم نشان دهند یکی از ابزار ابراز آن را بد حجابی می دانند
واگر تفکرات مختلف می توانستند در مسایل سیاسی مشارکت کنند یا حداقل راه مشخصی وپذیرفته شده برای بیان عقاید مختلف در جامعه بود چه بسا توسل به روش هایی چون بد حجابی برای بیان مخالفت به حاشیه می رفت
در واقع روش های عقلانی در سیاست برای طرح اندیشه راهی برای جلوگیری از روش های غیر مشروع است وهمین طور اگر افراد با سلایق مختلف نوعی احساس مسولیت در جامعه بکنند که با مشارکت دادن انها در حوزه های اجتماعی سیاسی اتفاق می افتد
ان وقت احترام به ارزشهای جامعه راحتر وبهتر صورت می گرفت در واقع نه می شود نه می توان سلایق مختلف را در جامعه نادیده گرفت بلکه می توان انها را به سمت بیان منطقی وعقلانی ویا غیر منطقی سوق داد
بنابر این کمی هم به علت ها بیندیشیم تا معلول ها