جام جهانی دل وچشم وعقل جهانی را ربوده است جامی که با جادوی تلویزیون وتصویر بر جهانی حکومت می کند
زندگی انسان که در عصر خسران قرار دارد به دست سیاست مداران وسرمایه داران جهانی وروی پای بازیکنان پیاده نظام انان به بازی گرفته شده است بازی های جام جهانی در واقع نماد زندگی عاری از حقیقت انسان در عصر عصیان است
بازی خصلت دوران کودکی است وسیاست بازان می دانند برای آنکه بر انسان سوار شوند باید عقل وبلوغ اش را بگیرند وبرگرداندن او به دوران کودکی با مشغول کردنش به بازی ممکن است وچه چیز بهتر از فوتبال وکدام فرصت طلایی تر از جام جهانی
وقتی همه توجه ها معطوف بازی شد یعنی از واقعیت وحقیقت غافل وتهی خواهد شد یعنی کرختی وسستی وبی خیالی وغفلت
دیگر نه درد دین وحقیقت می ماند نه حساسیت سیاسی واجتماعی
وهمین تخدیر گری فوتبال این بازی را محبوب همه نوع سیاست مدار از نوع دمواکرات آن گرفته تامرتجع ومستبد ساخته است
از انگلیس وآلمان تا عربستان وکره همه برای جام جهانی جان می دهند چون می دانند که افیون وتخدیگر خوش نا م وبی درسر مردم است
در جام جهانی جیب سرمایه داران وصاحبا ن شرکت های تبلیغاتی وورزشی وغیره پرمی شود وخیال سیاست مداران تا مدتی آسوده
وگویا برای مومن جزتوصیه به صبر وتذکار حقیقت نیست
والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا وعملواالصالحات وتواصوا بالحق وتواصوا بالصبر
وَ قَالَ ع : وَ قَدْ لَقِیَهُ عِنْدَ مَسِیرِهِ إِلَى الشَّامِ دَهَاقِینُ الْاءَنْبَارِ فَتَرَجَّلُوا لَهُ وَ اشْتَدُّوا بَیْنَیَدَیْهِ:
مَا هَذَا الَّذِی صَنَعْتُمُوهُ؟
فَقَالُوا: خُلُقٌ مِنَّا نُعَظِّمُ بِهِ اءُمَرَاءَنَا.
فَقَالَ:
وَاللَّهِ مَا یَنْتَفِعُ بِهَذَا اءُمَرَاؤُکُمْ، وَ إِنَّکُمْ لَتَشُقُّونَعَلَى اءَنْفُسِکُمْ فِی دُنْیَاکُمْ وَ تَشْقَوْنَ بِهِ فِی آخِرَتِکُمْ، وَ مَا اءَخْسَرَ الْمَشَقَّةَ وَرَاءَهَا الْعِقَابُ، وَ اءَرْبَحَ الدَّعَةَ مَعَهَا الْاءَمَانُ مِنَ النَّارِ.
ترجمه :
هنگامى که به شام مى رفت ، دهقانان شهر انبار به دیدارش آمدند. از اسبها پیاده شدند وپیشاپیش او دویدند. پرسید:
این چه کار است که مى کنید؟
گفتند که این عادت ماست در بزرگداشت فرمانروایانمان .
امام (ع ) فرمود: این کارى است که امیرانتان از آن سود نبردند و شما خود را در زندگى خود به مشقت مى افکنید و در آخرت به بدبختى گرفتار مى آیید. چه زیانبار است مشقتى که در پى آن عذاب باشد و چه سودمند است آسودگى همراه با ایمنى از عذاب خدا.
حکمت : 37نهج البلاغه
دکتر چمران از شخصیت هایی است که نوعی جمع اضداد را در خود دارد وازمردانی است که خداوند در توصیفشان فرمود لا تلهیهم تجاره وبیع عن ذکر الله کسانی که جوهره وحقیقتی در وجودشان است که کیمیایی است کمیاب
چمران هم دانش آموخته دنیای جدید است هم یک چریک ومبارز هم یک مدیر ومعلم برای کودکان مستضعف وهم عارفی سخنور
این بخشی از همان جمع اضداد شخصیت اوست
چمران وقتی در امریکا این قبله آمال بسیاری از مردم عصراز بهترین امکانات وشرایط برخوردار است یکباره دست به کاری استثنایی می زند واین بهشت شداد را به قصد وعزم لبنان که در گیر جنگ ومحرومیت است ترک می کند واینجاست که می گوییم چمران کیمیای کمیاب است
بعد از انقلاب اسلامی به ایران می آید وبا شروع جنگ عازم خط مقدم می شود ومثل یک چریک مردانه می جنگد در حالی که در همان زمان مسئولیت سیاسی نیز دارد
چمران از کسانی است که از تقسیم بندی های اجتماعی مرسوم فراتر می رود او متخصص هست اما چون بسیاری اسیر قالب تعیین شده نیست
او جنگاور دلیر است اما اهل ظاهر وخشونت نیست بلکه در عین حال عارفی اهل دل است
چمران از الگوهایی است که راه عبور از دنیای جدید وغرب وتکنولوژی را آ آن هم گاهانه وعاقلانه به ما نشان می دهد
چمران از مردانی است که سیمای زندگی بی تعلق وسبکبال را در دنیای مملو از وسوسه ها ترسیم می کند
وبالاخره چمران مصداق رجال صدقوا ماعاهدوا الله است
خدایا با رازهایی که به شهیدانی چون چمران چشاندی دل مارا نیز آشنا کن خدایش بیامرزد
جمعه جادوی جلادان گشته ایم
آهوی رام صیادان گشته ایم
جمعه جمعی بی سامان گشته ایم
امتی دورازامام وایما ن گشته ایم
جمعه جمله معنی از زندگی
جمع گشته وای ازاین خیرگی
جمعه جانها ازپاکی جدا
دلها زرسم عشق بازی سوا
عقل ها آخور گله های غفلت است
قلب ها آغل نفس های بی غیرت است
جمعه یاد جوانی فطرت بخیر
جمعه یاد قرآن وعترت بخیر
جمعه پرده گیر از حجاب جان جها ن
تا بگیرد جان نو تن های ناتوان
در کتب لغت مثل مفردات رغائب به بخشش بسیار وعطاء کثیر معنی شده است گویا در این شب بخشش خداوند به بندگان ویژه است
والبته ما رازهای پشت این ساعتها را نمی دانیم ولی هرچه هست فرصتی است برای ندبه وطلب بخشش از گناهان و درخواست بخشش نعمت ها
خدایا گرچه خیره سری هامان زیاد شده است وگرچه قدر داده هایت را ندانسته ایم اما همچنان چشم به عطایت داریم که تو خدایی وما بنده خدایا گناهان گره های دشوار بر زندگی هامان زده است که جز عنایت وتوبه پذیری تو گشایشی بر آن نیست
خدایا وقتی شادیم به خود می اندیشیم ووقتی گرفتار رفتار بندگان در پیش می گیریم خدایا خود بیاموزمان که همواره ودر هر حال بنده ات باشیم
خدایا می دانیم که قدر بزرگ ترین نعمتت امام زمان را نمی دانیم اما اعتراف مارا مقدمه معرفت وقدرشناسی آن عزیز قرار ده
خدایا با طهارت قدسیت در زمانه آلودگی وعصیان از پلیدیها پاکمان کن
ربنا اتنا فی الدنیا حسنه وفی الاخره حسنه وقنا غذاب النار
ربنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا .... ربناهب لنا من ازواجنا وذریاتنا قره اعین واجعلنا للمتقین اماما
ربنا اغفر لی ولوالدیی یوم یقوم الحساب
باز خرمارا زدست نفس پلید کاردش تا استخوان مارسید
کیمیا داری که تبدیلش کنی گرچه جوی خون بود نیلش کنی
چون به ما بویی رسانیدی ازاین سر مبند این مشک را ای رب دین (مثنوی مولوی )
حافظ وصال می طلبد از راه دعا یارب دعای خسته دلان مستجاب کن