سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بچه که بودم از خواهرم که بزرگتر از من بود  می پرسیدم  من کی بزرگ می شوم ؟واو برای این که جوابی به من داده باشد می گفت وقتی عید نوروز بیاد بزرگ می شی واز بچگی بزرگی وعید نوروز درذهنم پیوندی برقرار کرد .

و بعدها فهمیدم که جواب خواهرم چندان بی ربط نیست هرنوروز که می آید آدمی گام دربزرگی می گذارد و بر عمرش افزوده می شود و سن او بالاتر می رود ، این خاطره مقدمه ای بود بر پرداختن به این مطلب که طبیعت هرسال افزوده شدن بر عمرش را با شکوه وجلال وسرسبزی وطراوت  وجوانی بهاری جشن می گیرد .

یعنی با جوان شدن بزرگ می شود وجوانی وطراوات وتازگی در طبیعت پیوند نا گسستنی با هم دارند وسر عجیبی در این آیت عظمای الهی نهفته است که آغاز بزرگی وافزایش عمر طبیعت توأم جوانی وجلال خیره کننده است.

 و نکته ای که می توان در رشد انسانی از این خصلت راز آلود وآسمانی طبیعت  آموخت این که افزایش عمر ما هم باید با جوانتر وبا جلاتر شدن قلب و درون وروح همراه باشد در واقع خداوند با جلوه جوانانه طبیعت این درس مهم را به ما می دهد که افزایش عمر به معنای پیری وفرسودگی نیست.

 بلکه درعین بالا رفتن سن می توان وبلکه باید به سمت جوانی وجلا وصفا وطراوت رفت واین البته حقیقتی اثبات شده ومجرب در زندگی اولیاء الهی است که هرچه بر سن آنها افزوده می شود وجسمشان پیر می شود.

 اما دلهایشان لطیف تر وبا طراوت تر از گذشته است انسان از اعجوبه ها وجامع الاضدادهای مخلوقات خداوند است که می تواند پیری وجوانی را باهم جمع کند جسم او پیر می شود اما روحش با اعمال صالح چون تلاوت وانس ظاهری وباطنی وعلمی وعملی با قرآن

 وبا ناله های شبانه ورقت قلب بر ضعیفان وناتوانان وسایر اعمال حسنه جوانتر می شود ونیک بختان وسعادتمندان کسانی هستند که با رفتن به سمت مسن شدن وپیری جسمی به سوی جوانی وطراوات وطهارت ولطافت بیشتر روحی حرکت می کنند.

 وسعادتمندانه  به اکسیر حقیقی جوانی دست یافته اند به راز  جوانی جان وطراوت روح که همان بندگی واخلاص وطهارت قلب است وبه جای این که خام دلانه وجاهلانه جوانی را در جسم و ظاهر ودراعمال طبی وجراحی بر سر وصورت جستجو کنند آن را از سرچشمه حیات روحانی می جویند.

 و با پیوند جان خود به امام جوان وجمیل عصر حضرت حجت(عج ) وبا خشنود ساختن قلب مقدس ایشان و گرفتن زکات جمال از چهره ملکوتی آن عزیز بر جمال وجلال روح خود می افزایند

                          نصاب حسن درحد کمال است     زکاتم ده که مسکین وفقیرم

و لذا هر سال که می گذرد جانشان جوانتر از قبل می گردد، دعا کنید که درپرتو ایمان ومعرفت وانس قرآنی وارادت واطاعت ومحبت مهدوی دلهایمان هر سال نوتر وجوانتر وبا طراوت تر از قبل گردد  انشا الله






تاریخ : سه شنبه 92/12/27 | 12:33 صبح | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

این روزها شبکه ای فیلم سریال یوسف پیامبر را پخش مجدد می کند سریالی که علاوه بر ضعف های متعدد وفراون هنری دارای ایرادات وتحریفات تاریخی است

 ومایه تاسف است که بهترین وزیباترین قصه قرآنی به این شکل وشمایل نمایش داده شد ودرحالی که با تکیه بر آنچه درقرآن ومنابع معتبر درباره یوسف نبی آمده

می شد  فیلمی فاخرساخته شود امااین سوژه مقدس وپرمحتوا با بی هنری وفقدان تحقیق ومایه علمی ضایع شده است دراین نوشته به برخی از مهم ترین ضعف های این سریال اشاره می کنیم

1-دیالوگ ها وگفتگوها عاری از هنر فصاحت وبلاغت وغیر جذاب وکسل کننده است والفاظ واصطلاحات ناشیانه انتخاب شده اند وهیچ رنگ وبوی تاریخی آن هم تاریخ باستان را ندارند

2- پرداخت شخصیت های اصلی از میانه سریال به بعد  دچار انحراف وتحریف می شود وزلیخا به عنوان یکی از شخصیت های محوری تا انتهای سریال حفظ می شود که مخالف متون وبیان قرآن است

وکش دادن نقش زلیخا وبه گونه ای یعقوب ثانی ساختن از او تحریف آشکار قصه قرآن وخلاف متون معتبر تاریخی است

جالب این که یعقوبی که از آغاز تا انجام باید نقش محوری داشته باشد دربسیاری از قسمت های سریال به فراموشی سپرده می شود

ودر عوض شخصیتی  ساختگی از زلیخابعداز مرگ شوهرش  با پرداخت ضعیف وابتدایی والبته قلابی وغیرواقع به نمایش گذاشته می شود که نسبتی هم با روایت و پیام قرآنی قصه ندارد

3-یوسف قبل از آن که مدیر اجرایی ودارای منصب حکومتی باشد پیامبر خداوند وبه تعبیر قرآن از مخلصین که مقام ویژه ای است می باشد

 اما در سریال نقش پیامبری وقداست وچهره ملکوتی او به درستی ارائه نمی شود ویوسف در حد یک کارگزار خوب وصالح تقلیل پیدا می کند درحالی که مقام پیامبری بیش از این ها اقتضادارد

4- شخصیت یعقوب نبی  درسریال کاملامنفعل است واوصاف پیامبری و درایت وحکمت و هدایت مردم او به تصویر کشیده نمی شود ونهایت هدایت او سخن گفتن با کودکان است

5-قصه کاهان وقدرت سیاسی ونظامی آنان  غلو آمیز وکاملا غیر واقعی  است وهمچنین مقابله آنها با یوسف ومبارزه یوسف با آنان فاقد اعتبار تاریخی است ومعلوم نیست نویسنده فیلمنامه آن را ازکجا آورده است ؟

6-از آنجا که در روایات قصه یوسف  تداعی کننده  سرگذشت امام زمان علیه السلام معرفی شده است می شد در القاء پیام های انتظار بهره برداری درست  وهنرمندانه از این موضوع کرد  اما متاسفانه یا این موضوع مورد غفلت است

ویا با بیان  ناقص وخام آن هم از زبان شخصیت هایی چون زلیخا مطرح می شود واعتبار  و ارزش خود را ازدست می دهد

7- شخصیت حاکمان سیاسی کاملا مثبت وحکیم ومردم دوست وبلکه دوستدارحقیقت وبالا خره متحول و مومن معرفی می شوند که با تصویری که تاریخ  از حاکمان مصر باستان وفراعنه  ارائه می دهد درتضاد آشکار است

آنچه گفته شد فقط بخشی از نواقص متعدد این سریال است وکاش متولیان به این نکته واقف شوند که ساختن سریال وفیلم درباره شخصیت های مقدس ومتعالی علاوه بر علاقه شخصی به هنر واطلاعات وتحقیق ودانش کافی محتاج است






تاریخ : شنبه 92/12/24 | 11:14 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

ندبه سوزناک علی(ع)  درخاک سپاری فاطمه(س)  اولین وغریبترین مرثیه شیعه است

 وای عجب شبی است !مولا  به یاد شبی می افتد که به سمت شجره نبوت می رفت تاقبس ونوری باخود آورد

-سَآتیکُمْ مِنْها بِخَبَرٍ أَوْ آتیکُمْ بِشِهابٍ قَبَس -*

تا خانه ای بنا کند از نور ، نُورٌ عَلى‏ نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاء**- تا مشعل هدایتی باشد برای انسان گرفتار ظلمت

ولی چه سود که ظلمت پرستان تاب ظهور انوارالهی را در خانه ای که اذن برپایی ذکر الهی برآن نازل گشته را نیاوردند  

- فی‏ بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُه-**

و اراده شوم شب پرستان بر اطفاء نور محمدی وعلوی قرار گرفت _  یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ ***

 واینک آسمان انسانیت که با چراغ فاطمی در شب های تار چلچراغی داشت کوکب خود را از دست می دهد

- کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ  - **

و علی تنها با امت مظلومه ومهمومه خود وداع می کند فاطمه (س)  امت علی(ع)  بود در زمانه ای که مروت مردمان مرده بود ،

بدان  سان که جدبزرگوارش  ابراهیم یک تنه امتی گشت _إِنَّ إِبْراهیمَ کانَ أُمَّة ****

و اینک علی (ع) امانت زخمدیده و پهلو شکسته را به حبیبش رسول خدا  تحویل می دهد

-فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِیعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِینَةُ #-پس امانتى که به من سپرده بودى برگردانده شد، و به صاحبش رسید،

 وحیدر کرار که در فقدان فاطمه پاک بی تاب گشته شکایت مردمان دون زمان را به پیامبر می برد ونجوا نه فریاد وناله می زند

 که این امتت بود که فاطمه را آزرد

سَتُنَبِّئُکَ ابْنَتُکَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَى هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَال‏- # 

-به زودى دخترت تو را آگاه خواهد ساخت که امّت تو چگونه در ستمکارى بر او اجتماع کردند،

 از فاطمه علیها السّلام بپرس، و احوال اندوهناک ما را از او خبر گیر-
 
وکسی نمی داند وقتی پهلوی فاطمه شکست در دل پهلوان خیبر چه غوغایی بود ؟

وسکوت وصبر مولا همچون مرقد پاک فاطمه (س) تا قیامت سر مگویی می شود

که فقط سوز آن را در ندبه های علی (ع) می توان یافت

- قَلَّ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِیَّتِکَ صَبْرِی #-اى پیامبر خدا، صبر و بردبارى من با از دست دادن فاطمه علیها السّلام کم شده

 *نمل /7

**نور /35

***صف /8

****نحل /120

# نهج البلاغه /خطبه 202

 






تاریخ : جمعه 92/12/23 | 2:8 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

درادامه نقد جواب آقای سروش به برخی منتقدان به بخش دیگری از سخن ایشان می پردازیم نویسنده بعداز آن که بی اعتبار شدن فقه را امرغیر مهمی دانست  که درنوشته قبل به آن پرداختیم

بدون این که پاسخ صریحی به این سئوال بدهند که آیا نظریه شان به بی اعتباری فقه می انجامد یا نه؟ مدعی می شود منشأ احکام فقهی هم رویای پیامبر است وآن را این گونه تبیین می کند

( حقیقت این است که احکام فقهی قرآن، محصول تجربة رؤیایی پیامبر و تعبیر آنند. پیامبر اسلام، طهارت معنوی را که مقدّمة گزاردن نماز است، به صورت شستن دست و صورت، در رؤیای وحیانی دیده‌اند و بدان فرمان داده‌اند.

 همین‌طور است خباثت خمر و خوک و خون و دیگر محرّمات. به عبارت دیگر و آشناتر، غایاتی چون طهارت و نورانیّت، به صورت آداب و مناسک بر او ظاهر شده‌اند. بنگرید که تیمّم (دست و صورت را به خاک آلودن) را هم طهارت آفرین می‌‌شمارد!

چنین طهارتی فقط رؤیایی است و دقیقاً به همین دلیل است که احکام عبادی را تحلیل و تبیین علمی‌ـ‌ تجربی نمی‌توان کرد، چون این‌ها جامه‌هایی ر‌ؤیایی و صوّرند که بر حقایق و غایاتی متعالی پوشانده شده‌اند، نه مقدّماتی حسّی برای رسیدن به غایاتی حسّی.)

درباره حکم غیرعبادی تحریم طلا بر مردان نیز می گوید : 

(مشاهدة رؤیایی‌ـ ‌مثالی آن، که (پیامبر ) طلا را بر دست مرد چون گل آتش دید، حکم فقهی تحریم طلا را پدید آورد و بر این قیاس، جمیع احکام فقهی دیگر)#

 دراین بیان  ایشان ادعا ودلیلی مطرح می کند ادعا آن است که منشأ احکام قرآنی چه عبادی که ابتدا مطرح می کند وچه غیر عبادی که بعد با عنوان جمیع احکام فقهی به آن تصریح می کند  رویای پیامبر است ودلیل آن آثار غیر محسوس و نداشتن غایت حسی برای احکام است

 اما دراین دلیل تراشی از این امر غفلت می ورزند   که طبق مبنا وملاک خود ایشان بسیاری از احکام فقهی اثر حسی نیز دارد آیا طهارت درشکل وضو وغسل اثر حسی ندارند وفرد با وضو وغسل احساس طهارت ظاهری نمی کند ؟

وامادرباره احکامی چون تیمم که احکامی ثانوی هستند ودر اضطرار حجیت پیدامی کنند نیز ایشان دچار خلط بین طهارت ظاهری وباطنی می شود وملاک را تنها ظاهر گرفته وآن رادراین جا ناممکن می داند

 درحالی که دراحکام خصوصا عبادی درکنار ظاهر ومهم تر از آن  باطن در نظر است ودرامثال تیمم که در ضرورت انجام می شود ودر اقلیت ابتلا  قرار داردبه خاطر این که طهارت ظاهری با نبود آب غیر ممکن است به  طهارت باطنی تکیه می شود 

و تیمم با خاک که نوعی تمرین تکبر ستیزی وتطهیر روحی است به عنوان مقدمه نماز قرار می گیرد که اساس نماز هم برای دوری از استکبار ومنیت است 

بنابراین برخلاف پندار ایشان احکام دارای غایات حسی وغیر وحسی هردو ست ونمونه آن خیل عظیم احکام عبادی وغیر عبادی است آیا پرداخت زکات ،پرهیز از ربا ،استحباب اکید قرض الحسنه ،حکم فاخر حجاب وجهاد و هجرت و هزارن حکم عبادی واجتماعی دیگر آثار وغایات حسی ندارند ؟

انکار غایات وآثار محسوس این احکام برفرد وجامعه انکار مسلمات وبدیهیات وجدانی است درموارد خاص واستثنایی نیز گرچه ممکن است آثار محسوس ودنیوی آن برای ما معلوم  نباشد اما آثار باطنی آن بر روح و روان به روشنی آشکار است

بنابراین مبنا وملاک نویسنده  نمی تواند رویایی بودن احکام را ثابت کند و اتفاقا غالب احکام دارای آثار محسوس ودنیوی هستند نویسنده در  توجیه ادعای معیوب رویای رسولانه به جایی می رسد

که با غیب گویی منشأ تحریم طلا بر مردان نیز فقط رویا می داند نه ملاحظه جنسیتی وغیره با آن که نظر شارع دراین گونه محرمات که درتاکید بر دوری از تشابه سازی بین مردان و زنان استوار است روشن است 

نویسنده درارائه شاهد و دلیل بریافته خود به آیاتی اشاره می کند که از نگاهی باطن بینانه حقایق احکام را روشن می کنند مثل آیاتی که رباخواری را آتش خواری می دانند واز نظر نویسنده چون در تعلیل  تحریم ربا و حرام بودن اکل مال یتیم  به باطن آن اشاره شده است 

 پس این احکام دارای ملاکا های غیردنیوی وغیر محسوس وغیر علمی و رویایی است ! این ادعا بازگشت به همان انفکاک بین ظاهر وباطن ودنیا وآخرت وعلم وایمان دارد که گویا دراندیشه های ایشان رسوب کرده است

از ایشان می پرسیم چه تنافی بین ملاک های اخروی و دنیوی و جودارد ؟ آیا اگر عملی دنیوی انسان را به آتش اخروی می کشد نمی تواند آثار منفی درهمین دنیا نیز داشته باشد؟ آیا ربایی که عاقبتش جهنم است اقتصاد را بیمار وتولید وکار را بی ارزش نمی کند وشیرازه اجتماع را از هم نمی پاشد؟

و اگر قرآن به غایات اخروی آن اشاره کرد به معنای نفی غایات محسوس ودنیوی وعلمی است؟! ومایه تعجب وتاسف است که نویسنده   علم وحس رانیز ملازم می بیند وغیر محسوس را غیر علمی می داند که خود ادعایی بشدت غیرعلمی است 

 از آن گذشته از ایشان می پرسیم  چرا به آیات بسیار دیگر که غایات و ملاک های دنیوی ومحسوس را بیان می کند توجه  نمی کنید؟ در حکم حجاب مگر نفرمود زنان مومن حجاب داشته باشند تا به عفت شناخته شوند و مورد آزار بیماردلان قرار نگیرند ؟واین آیا ملاک وغایتی دنیوی واجتماعی نیست ؟

یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى‏ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً

 ( اى پیامبر، به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که چادر خود را بر خود فرو پوشند. این مناسب‏تر است، تا شناخته شوند و مورد آزار واقع نگردند. و خدا آمرزنده و مهربان است.)احزاب /59

 درتحریم خمر وقمار مگر   ایجاد دشمنی وعداوت دنیوی را از ملاک های تحریم بیان نکرد ؟

إِنَّما یُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ 

(شیطان مى‏خواهد با شراب و قمار میان شما کینه و دشمنى افکند و شما را از یاد خدا و نماز باز دارد، آیا بس مى‏کنید؟) (مائده /91)

وجالب این که دراین آیه شریفه بین ملاک دنیوی وا خروی جمع شده و به هردو اشاره می شود که خمرو قمار هم مانع عبادت و نماز است هم مضر به  حیات مسالمت آمیز اجتماعی است  واز این موارد فروان است

خلاصه آن که  ادعا ی مطرح شدهد  یعنی رویایی بون احکام بی اساس و دلیل  ارائه شده یعنی  وجود  ملاکات غیر محسوس  سست و شواهد بیان  شده غیر مرتبط با ادعا ودلیل هستند  ، و باکاوش اندکی در احکام وفقه قرآنی باطل بودن  ادعا وابطل بودن دلیل وابتر بودن شواهد ادعایی  روشن می شود .

#نقل از سایت دین آنلاین

 


 






تاریخ : پنج شنبه 92/12/22 | 6:13 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

 آقای سروش در جواب به نقدهای رویای رسولانه  البته نه همه نقدها بلکه در  پاسخ برخی از ایرادات منتقدان مطالبی  گفته اندکه علیل بودن نظریه خود را بیشتر نمایان ساخته است  

وبه جای رفوی عیوب سابق نقص های دیگری رابرآن افزوده است وبه تعبیر قدما ازقضا سکنجبین صفرا فزود ،دراین نوشته به بخشی از آن  پاسخ که اختصاص به موضوع فقه واحکام درقرآن دارد پرداخته و نکات واشکالات پیرامون آن رابیان می کنیم

نویسنده یکی از نقدهای منتقدان به نظریه خود را این گونه طرح می کند :

(بر طبق این نظریه، آیات احکام از حجیّت ساقط است، چرا که طبق ظاهر و معنای عرفی و غیر رازآلودبه آنها نمی‌توان عمل کرد، بلکه باید به پاره‌ای معانی رمزی و نفسانی و مانند آن تأویل برد و به این ترتیب به اباحه منهیّات و برداشتن تکالیف گرایید.)#

و درجواب ابتدا ساقط شدن اعتبار فقه را بی اهمیت می خواند و می گوید :

(گیرم که حجیّتِ احکام فقهی ساقط شود و در کالبد فقه، جانی و توانی نماند، آیا این مؤدّی به اباحه‌گری می‌شود؟ دینی که اخلاق دارد، آن هم اخلاقی فاخر و فربه، چگونه راه را بر اباحه باز خواهد نهاد؟ !)درادامه هم به خیال خود دردفاع از اخلاق حملات متعددی به فقه موجود می کند

بنابراین تا به این جا ادعایی که مطرح شد آن است  که آنچه دین را از اباحه گری  حفظ می کند فقه نیست بلکه اخلاق است لذا فقه بود ونبودش  چندان اهمیتی  ندارد

این ادعا  بازگشت به نگاه تجزیه طلب به دین  ومعارف آن دارد  که نویسنده از قبض وبسط تاکنون آن رادنبال می کند ومی کوشد اعضاء واجزای  لایتجزی و واحد دین را با قیچی پندارخود تکه تکه کند و برهرکدام حکمی خاص بارکند

 واین بازگشت به عدم شناخت درست دین اسلام دارد،  اسلام یک حقیقت متعالی بیشتر نیست و فقه و اخلاق و عقیده همه جلوه هاو ظهورات آن حقیقت واحد هستند این گونه نیست که فقه اسلام بااخلاق وعقیده اش چند جزیره نزدیک به هم باشند و دین مجموعه این جزایر مختلف باشد

بلکه همه این ها ظهورات و جلوهای حقیقتی واحد باروح وگوهر واحد هستند وخود قرآن گواه همین وحدت و ارتباط وثیق و حیاتی است که می بینیم درآیات قرآن از تجزیه و  تقسیم  بندی های امثال ایشان خبری نیست

 و حکم فقهی و اخلاقی و عرفانی همه درهم تنیده هستند فرضا اول آیه حکم فقهی را می گوید وسط آیه نکته اخلاقی و آخرش لطیفه ای عرفانی،و درعین حال کل آیه درباره یک موضوع و مطلب واحد است  به این آیه توجه کنید

(وانکحوا الایمی منکم والصالحین من عبادکم وامائکم ان یکونوا فقرایغنیهم الله من فضله والله واسع علیم

(مردان وزنان بی همسر وغلامان وکنیزان شایسته خودرا همسردهید اگر تهیدست اند خداآنان را ازفزون بخشی خود بی نیاز می کند وخدا بسیار عطاکننده وداناست  نور/32)

ابتدای آیه دستوری فقهی است مبنی براین که زمینه ازدواج  جوانان مجرد را فراهم کنید و سط آن نکته ای اخلاقی  را بیان می کند  که مبادا از فقر بترسید بلکه امیدوار به فضل الهی باشید

 وانتهای آیه هم با آوردن دو اسم از اسماء  حسنای الهی با لطیفه  ای عرفانی دلهارا آرامش وسکون می بخشد وامثال این آیه بیشماراست

بنابراین اسلام در ذات خود پیکر واحد است وآن تجزیه وتکه تکه کردنهاساخته و پرداخته اوهام خام بشری است و  لذااگر ضربه ای به فقه دین  وارد شود به اخلاق وعرفان دین وارد شده است وبالعکس

ودینی که فقه نداشته باشد اخلاق و عرفانش نیز برباد خواهد رفت نمونه آن را درمسیحیت می بینیم ،تجسم خارجی ودنیوی اخلاق وعرفان به فقه است وکنار زدن فقه وخواستن دین واخلاق بدون فقه مثل مطالبه روحی بی جسم وپیکر دراین دنیااست که امری محال است

بنابراین این که کسی بخواهد  با تحقیر فقه به خیال خود بهایی به اخلاق دهد ودین را بااخلاق حفظ کند  نه تنها جفای به فقه که ظلم به اخلاق نموده است رابطه اخلاق وفقه وعرفان و دریک جمله ارتباط ظاهر و باطن دین مثل رابطه جسم وجان است

فرضا نیاز ما به آب  و غذا گرچه درظاهر جسمی است اما تضمین کننده دوام جان دراین دنیا نیز هست واگر کسی به خیال خام بخواهد باتکیه برروح از حاجت جسم غافل شود هردوی جسم وجان را ازدست خواهد داد

بنابراین جداکردن این معارف بهم پیوسته از هم به معنای تکه تکه کردن حقیقت دین است همان  که قرآن در توبیخ آن فرمود: الذین جعلو القرآن عضین* فو ربک لنسئلنهم اجمعین *آنان که قرآن رابخش بخش کردند به پروردگارت سوگند آنان را بازخواست می کنیم  حجر/91

  این مطلب ادامه دارد و بخش دیگر نقد به مطالب ایراد شده را درنوشته دیگری پی می گیریم انشاالله

#نقل از سایت دین آنلاین

Knowing poverty

In response to criticisms of Mr. Soroush dream Rsvlanh not all criticisms , but in response to some critical elements of his theory of pimping realize above highlights


And instead Rfvy former faults and defects have added another rubber bladder Fzvd Sknjbyn Azqza ancients interpreted , in this paper , which devotes part of its response to the law, rules , and tips Drqran Vashkalat we uttered about it

One of the criticisms of his theory, these critics author proposes :

( According to this idea , verses, sentences are void of authority , because it is commonly believed that the appearance of non Razalvdbh they did not , it must be some secret meaning and interpretation of the ego , and the like , and thus to remove Abahh Mnhyat assignments turned . ) #

And in response to the overthrow of Jurisprudence credit unimportant calls and says :

( I am the authority to void legal rulings and a body of jurisprudence , criminal , and can not , it is the taxpayer to Abahhgry ? Religious morality , a morality that fine and fat , how Abahh opens the way ! ) Goes well several attacks to the existing law, your imagination is the defense of ethics

Thus, a claim that was brought up here is that of religion Abahh Gray maintains that moral law is not the law so it was not important Vnbvdsh



 
 is different

But all this manifestation, appearance and reality are eupeptic Vgvhr unit itself proof that the Qur"an is vital unity deeply connected and see that he is so dry there is no classification of the Qur"an Analysis

 
And death are intertwined legal and ethical and mystical of all first- instance verdict of the verse says, the middle verse of the legal and ethical point of his joke , mystical , and yet the whole verse is about a subject and content of the verse see

( Vankhva Iman Mnkm Valsalhyn I Vamaykm Badkm the Ykvnva Fqrayghnyhm God my God droppings Vasei Aleem

( Men and women worthy of his wife Vknyzan Vghlaman Hmsrdhyd Khdaanan If you have poor Azfzvn your part does not need much Taknndh Lord Vdanast Light / 32 )

Religious instruction is initially based on this verse single marriage Provide background and level it provides an ethical point , for fear of poverty, fear , but hope you the grace of God

 
Verse trucks bringing together two of the name Asmaa Hosna mystical divine joke Dlhara express this verse gives comfort Vskvn Byshmarast

Thus Islam itself and its body is a single piece of data Vtkh Krdnhasakhth and raw human illusions and Lzaagr dealt a blow to the Islamic religion to morality, religion and mysticism entered Vbalks

Vdyny that there is no law of morality and Rfansh Wind will also see a sample Drmsyhyt , ethics and mysticism embodied Vdnyvy outer pockets give the jurisprudence jurisprudence jurisprudence Vkhvastn religion and ethics no such claim in this Dnyaast Vpykr psychological object , which is impossible

So who wants to humiliate your imagination Baha"i jurisprudence to ethics Vdyn maintain the moral ethics is not just cruelty of the persecution of religious mysticism and pulsate in a moral relationship , including the relationship between appearance and essence of religion is like the relationship of John "s body

Ideally, we need food and water to ensure the durability of the Drzahr physical but also the life of this world, and if someone wants Batkyh Brrvh the illusion of an object need to be both ignorant and John the object will lose

It also means removing the teachings of interconnected pieces of religious truth as the Quran rebuked them , saying : Alzyn Jlv al Zyn * fu * Rbk Lnsylnhm Ajmyn they were part of the Qur"an Rabkhsh by your Lord , we ask them to stone / 91

  
The article goes on to criticize the content delivered by other sectors are taking other writings Inshallah

# Quotes online religious site

 






تاریخ : دوشنبه 92/12/19 | 3:42 صبح | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()
   1   2   3      >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.