سفارش تبلیغ
صبا ویژن

معرفت در نسبت بااعمال انسان  مثل پایه واساس برای ساختمان است ،ساختمانی را در نظر بگیرید که بنااست ساخته شود ابتدا خاک برداری کرده چند متر پایین تر رفته و پایه واساس را آنجا پی ریزی میکنند این پایه بعدها شاید دیده نشود ولی استواری ساختمان بر همان پایه است که اگر آن پایه نباشد در برابر طوفان و سیل وزلزله مقاومت ندارد ،اعمال انسان هم مثل ظاهر ساختمان است و معرفت پایه وستون که اگر نباشد به راحتی فرو میریزد ،واین اتفاق در تاریخ بارهاافتاده است ، یعنی کسانی که ایمان وعملشان بر استوانه های معرفتی محکمی بنا نشده بود با یک طوفان عمل وایمانشان فروریخته است در صدر اسلام بعداز پیامبر اکثریت از راه حق منحرف شدند و به تعبیر روایات همه مردم غیراز چند نفر معدود ازدین اسلام به جاهلیت برگشتند   باوجود آن همه عمل وعبادات وتلاش ومجاهدت با پیامبر داشتند چون پایه ایمان ومعرفت شان  سست بود آن وقت آن چند نفری که ماندند اگر در زندگیشان دقت شود میبینیم کسانی هستند که با  معرفت وتفکر وروحیه حقیقت جویی به پیامبر ایمان آورد ه اند از جمله ابوذر که از نظر  روایات اکثر عبادت او تفکر بود ه است ،یاسلمان که  جانی محقق وروحی جستجوگر دارد و برای رسیدن به حقیقت چند آیین تغییر می دهد تا بالاخره به اسلام می رسد ابتدادر خانواده زرتشتی بوده وبعد دمسیحیت را برمی گزیند  ولی دست از تلاش یرای رسیدن به حقیقت برنمی دارد تا بالاخره  پیامبر اکرم را می بیند وبعد از آنکه مطمئن می شود که علامات نبوت را دارد به ایشان ایمان می آورد ومسلمان می شود  بنابراین ایمانهای قوی و پایدار آنهاست که بر معرفت و بصیرت و دید  محققانه وانتخاب از سر بصیرت وآگاهی استوار است همین باعث می شود که در پیچ های تاریخ نلغزند ودر تشخیص حق از باطل دچار تردید وفریب نگردند نقل یک روایت تاریخی خالی از لطف نیست که می رساند نداشتن معرفت ونشناختن حق از باطل چگونه فردی را که به ظاهر مومن است واهل عبادت وشب زند ه داری جهنمی می کند 

کمیل شبی با حضرت امیر از مسجد کوفه می امدند در راه از خانه ای  صدای حزین خواندن آیات قران می آمد کمیل در درون خود آن فرد را تحسین کرد بدون این که به حضرت چیزی بگوید ،حضرت امیر  روبه کمیل کرد وفرمود: صدای قرآن این شخص فریبت ندهد که او از اهل آتش است کمیل از این سخن حضرت در شگفت شد وبا تعجب وحیرت سکوت کرد تا این که مدتی گذشت تا جنگ با خوارج پیش آمد وحضرت امیر درجنگ متوجه کمیل شد ودر میان کشته شدگان از سپاه خوارج جسدی را به کمیل نشان داد  که ان شب قران می خواند ( ارشاد القلوب ج 2 ص 227)






تاریخ : پنج شنبه 91/5/5 | 3:14 صبح | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

 

عقل قوه مدرکه وتولید معرفت در انسان است و معرفت هم  مقدم بر عمل است و هم  نتیجه  عمل  یعنی برای انجام عمل باارزش باید معرفت وشناخت صحیح داشت ودیگر این که اثر چنین عملی افزایش معرفت خواهد بود  اهمیت  عقل و معرفت  حاصل از آن به حدی است که در روایات آمده است ملاک پاداش انسان در قیامت به  اندازه عقل ومعرفت اوست  در روایت داریم که در قیامت انسانها به اندازه عقل هایشان جزاداده می شوند

ِ فَإِنَّمَا یُجْزَى الْعِبَادُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِم‏ (إرشاد القلوب إلى الصواب    ج‏1   ص : 197) 

 که این دو معنی دارد یکی اینکه هرچقدر عقل انسان رشد بیشتری داشته باشد مسئولیت او سنگین تر می شود و حساب رسی از او سخت می شود ،معنای دوم این است که مراتب بهشت هم به اندازه  رشدعقلی انسان است ،البته عقل مؤمن و ایمانی لذا مراتب بهشت  در قرآن متعدد است از بهشت  معمولی وجنت تاو جنت النعیم  تا فردوس و رضوان   ،نکته ی دیگراینکه مراد از عقل نیروی است که مارا به بندگی بیشتر و بهتر خدا راهنمایی می کند که در روایت در تعریف عقل آمده است

 قلت له: ما العقل؟ قال: ما عبد به الرّحمن، و اکتسب‏  به الجنان‏   ( الکافی، ج‏1، ص: 12   )راوی : پرسیدم  عقل چیست ؟وامام فرمود آن چیزی که بوسیله آن خداوند رحمن عبادت می شود وبهشت باآن به دست می آید       

عقل در دین  در دوساحت معنی دارد ،عقل نظری وعقل عملی عقل نظری آگاهی بخش است و حق را از باطل نشان می دهد عقل عملی بازوی اجرایی عقل نظری است که انسان را در برابر نفس وشهوت و غضب  یاری می کند ،آن نیرویی که مارا از غرق شدن در شهوات نگه میدارد و قوه غضب را کنترل می کند    در روایت آمده است حجت درونی ش ما عقل است

لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَیْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُولُ (تحف العقول عن آل الرسول ص      ص : 383) بر مردم دو نوع حجت وجود دارد یکی ظاهر ودیگری باطن حجت ظاهر پیامبران وائمه هستند وحجت باطن عقل های آنان

 عقل ،عقل وجودی است که به مادرباره  خداوند معرفت می دهد ومی آموزد که ما مخلوق ،محتاج،وبنده هستیم  و عمق مسائل رامی بیند زوال دنیا ،مرگ انسان را میبیند و اگر این عقل اسیر نفس نباشد دردرون انسان می تواند اورابه سمت کمال بکشاند ،بنابراین وقتی می گوییم عقل مراد چنین عقلی است که راه بندگی وحرکت به سمت خداوند که کمال مطلق است را نشان می دهد .ومبنای ایمان وحافظ آن وارزش گذار اعمال است






تاریخ : سه شنبه 91/5/3 | 3:9 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

ازجمله تعابیر ی که در روایات درباره ماه مبارک رمضان آمده است« ضیافه الله »است پیامبر اکرم (ص) در خطبه شعبانیه در توصیف  رمضان فرمود   «دعیتم الی ضیافه الله به مهمانی خداوند دعوت شد ه اید» رباره معنا ومراتب  ضیافت الله  به چند نکته باید توجه داشت .

1-این که این مهمانی وضیافت مهمانی روحانی است یعنی نفوس وارواح مومنان دراین ماه مهمان الهی هستند به تعبیر حکماء روح واسطه ودر برزخ بین جسم وملکوت وعالم مجردات است انسان اگر آن را متوجه دنیا سازد وشهوات وجسم خود میل به زمین وهبوط وسقوط پیدا خواهد کرد واگر متوجه به ملکوت وآسمان ها گردد عروج وصعود خواهد نمود ودر رمضان چون مومن روزه دار مهم ترین زمینه شهوات که خوردن وآشامیدن است را دروجود خود کنترل می گیرد روح با فراغت از توجه به جسم آزاد می شود تا به عوالم برتر توجه کند ومهمانی ورفتن روح به سفر معنوی از این جا آغاز می شود روح به پرواز در می آید در قرآن به روزه دار عنوان سائح داده شده است که فرمود « التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ »(توبه/112)

 واین اشاره به همان معنای سیاحت معنوی  دارد که در روزه داری رخ می دهد ومومن درمراتب وجود از خاک وجسم به سوی عوالم بالا سفر می کند 

2-اقسام روزه داران ومهمانان الهی موضوع دوم در باب ضیافت رمضان است طبق بیان روایات وتقسیم بندی عرفاء  مهمان های الهی  سه دسته هستند.

گروه اول : کسانی که  فقط روزه شکم می گیرند اما از گناهان وحرامهای دیگر پرهیز نمی کنند ودر واقع چشم وگوشوزبان ایشان صائم نیست غیبت می کنند یا دروغ می گویند ویا به حرام چشم خود را می الایند این دسته گرچه با نیت روزه وعزم بر کنترل شکم به سوی مهمانی ورفتن به ضیافت قدم برمی دارند اما با اعمال بعدی خود راه را برخود تاریک کرده وروح ونفسشان به ملکوت راه نمی یابد همان که قرآن درباره چنین افرادی فرمود « وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ» (توبه /102)

و بعضى دیگر از آنها به گناهان خود اعتراف کردند که عمل صالح و فعل قبیح هر دو به جاى آوردند، امید باشد که خداوند توبه آنان بپذیرد که البته خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.

گروه دوم :  مومنانی هستند که بعد از عزم روز هداری همه اعضائ وجوارحشان تصمیم بر روزه داری می گیرند چشم وزبان وگوش خود را در کنار دهان برمحرمات می بندد روح اینان عازم مهمانی ملکوتی می شود ودر بزم الهی شرکت کرده واز مائده های آسمانی متنعم می گرد همان که در قرآن در توصیف متقین  دربهشت فرمود:                                                                «سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً »  و خدایشان شرابى پاک (و گوارا از کوثر عنایت) بنوشاند.(انسان/21)

گروه  سوم :  اولیاء الهی هستند که همه مراتب روزه داری را دارا هستند وعلاوه بر اعضاء وجوارح قلبشان نیز روزه دار است یعنی محبت ونام ویاد غیر حق لحظه در دلشان نفوذ نمی کند وراه دلشان بر نامحرم بسته است این دسته در مهمانی الهی علاوه برکام گیری از نعمات ملکوتی افتخار هم صحبتی وهمنشینی با حضرت حق را می یابند ودر مهمانی با صاحب خان وصاحب خانه همدم می شوند که قرآن در توصیف این مقام بلند مقربان در بهشت  فرمود «:فی‏ مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِرٍ )»  در منزلگاه صدق و حقیقت نزد خداوند عزّت و سلطنت جاودانى متنعّمند.( قمر/55)

 






تاریخ : یکشنبه 91/5/1 | 12:23 صبح | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()
<      1   2   3   4      
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.