سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کاروان عاشوراء از مدینه تا مکه و تا کربلا وتا کوفه وشام وبازگشت به مدینه منازل مختلف ومتعددی را پشت سر می گذارد و هر منزلی آیت و نشانه و گامی بلند است در صراط مستقیمی که امام حسین (ع) برای همیشه تاریخ ترسیم می کند.

از مدینه فصل هجرت آغاز می شود و سالار شهیدان در اولین قدم  در سیر الی الله که هجرت از طاغوت به سوی الله است پای می گذارد (وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ )( و هر کس که از خانه خویش بیرون آید تا به سوى خدا و رسولش مهاجرت کند و آن گاه مرگ او را دریابد، مزدش بر عهده خداست، )
 

و آیت  دیگر این سلوک حماسی وآسمانی  ترسیم قبله وجهت حرکت است و رفتن به مکه وزیارت خانه خدا جهت وسمت سیر کاروان خدارا را روشن می سازد  و همان گونه که ابراهیم گفت( انی مهاجرالی ربی) و بعداز زیارت و دیدار حق سیر ازحق به خلق ، امام حسین  آغاز می شود .

او حال به سوی مردمی می رود که از او خواسته اند برای یاریشان بیاید از مکه تا کربلا چون حرکت پیامبر از غار حراء تا رساندن پیامش به گوش مردم است چون رفتن  پیامبربه طائف و تفاوت مهم این است که این بار مردم ازامام حسین (ع) دعوت کرده اند .

و این چشمه کرامت و معدن هدایت نمی تواند پاسخ این درخواست را ندهد وحسین (ع)دعای مستجاب مردمی است که از دیار وحی به سویشان می رود اگر قدر این کرامت و معجزه وسعادت را بدانند .

در نیمه راه خبر شهادت مسلم سفیر صادق امام  به او می رسد وبرهمه  عیان می شود  که آن دعوت یک ادعا بیش نبود واین کاروان گام درراه پرخطری نهاده وعاقبتی جز شهادت دربرابرشان نیست واما حسین(ع) آن روح اخلاص وآن روضه رضوان جز رضای  محبوب را نمی خواهد.

 باطن سیر از حق به خلق امام  حسین همان سیر از حق به حق است  چرا که هدف درهرصورت حق است والله وچه باک اگر مردمان نامرد روزگار عهد وپیمان خود بشکنند و خلف وعده کنند حسین عزیز  به سوی حق می رود وفصل شهادت آغاز می شود.

 وحسین (ع) که دیدار یاررا نزدیک می بیند برای رفتن به این میهمانی ملکوتی همه را دعوت می کند تا آن که لایق بزم است محروم نماند وبرای انسان تاابد حجت تمام شود که امام وروح خدای زمان صلای لقاء داد .

وچون عیسی روح الله  فریاد( من انصاری الی الله ) سر می دهد وبختیاران وسعادتمندان به جان ودل این نوای ملکوتی را می شنوند و به رغبت دل به حسین ومهمانی وضیافتش می سپارند

وبعد از  شهادت حسین (ع) ویارانش ،کاروان به سالاری زینب منازل بعدی راطی می کند منزل وفا منزل شجاعت ورسواکردن ظالمان تا به منزل اربعین ،منزل تجدید عهد باحسین شهید می رسند  واربعین  همان تجدید میثاق با حسین عزیز  است .

و صادقان کسانی هستند که بر عهد با او مانده اند عهد با کرامت عهد با عدالت عهد با فضیلت عهد با اخلاق وبر دوستی با  حسین (ع) استوارند دوستی صداقت و بندگی و شرافت وعزت  ومعروف واصلاح و بر دشمنی دشمننان حسین (ع) دشمنی با نیرنگ و فریب وظلم ودروغ دشمنی با فساد ومنکر پابرجاهستند .

(اَللّهُمَّ اِنّى اُشْهِدُکَ اَنّى وَلِىُّ لِمَنْ والاهُ وَ عَدُوُّ لِمَنْ عاداهُ بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ،خدایا من تو را گواه مى‌گیرم که من دوست دارم هر که او را دوست دارد و دشمنم با هر که او را

 دشمن دارد) اربعین منزل اعتقاد به منجی و منزل  انتظارهم  هست انتظار رسیدن منتقم ،انتظار ظهور نواده حسین  منزل آماده ظهور بودن، آماده اصلاح وصلاح، آمادگی که جزبا قدم نهادن در مسیر اصلاح خود حاصل نمی شود.

(وَ اَشْهَدُ اَنّى بِکُمْ مُؤْمِنٌ ووَ بِاِیابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرایِعِ دینى وَ خَواتیمِ عَمَلى وَ اَمْرى لاَِمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتى لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتّى یَاْذَنَ اللَّهُ لَکُمْ )

و گواهى دهم که من به شما ایمان دارم  به بازگشتتان یقین دارم با قوانین دینم و عواقب کردارم و دلم تسلیم دل شما است کارم پیرو کار شما است و یاری ام  برایتان آماده است تا آن که خدا در ظهورتان اجازه دهد.

 






تاریخ : چهارشنبه 91/10/13 | 8:0 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

توآمدی وآمدنت سلام بود  همان گونه که زندگییت سلام  و بعثتت سلام است ( وَ سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا)(سلام بر او روزى که زاده شد و روزى که مى‏میرد و روزى که دیگر بار زنده برانگیخته مى‏شود.)
و خداوند جان عزیزیت را همواره و همه جا مبارک قرار داد.(وَ جَعَلَنی‏ مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ )

تو آمدی وبرای یاری خدا فریاد زدی وبه توحید و بندگی خواندی  (فَلَمَّا أَحَسَّ عیسى‏ مِنْهُمُ الْکُفْرَ قالَ مَنْ أَنْصاری إِلَى اللَّهِ)(چون عیسى دریافت که به او ایمان نمى‏آورند، گفت: چه کسانى در راه خدا یاران منند؟ )

 ولی انسان خداناشناس برای یاری شیطان به تو مقام خدایی داد و این شد که مدعیان پیروی از تو به جای سلام ،سلاح وستم برای خلق به ارمغان آوردند و مقدسان نمایان نادان خون خیالی تو را ضامن بخشش گناهان  دانستند و این شد که جهانی را به عصیان و حرمان آلودند ،

متولیان متوهم و مشرک تورا مقام خدایی دادند و به صلیبت کشیدند تا خدارا کشته باشند تا  تاریخی را در حیرت ود هشت مدام سرگردان و ناآرام آواره سازنند تاشک شیطانی را در گسترده زمانها امتداد دهند.

(وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسیحَ عیسَى ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذینَ اخْتَلَفُوا فیهِ لَفی‏ شَکٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ یَقیناً )

(و نیز بدان سبب که گفتند: ما مسیح پسر مریم پیامبر خدا را کشتیم. و حال آنکه آنان مسیح را نکشتند و بر دار نکردند بلکه امر برایشان مشتبه شد. هر آینه آنان که درباره او اختلاف مى‏کردند خود در تردید بودند و به آن یقین نداشتند. تنها پیرو گمان خود بودند و عیسى را به یقین نکشته بودند)

 و این شد که امروز مدعیان دین تو در سرگشتگی  ایمان سوز و جهالت اندوز  خود به پرستش انسان و خود روی آورده اند خدایشان خودهایشان است  و چه خدایان خرد و دین خیره سری دارند خودهای که درحد خوکان تنزل یافته و دین ودنیایشان  به باغ وحشی مبدل گشته است.

 تواز بندگی گفتی واینان به بردگی وشرمندگی رسیده اند تو گفتی جان خودرا از بند خود آزاد کنید تا به رهایی برسید واینان خودرا در سودا سرای سرمایه به حراج گذاشتند وامروز برای همه قیمتی گذاشته اند.

 برای خرید و فروشش و قیمت هر کس به میزان خدمتی است که به خدایان سود و سرمایه می کند وآن که بیشتر غفلت وحیرت را توجیه و ترویج می کند و بهتر خود وخلق را اسیر فریب و سحر ساحران زمان می کند قرب وارج بیشتر نزد فرعونیان زمان می یابد .

 دراین دنیای زر و زور و تزویر پای یک بازیکن به اندازه کار چندین کارخانه و کارگرانش ارزش دارد و چهره یک بازیگر گران تر از گردانی از نیروی جوان وآماده به کار است ،بازی و بازیگری  زندگی و آیین مردم گشته است .

 وکاش زودتر برای اعاده حیثیت از مسیح مظلوم  وانسان مغموم و مفلوک بازمی گشتی . تاریخ به انتظار نشسته تا با امام انسان وایمان با ولی وصاحب دوران با مهدی موعود(عج) برای نجات انسان باز گردی .






تاریخ : سه شنبه 91/10/12 | 3:0 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

درادامه بحث امربه معروف ونهی از منکر به ساحت های مختلف امربه معروف ونهی ازمنکر می پردازیم از آنجا که امربه معروف شئونی از شئون انسان است وهمان طورکه انسان دارای ابعاد مختلف است.

 امربه معروف هم طبق این ابعاد طبقه بندی می شود وبه تناسب هر بخش امرونهی متناسب آن نیز وجوددارد اولین بعد انسان بعد عقلانی واندیشه ورزی واعتقادی است ودومین بعد وجودی انسان بعد اخلاقی ونفسانی وخصوصیات وصفات درونی استوبعد سوم بعد عملی اوست .

و دراین نوشته به امربه معروف دربعداول می پردازیم در ساحت اول امربه معروف به معنای ترویج اندیشه های حق محور ونهی ازمنکر مقابله با اندیشه های باطل است واقامه دلیل وبرهان در اثبات حقایقی چون توحید ونبوت ومعاد وعدالت وامثال آن در بخش امربه معروف  قرار می گیرند.

 و مجادله احسنی که قرآن برآن تکیه می کند(وجادلهم بالتی هی احسن ) برای بیرون کردن اندیشه واعتقاد باطل از ذهن ها جزو نهی ازمنکر اندیشه ای است البته روش امرونهی دراین ساحت باید متناسب با فضای آن باشد.

 چون فضا فضای اندیشه وتعقل است مهم ترین ابزار دراین حوزه عقل ومهم ترین روش اقامه برهان ودلیل است حضرت ابراهیم علیه السلام به عنوان پیشتاز دراین عرصه هم دربرابر اندیشه های باطل اقامه برهان می کند وهم به جدال احسن می پردازد

 نمونه اقامه برهان اودر هنگام شکستن بت ها است که می فرماید چگونه اجسامی را می پرستید که سود وزیانی برای شما ندارد (افتعبدون من دون الله ما لا ینفعکم شیئا ولا ضرا ،انبیاء /66)ودر مقام مجادله با نمرود می گوید .

خداوند خورشیدرا از شرق طلوع می دهد اگر می توانی تواز مغرب طلوع بده وبه تعبیر قرآن این سخن باعث بهت نمرود شد ونتوانست جوابی دهد ( .قالَ إِبْراهیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتی‏ بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذی کَفَرَ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ ،بقزه 258 )

بنابراین دراین حوزه برای امربه معروف اندیشه ای  باید مستلانه وبا دلیل محکم اقدام نمود واگر سراغ  مبانی ودلائل اثبات نشده وضعیف و غیر قطعی برویم نه تنها به وظیفه امربه معروف عمل نکرده ایم بلکه با دفاع بد از یک حقیقت اصل آن را نیر تنزل داده ایموهمچنین دربرابر مغالطات قدرت پاسخ گویی را داشته باشیم .

 لذاست که امام صادق علیه السلام به همه شاگردانش اجازه بحث وجدل با مخالفان نمی داد ومی فرمود برخی از شما ممکن است دربرابر مجادلات طرف قدرت لازم برای پاسخ گویی نداشته باشید بنابراین امربه معروف ونهی از منکر اندیشه ای نه وظیفه ونه حق همه است.

 بلکه اختصاص به کسانی دارد که به مبانی اعتقادی آگاهی واشراف دارند ودرمجادلات دردام مغالطات طرف نمی افتند البته گاه قلب های مومن وصادق وپاکی  هستند که خداوند در مواقع لزوم الهامی دردلشان جاری می کند که بدون مطالعه وسواد قبلی یکباره سخنی را می توانند بزنند که عین برهان ودلیل قاطع است .

این گونه موارد استثناست وبستگی به عنایت ویژه الهی دارد وقلبی سلیم ودست وزبانی طاهر لایق چنین امدادهای غیبی می شود ابوی حقیر از یکی از دوستان قدیم خود که سواد چندانی نداشت نقل می کرد.

 که زمانی با یک فردی که منکر امام زمان و ظهور بود بحث می کردم و دروسط بحث طرف گفت وقتی امام زمان ظهور می کند شما شیعیان از کجا متوجه می شوید؟ با آن که مدعی هستید اودرمکه ظهور می کند .

ومی گوید یک باره به دلم الهام شد که بگویم چگونه وقتی خورشید طلوع می کند همه می فهمند در شرق وغرب عالم ظهور حضرت هم چنین است ونگارنده خود بعدها در روایات دیدم که اتفاقا معصوم علیه السلام در جواب اشکال فردی درباره ظهور همین پاسخ را داده است.






تاریخ : دوشنبه 91/10/11 | 11:23 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

مشکلات بودجه امریکا واختلافات مربوط به تصویب آن اولین خبر سیمای جمهوری اسلامی قرار می گیرد وباآب وتاب فراوان به آن پرداخته می شود اما اگر در کشور خودمان ارائه بودجه به مجلس روزها وبلکه ماهها به تاخیر بیفتد هیچ خبر وتحلیل وگزارش نمی بینیم ونمی شنویم .

کوچکترین مشکل مالی در کشورهای اروپایی وامریکا درصدر اخبار قرار می گیرد ولی دریغ ازپرداختن با مسئولیت به مشکلات اقتصادی داخل کشور البته توجیهی که معمولا می شود این است که اولا رسانه های بیگانه دائما علیه ما تبلیغ می کنند .

ونقطه ضعف ها بزرگ می کنند ودروغ می گویند وچه وچه ما هم در مقابل نقاط ضعف آنها را نشان می دهیم ثانیا پرداختن به مشکلات باعث تضعیف روحیه عمومی وایجاد اختلاف است اما در جواب می گوییم .

 اولا همین عکس العملی که می خواهد طابق النعل به نعل از دشمن در شیوه تبلیغ تبعیت کند خود گرفتارشدن در روش دشمن است تبعیت از دشمن فقط در محتوا نیست بلکه گاهی ما درفرم گرفتار می شویم واین همان تایید منطق دشمن است .

در دوره ای که معاویه جنگ روانی وسیع علیه حضرت به راه انداخته بود ودروغ پراکنی وشایعه سازی می کرد حضرت از روش صادقانه خود لحظه ای دست برنداشت ودر جواب کسانی که می گفتند علی سیاست نمی داند .

فرمود : وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِیَةُ بِأَدْهَى مِنِّی وَ لَکِنَّهُ یَغْدِرُ وَ یَفْجُرُ وَ لَوْ لَا کَرَاهِیَةُ الْغَدْرِ لَکُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ وَ لَکِنْ کُلُّ غُدَرَةٍ فُجَرَةٌ وَ کُلُّ فُجَرَةٍ کُفَرَةٌ وَ لِکُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ یُعْرَفُ بِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ اللَّهِ مَا أُسْتَغْفَلُ بِالْمَکِیدَةِ وَ لَا أُسْتَغْمَزُ بِالشَّدِیدَة

( سوگند به خدا، معاویه از من سیاستمدارتر نیست، امّا معاویه حیله‏گر و جنایتکار است، اگر نیرنگ ناپسند نبود من زیرک‏ترین افراد بودم، ولى هر نیرنگى گناه، و هر گناهى نوعى کفر و انکار است، روز رستاخیز در دست هر حیله‏گرى پرچمى است

که با آن شناخته مى‏شود. به خدا سوگند، من با فریب کارى غافلگیر نمى‏شوم، و با سخت‏گیرى ناتوان نخواهم شد.)(خطبه 200نهج البلاغه ترجمه دشتی )

اتفاقا در مقابله بین اهل بیت ودشمنانشان همواره مهم ترین هدف دشمنان قبل از آنکه پیروزی ظاهری باشد همراه کردن اهل بیت در روش ها وشیوه مقابله بود وتفاوت مهم اهل بیت با دیگران درهمین بود که هیچگاه درروش هم از منطق دشمنان پیروی نکردند.

 وهمین بزرگترین رنج وکینه دشمن را از ایشان به همراه می آورد بنابراین بنا نیست ما روشهای تبلیغی خودرا از دشمن بگیریم فریب دادن روش دشمنان است ونشان دادن زیباها فقط وغفلت از دردها ونارسایی های درونی نوعی فریب است.

 از طرفی تمام توجه را به بیرون معطوف ساختن یعنی غفلت از درون وخود واین عین خواسته دشمن است این همه بی قانونی ورویه های خلاف عرف وعقل در مدیریت اتفاق می افتد وسیماهمچنان سر دربرف خوش خیالی برده است .

وزیری به خاطر حق گویی وانتقاد از سیاست های غلط ارزی که باعث شده به جای تخصیص ارز به اقلام مورد نیاز دارویی به لوازم لوکس ومیوه هاوبه تعبیر وزیر به واردکردن زین اسب اختصاص یابد، برکنار می شود

وسیمایی که کوچکترین مشکلات ومسائل ریز ودرشت اخلاقی وبی تدبری را در آن سوی جهان می بیند از  کنار چنین بی مدیریتی ها به راحتی وبا غمض عین می گذرد وهمچنان روش غفلت از خویشتن را درپیش می گیرد

وغفلت یعنی انکار مشکل یعنی نرفتن به دنبال درمان وعلاج ویعنی متراکم ساختن مشکلات وایجاد بحران برای کشور واین همان آرزوی دیرین دشمن است .وبیان مشکلات نه تنها روحیه هارا تضعیف نمی کند که اعتماد مردم را به سیمای مسئول بیشتر می سازد

 واعتماد به سیما یعنی اخبار وتحلیل ها را در ماهواره وشبکه های بیگانه جستجونکردن ،یعنی نیاز به دانستن حقایق را از طریق درست اشباع کردن یعنی حفظ وافزایش مخاطب وهمین به دنبال خود  اعتماد به نظام را بیشتر خواهد نمود .

وشیوه درست بیان نارسایی ها نه تنها اختلاف انگیز نیست بلکه ذهن ها ونیروها را معطوف به حل مشکلات می کند ومسئولان را واداربه قانون گرایی وپاسخ گویی می نماید






تاریخ : دوشنبه 91/10/11 | 2:48 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()

درادامه بحث امربه معروف ونهی ازمنکر به رابطه این اصل و رشد می پردازیم  ابتدا تعریفی از رشد می دهیم مراد از رشد حرکتی آگاهانه  به سمت هدفی  متعالی برای ارتقاء وضعیت فعلی ورسیدن به آن هدف است  ،درواقع موجودات چند دسته هستند

برخی اساسا حرکتی ندارند ووضعیتشان قابل تغییر اساسی نیست مثل سنگ وجمادات وبرخی حرکت وتغییر وتحول دارند اما آگاهانه وبا انتخاب نیست بلکه غریزی است مثل حرکت نباتات وحیوانات

اما انسان موجودی است که هم می تواند حرکت کند ووضعیت فعلی خودرا تغییر دهدوبه بالاتر ارتقاء یابد وهم این حرکت آگاهانه وهمراه انتخاب واختیار است در قرآن چندمورد درکنار امر، رشد آمده است وبرخی امرها همراه رشد و از برخی نفی کننده رشد یاد شده است .

در جایی از زبان مومنان درخواست امر و رشد توام می شود( رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَ هَیِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً ) ودرجای دیگر امر طاغوتیان مثل فرعون را مخالف رشد می داند( وَ ما أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشید) ولازمه آن منطقی آن این است که امر غیرفرعونی ومومنانه رشید است.

 (فَلْیَسْتَجیبُوا لی‏ وَ لْیُؤْمِنُوا بی‏ لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ )لازمه ایمان به خدا رشد است ودعوت به ایمان مایه رشد است

 واین که برخی به این شبهه دامن می زنند که امربه معروف باعث جلوگیری از تجربه وانتخاب ورشد شخصیتی می شود بازگشت به عدم شناخت حقیقت ایمان وامربه معروف و رشد وجامعه ایمانی  دارد

از نظر قرآن ایمان تنهایک امرقلبی که دردرون هر فرد باشد نیست بلکه علاوه برآن ایمان دارای حیات بیرونی وآثار خارجی است وولایت هم که ثمره ووعینیت ایمان است .

همین گونه است ولایت یک حقیقت باطنی دارد که دل وجان سپردن به خدا واولیاء الهی آنهاست ویک حقیقت آشکاردارد که پیروی از اوامر الهی ودادوستد ایمانی در جامعه است به این معنی که مومنان سرمایه  ایمان خودرا درجامعه حاضرکرده وبه یکدیگرباسرمایه ایمانی برای ارتقاء ایمان واخلاق وزندگی وحیات طیبه یاری می کنند .

از نظر اسلام ایمان حیات اجتماعی دارد ودر جامعه جاری است ورشد وتکامل هم یک امری عمومی است ورشد همه به یکدیگروابسته است وامربه معروف هم دراین فضا وبا این مبانی باید مورد توجه قرار گیرد.

امربه معروف مثل هدیه دادن یک تجربه برای رشد سریعتراست همان طور که امروز تلاش وافر می شودتاتجارب بشری درعلم وغیره ذخیره ونگهداری شودتابه نسل بعد منتقل گردد وباعث شود که آنها سریعتر پیش روند وخطاها وجهل هارا تکرار نکنند.

 امربه معروف هم همین گونه است وهرمومنی به مومن دیگر سیره وسلوک وتجربه معنوی وانسانی را که از دین واولیاء آموخته واندوخته اهداء می کند تاراه را سریعتر رود وبی راهه را با راه اشتباه نگیرد .

 وامربه معروف درواقع جریان دادن ایمان درجای جای جامعه برای رسیدن کل جامعه به رشد معنوی ومادی است واگر امربه معروف نباشد این رشد اجتماعی متوقف خواهد شد ونهایت این که افرادی در گوشه ای به رشد محدود می رسند

همچون جوی ها وآب گیرهای پراکنده اما با امربه معروف این جوی ها به هم متصل گشته ودریای بی انتهایی را تشکیل می دهد که رشد ووسعت آن قابل قیاس با قبل نیست .






تاریخ : یکشنبه 91/10/10 | 2:22 عصر | نویسنده : مرتضی زارعی | نظرات ()
<      1   2   3   4   5      >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.